نکته قابل توجه اینکه مقامات دو کشور در این زمینه همواره از گفتمان قاطعی استفاده کرده و هیچ نکته مبهمی باقی نگذاشتهاند. چندی قبل بود که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه پس از دیدار با همتای چینی خود از یک نظم جهانی جدید صحبت کرد و با اشاره به تشدید درگیری روسیه-اوکراین یا بهتر بگوییم روسیه-ناتو، استدلال کرد که جهان اکنون در یک مرحله بسیار جدی در تاریخ روابط بینالملل به سر میبرد.
لاوروف با اطمینان افزود: ما همراه با شما (چین) و با هوادارانمان به سمت نظم جهانی چندقطبی، عادلانه و دموکراتیک حرکت خواهیم کرد. کسانی که تکامل گفتمان سیاسی روسیه و چین را دنبال میکنند، حتی قبل از شروع جنگ روسیه و اوکراین در اوایل اسفند سال گذشته، متوجه شده بودند که زبان به کار رفته نشاندهنده میل برای ایجاد نظم مجدد در جهان است. اگرچه چین و روسیه ذاتا به دنبال ایجاد فشار علیه نظم غربی به رهبری ایالات متحده هستند، اما در گذشته، مسکو و پکن به ندرت در به چالش کشیدن سلطه غرب پیشروی کردهاند. این واقعیت که چین در حمایت از تحریمهای اقتصادی غرب برای محکوم یا منزوی کردن روسیه خودداری کرده است، نشاندهنده سیاست آیندهاندیشی چین است. علاوه بر این، پکن و مسکو آشکارا روابط آینده خود را تنها بر اساس نتیجه جنگ اوکراین قرار نمیدهند. آنچه آنها برای رسیدن به آن تلاش میکنند یک استراتژی سیاسی بلند مدت است که امیدوارند در نهایت به جهانی چند قطبی منجر شود. انگیزههای روسیه در رفتار فعلی این کشور کاملا آشکار است: مقاومت در برابر گسترش ناتو در شرق، نشان دادن مجدد خود به عنوان یک قدرت جهانی و رهایی از میراث اتحاد شوروی پس از شوروی-چین نیز دستور کار منطقهای و جهانی دارد. جدای از منافع اقتصادی مستقیم بین روسیه و چین که بازارهای بزرگ و رو به رشدی را به اشتراک میگذارند، آنها با چالشهای مشابهی روبرو هستند: هر دو امیدوارند دسترسی بیشتری به آبراههها داشته باشند و با پیشرفتهای نظامی ایالات متحده و غرب در برخی از کشورهای جهان مقابله کنند.
جنگ تجاری
جنگ تجاری ایالات متحده علیه چین که توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده تسریع شد، پیام روشنی به پکن بود که قدرت اقتصادی جهانی را تنها میتوان از طریق قدرت نظامی برابر تضمین کرد. با توجه به چنین مسائلی میتوان تصمیم چین برای افتتاح اولین پایگاه نظامی خارج از کشور خود در جیبوتی، در شاخ آفریقا، در سال ۲۰۱۷ و آخرین قرارداد نظامی آن با جزایر سلیمان در جنوب اقیانوس آرام را بهتر درک کرد. در حالی که انگیزههای روسیه و چین، همانطور که توسط مقامات ارشد هر دو طرف بیان شده است - برای حرکت به سمت نظم جهانی چند قطبی واضح است، آنطور که معمولا در گذشته شاهد بودهایم ایالات متحده و متحدانش کمتر به دنبال یک دکترین سیاسی خاص و آیندهنگر بودهاند. با توجه به منافع پیچیده روسیه و چین و این واقعیت که دو کشور با چالشهای یکسانی روبهرو هستند، به احتمال زیاد بحران اوکراین صرفاً مقدمهای برای درگیری طولانی مدت است که خود را از طریق فشارهای اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک و حتی جنگهای آشکار نشان میدهد. گرچه اظهارنظر قاطعانه درباره آینده این درگیری جهانی زود است، اما تردیدی وجود ندارد که ما اکنون در عصر جدیدی از امور جهانی زندگی میکنیم، دورهای که اساساً با دهههای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی متفاوت است. مشخص است که چین و هم روسیه بازیگران مهمی در شکل دادن به آینده خواهند بود که میتواند جهان را به سمت یک نظم جهانی چند قطبی سوق دهد.
روزنامه جام جم