
او که تمرکز کار خود را بر سینمای کودک و نوجوان گذاشته، توانسته با تولید دو فیلم سینمایی انیمیشن موفق به نامهای «شاهزاده روم» (تولید سال۱۳۹۳) و «فیلشاه» (تولید سال۱۳۹۶) که هردو فیلم در اکران عمومی موفق بودند و توانستند رکوردهای خوبی را از خود بهجای بگذارند، سهم مهمی در این جریان داشته باشد. به انگیزه روز جهانی کودک با این کارگردان موفق درباره تولیدات جدید سینمای ایران در حوزه کودکونوجوان و نقش صنعت - هنر پویانمایی (انیمیشن) صحبت کردهایم. او معتقد است این جریان هنوز به رشد و بالندگی کامل نرسیده و هنوز در حال تجربه و تمرین است، اما حالا هم به جریان اصلی سینمای کودک و نوجوان تبدیل شده.
اگر سینمای کودک ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ را با یکی دو دهه اخیر مقایسه کنیم میبینیم در آن دوران شاهد استقبال مخاطب از این سینما بودیم، اما حالا با سالنهای خالی و عدم استقبال مخاطب روبهرو میشویم، دلیل این امر چیست؟
بهطورکلی رشد مخاطبان در سینما، چه سینمای بزرگسال و چه سینمای کودک کم بوده است. به نظر من موضوع اصلی این است که در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ جو سیاسی و فضای حاکم بر جامعه موافق تقویت و ترویج سینمای کودک بود چراکه مردم به تفریح نیاز داشتند. سرگرمکردن بچهها بهدلیل فضای ناشی از جنگ و تهاجم دشمن نیاز عمومی جامعه بود و فضایی بود که به این نوع سینما هم نیاز داشتیم. شما میبینید که در عزاداریها، همیشه چند نفر از فامیل هستند که سعی میکنند با بازی و طراحی فضای شاد، کودکان را از آن حالوهوا خارج کنند. به عبارت دیگر در آن شرایط همیشه کسی هست که هوای بچهها را بیشتر از بقیه دارد و سینمای کودک در آن دوران همین نقش را بازی میکرد.
ولی الان که خانوادهها بیشتراز بقیه هوای بچههایشان را دارند.
بحث من بحث سینماگران است نه خانوادهها. زمانی به شوخی به دوستان میگفتم زمانی خانواده سینمایی ما، خودشان بچه داشتند و همواره با این مطالبه از طرف فرزندانشان روبهرو میشدند که چرا فیلم کودک تولید نمیکنید، اما امروز خانواده در سینما کمرنگ شده است و خود سینماگرها هم دچار این مشکل شدهاند. البته این یک شوخی است که شاید یک بخشاش هم جدی باشد چرا که سینماگران ما از فضای کودک داشتن و ارتباط گرفتن با کودک دور شدهاند. این موضوع باید بهصورت جدی بررسی پژوهشی شود. من خودم، چون بچه دارم این موضوع برایم ملموس است و میبینم رنج بچهها را که دوست دارند فیلم کودک ببینند و میبینم فیلمی که مناسبشان باشد کم است.
پس از نظر شما مشکل از طرف فیلمسازان است که رغبت چندانی به فیلم ساختن برای کودکان ندارند؟
هم این مسأله هست و هم اینکه سیاستگذاری سینمای ما دیگر به این مسأله توجه ندارد. کسانی که در راس سیاستگذاری فرهنگی ما هستند، مسأله کودک و سینمای کودک دیگر برایشان اولویت ندارد. در آن سالهایی که صحبتش شد، این مسأله در اولویت سیاستگذاریها بود، اما امروز کمرنگ شده است. فیلمهای کودک امروز را که با فیلمهای دهه ۶۰ و ۷۰ مقایسه میکنیم، میبینیم که فیلمنامهها هم به قوت آن زمان نیستند و کیفیت فیلمنامهها هم خیلی افت کرده است. وقتی عرضه کم باشد و تقاضا زیاد باشد این اتفاقات روی میدهد. بخشی از این مسأله هم به این برمیگردد که به نظر من جشنوارههای خارجی مسیر سینمای ایران را تغییر دادهاند وقتی یک فیلم در یک جشنوارهای جایزه میگیرد و سال بعد همه سعی میکنند همان مسیر را طی کنند، این اتفاق میافتد.
یعنی ژانرهای دیگر مانند سینمای کودک از اولویت میافتند؟
به نظرم وقتی سینمای جایزهبگیری ایجاد میشود که دیگر مخاطب برایش مهم نیست، این اتفاق روی میدهد. کسان دیگری پیدا میشوند که برای سینماگر دست میزنند و همین مسأله باعث میشود سینماگر دیگر به مخاطب کف جامعه اعتنایی نکند. فیلمهای اروپایی، براساس گرایشهای خاص فرهنگی اروپا فیلم میسازند. این سوژهها براساس مقتضیات فرهنگی خاص اروپاییهاست و به نظرم مخاطب اصلی سینمای ما وقتی از دست رفت که شما بهعنوان فیلم ایرانی، فیلمی به زبان مخاطب اروپایی میسازید. در آن صورت مجبورید یک چیزهایی را رعایت کنید و به زبان روشنفکری فیلمنامه بنویسید. منظورم روشنفکری سیاسی نیست بلکه پرگویی و گندهگویی است که در سینمای هنری فرانسه و اروپا داریم. این نوع سینما، فیلم میسازد و مخاطب برایش مهم نیست. میگوید من فیلم میسازم و مخاطب اگر فهمید، که خوب است، ولی اگر نفهمید، برایم مهم نیست. بعد سینماگر به سمت نشانهها و نمادها میرود. این سینما، مخاطب عام را از دست میدهد چراکه مخاطب عام دوست دارد قصه ببیند، قهرمان ببیند و کمدی سالم ببیند، اما این مخاطب در سینمایی که از آن صحبت کردیم از دست میرود. وقتی مخاطب را از دست دهیم بخشی از این مخاطب هم کودکان هستند که مورد بیاعتنایی سینما قرار میگیرند.
نکته دیگر این است که یک زبان فانتزی با جلوههای ویژه وارد سینما شد و کمکم فضای سینمای کودک به سمت فیلمهای تخیلی و بعد انیمیشن رفت و انیمیشنها پررنگتر شدند که میبینید فیلم کودک با فیلم انیمیشن شناخته میشود. الان اگر فیلم رئالی ساخته شود که نقش اول آن با کودکانونوجوانان باشد، درحقیقت فیلمی است که برای بزرگسالان ساخته شده است و بیشتر فیلمهای تربیتی هستند. نهایت این است که فیلمهای ترکیبی با انیمیشن ساخته شود که جلوههای انیمیشنی دارد. درحقیقت خیلی کم پیش میآید فیلم رئال کودک ساخته شود و اگر هم ساخته شود معمولا آنقدر کیفیتشان پایین است که کمتر رغبتی برای دیدن آن پیش بیاید. ما تا دهه اخیر یعنی همین دهه ۹۰ عملا سینمای انیمیشن نداشتیم که مخاطب برود سینما بلیت بخرد و فیلم انیمیشن ببیند. سینمای کوتاه انیمیشن ما از چندین دهه قبل در دنیا شناخته شده و صاحب سبک بوده است و از نظر تکنیکی خیلی خوب هستند و جایزههای بسیاری برده است، اما فیلم بلند انیمیشن، چون متکی به فناوری پیشرفته است و مجموعهای از آدمها باید کنار هم باشند و تولیدش دو سه سال طول میکشد و مشکلات خاص خود و بودجههای سنگین میطلبد در سینمای ایران نداشتیم و بههمیندلیل در اواخر دهه ۷۰ و دهه ۸۰ سینمای کودک نداشتیم. اگر فیلمهایی مثل «پاتال و آرزوهای کوچک»، «الو الو من جوجوام»، «دزد عروسکها» و ... و این گونه فیلمها در دهه ۷۰ ساخته میشد، اما در ادامه، چون جلوههای ویژه نداشتیم، ساخت فیلم کودک به فراموشی سپرده شد، اما در دهه ۹۰ که این تکنولوژیها وارد کشور شد، ما ذرهذره داریم این سینما را تجربه میکنیم.
امروز در فضای مجای امکان آموزشدیدن زیاد است و در بخش فنی همهجور آموزشی هست حتی آموزش محتوا و فیلمنامهنویسی، اما تا با فرهنگ و علایق و سلایق نسازیم و در کنار مخاطب ننشینیم و واکنش مخاطب را نبینیم نمیتوانیم این تجربه را پلهای برای فیلمهای بعدی بکنیم و ایرادهایش را رفع کنیم. نمیشود از فیلمهای خارجی گرتهبرداری کرد و توقع داشت در ایران جواب بدهد چراکه ما فرهنگ و آداب و رسوم و نوع نگرش خودمان را داریم. جالب است که بدانید بچهها از سینما میترسند، چون فضا تاریک است و صدا بلند است و این خیلی ظرفیت را پایین میآورد. برای همین مجبور بودیم خودمان زیربنا را وارد سینما کنیم. در دنیا دهههاست فیلم سینمایی انیمیشن میسازند و سینمای انیمیشن دارند، اما هنوز وارد دهه دوم شدهایم، ولی بازهم به نظرم خیلی جلو هستیم و دراین ۱۵ - ۱۰سال خیلی پیشرفت کردهایم و میینیم که فیلمهای انیمیشن بهسرعت وارد رده بالای جدول فروش میشوند، چون بچهها عاشق فیلم و قصه هستند و، چون تمرکزشان نقطهای است و برای اینکه فیلم را تحلیل کنند، ممکن است ۱۰دقیقه از فیلم را از دست بدهند و میخواهند بروند دنباله فیلم را ببینند و دوباره روی یک نقطه دیگر تمرکز میکنند. برای همین بچهها بعضا ۴ - ۳ بار به سینما میروند و وقتی میروند، پدر و مادر و خانواده و دوستانشان را با خود به سینما میکشانند. به همین دلیل سینمای کودک اقتصادی هم هست و اگر سینماگران و تهیهکنندگان ما به دنبال درآمد باشند، اگر روی سینمای کودک سرمایهگذاری کنند درآمدش به نظر من از فیلمهای رئال خیلی بیشتر است. البته هرچقدر ما در سنیمای انیمیشن بزرگتر میشویم، مشکلاتمان هم بزرگتر میشود. الان یکی از مشکلاتی که در سینمای انیمیشن ما بهوجود آمده است این است که همه دنیا از وضعیت و کیفیت سینمای انیمیشن ایران مطلع شدهاند و سفارش کار به بچههای انیمیشن ایران میدهند و به همین دلیل، چون دست اندرکاران سینمای انیمیشن به دلار دستمزد میگیرند، این امر باعث بالارفتن هزینهها و ایجاد مشکل در هزینهها شده است و ما در هر چیزی که جهانی نشدهایم، در انیمیشن در حال جهانیشدن هستیم و دروازههای انیمیشن ما در دنیا باز شده است و همه الان ما را شناختهاند و خدا را شکر بچهها دارند خیلی زیاد کار میکنند، ولی همچنان که گفتم بالارفتن هزینهها، باعث مشکلاتی هم شده است. البته راهحلی که ما برای این مسأله داریم این است که فیلمهایی بسازیم که در سطح جهان قابلیت فروش داشته باشد و مخاطبان جهانی پیدا کنیم که همین مسأله باعث میشود سینمای ما رشد بیشتری کند.
روزنامه جام جم