آنها بهسبب ساختارسادهتر و در دسترسترشان، با امکانات کمتری قابل تبدیل به یک اثر داستانی تلویزیونی بودند و هنرمندان شاخص بسیاری از دریچه همین تلهتئاترها به دنیای بازیگری و کارگردانی فیلم و سریال معرفی شدند، ضمن اینکه تلهتئاترها پیوند متن مردم را هم با فضای نخبگانی تئاتر تسهیل کردند.
ذات سینما شکل گرفتن چنین معادله ارتباطیای را ممکن میسازد و کات را جایگزین بالا و پایینرفتن پرده تئاتر میکند. از این رو در دنیای امروز هنر تصویر، الزاما به ضبط تلویزیونی تئاترهای ازپیش روی صحنهرفته، اکتفا نمیشود و این فرم پیشینهمند نمایشی، بهصورت اصیل و اختصاصا برای نمایش در تلویزیون نیز تولید میشود. درواقع، امروز تلهتئاتر هویت حرفهای متفاوتی از «ضبط تئاتر صحنه» یافته است و تلویزیون و پلتفرمهای مختلف، با اینگونه متعالی به مسیری مستقل برای تبدیل داستان به متن تلویزیونی دست یافتهاند.
جدیدترین تجربه تلویزیون در این زمینه، تلهتئاتر «کاتب اعظم» است که از آنتن شبکه دو سیما پخش شده است. در هفت قسمت تدارک دیده شده این تلهتئاتر، داستان شبانی دنبال میشود که پدرش کاتب فراری و کشتهشده دربار معاویه بوده و حالا آمده تا در ظهر عاشورا، مواجهه سپاه شام و کوفه را با لشکر امام حسین (ع) ببیند و وقایع آن را بنگارد؛ حضور چالش آفرینی که ماجراها و اختلافاتی بین او و چند نفر از سربازان و محافظان چادر کاتبان عمربن سعد پدید میآورد و مواجههاش با شخصیتهایی که در چادرهای کاتبان، طباخان و... سپاه قاتلان کربلا را به تجربهای غریب بدل میکند. در نگاه نخست، ویژگی برجسته تئاتر که ادبیات غنی و برگرفته از متون پشتگرم به ادبیات داستانی مکتوب در قالب رمان، داستان کوتاه و... است در ساختار این تلهتئاتر دیده میشود. نمایشنامه تلویزیونی کاتب اعظم اقتباسی است از رمان «اعترافات کاتب کشتهشده» بهقلم ساسان ناطق. او در کتابش، اطلاعات دقیقی را از زبان این شبان روایت میکند که پدرش روزی در دربار معاویه بوده و از نیرنگها و دسیسههای معاویه در حق امام علی (ع) و خاندان ایشان حکایت میکند. از این رو در کاتب اعظم، وقایع قبل از عاشورا و اتفاقات رخداده در روزگار امامعلی (ع)، دوران پیشوایی امامحسن (ع) و امامت امامحسین (ع) در این روز از زبان این شبان و کاتب دیگری در چادر کاتبان را میبینیم و میشنویم که زمینهساز وقوع فاجعه قتل نواده رسول اکرم (ص) شده است. این اثر نوعی کالبدشکافی ریشههای عاشورا و جامعهشناسی عصر تقابل حسینیان و یزیدیان است که میتواند در هر عصری بهقاعده تکرار تاریخ، تکرار شود. نکته دیگری که در این اثر قابلتوجه است، خارج شدن تئاتر از فضای داخلی یا بازنمایی دکوراتیو نماهای خارجی در یک فضای بسته است.
مهدی غفوری، نویسنده و کارگردان کاتب اعظم با این روش، آن را به یک تلهتئاتر میدانی تبدیل کرده که یک فضای باز در بیابان دارد و یک فضای بسته در خیمهها. صحنه اجرای کاتب اعظم محصور در فضای داخلی نیست. کارگردان هم تلاش کرده تا در لوکیشن اجرا ساختارشکنی کند و هم در دکوپاژ و تصویربرداری که آن را تا حدودی به سینما و قواعدش نزدیک میکند.
روزنامه جام جم