دریاچه اما همیشه بوده و نفس میکشیده، از چند هزار سال پیش، بعضیها گفتهاند 13 هزار سال پیش. دریاچهای که بزرگترین دریاچه ایران بود و آبش شورترین اما حالا نفس نمیکشد، مساحتش از سال 1377 شروع کرد به آب شدن، جانش هم هر سال بیرمقتر میشد و طی دو دهه، هر سال به طور میانگین، 40سانتیمتر از ارتفاع آن کاسته شد تا اینکه حالا خبر رسیده 95درصد آن خشک شده است. البته این را مسئولان میگویند وگرنه آنچه تصاویر هوایی نشان میدهند خشکی صددرصد است.
بزرگترین دریاچه ایران، بزرگترین دریاچه آبشور در خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ آبشور در دنیا درحالی امروز به خط پایان عمر خود رسیده است که 14 رود از دیرباز از اطراف به سمت آن روانه شده و آن را سیراب میکردهاند؛ 14 رود همچون رودهای بزرگ زرینهرود، سیمینهرود، آجی چای، تلخهرود، گادر، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا.
رودهایی که امروز خودشان هم بهدلیل خشکسالی و کاهش بارشها از یکسو و برداشتهای زیاد و بیرویه از دیگر سو، خشک و بیآب و کمرمق شدهاند و تا به دریاچه برسند و اگر برسند، آبی در کف ندارند.
این شرایط حالا دیگر خود مسئولان را هم نگران کرده است، از عیسی کلانتری، رئیس محیطزیست دولت گذشته و رئیس سابق ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه گرفته تا آرزو اشرفیزاده، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست که چند روز پس از انتشار تصویر هوایی ناسا، گرچه خشکی صددرصدی آن را رد کرد اما گفت که 94درصد از دریاچه خشک و ارتباط بخش جنوبی و شمالی آن بهطور کامل قطع شده است. اشرفیزاده، شرایط تراز آبی دریاچه را هم بسیار اسفناک توصیف کرد و گفت: سطح آبی دریاچه 4 متر پایینتر از سطح تراز اکولوژیک است.
پیش از آنکه دریاچه به این حال و روز بیفتد و مسئولان به این سطح از نگرانی برسند، کارشناسان اما بارها درخصوص حال خراب دریاچه هشدار داده بودند؛ هر دهه، هر سال، با هر زبان و قلم و شیوه؛ از پروفسور پرویز کردوانی؛ پدر کویرشناسی ایران گرفته که اوایل دهه 90 درباره مرگ دریاچه هشدار داده بود تا صدها کارشناس و استاد دانشگاه و فعال محیطزیست و خبرنگار که انگار صدای بلندشان هیچگاه به آنجا که باید برسد، نرسید. شاید هم رسید و برای همین ستاد احیای دریاچه ارومیه اوایل سال 95 تشکیل شد. ستادی ملی با طرح نجات دریاچه ارومیه، که گرانترین و پرمخاطبترین پروژه زیستمحیطی ایران نام گرفت و تا سال 1400 بیش از 15 هزار میلیارد تومان اعتبار صرف آن شد.
کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه وقتی در دولت یازدهم تشکیل شد، برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت زیادی را فهرستبندی کرده بود تا به کمک آنها به داد دریاچه برسد؛ برنامههایی همچون همچون مقابله با ریزگردها، تغییر الگوی کشت، بررسی تعداد زیاد چاههای آب مجاز و غیرمجاز، انتقال آب به دریاچه از رودخانهها و پرداخت حقابه از سدها که البته تقریبا هیچکدام آنها اجرایی نشد یا اگر وارد مرحله عملیاتی شد، موفقیتآمیز نبود. آخرین برنامه یا آخرین امید این کارگروه، انتقال آب از سد کانی سیب به دریاچه بود که برای این انتقال، سد کانی سیب در دی ماه ۱۳۹۹ و تونل ۴۳ کیلومتری انتقال آب از پیرانشهر به دریاچه ارومیه در خرداد ۱۴۰۰ نصف و نیمه افتتاح شد که هنوز هم ۶۰۰ متر از عملیات کندن تونل باقی است.
درنهایت اینکه گرچه طبق وعده کارگروه احیای دریاچه در دولت گذشته قرار بود در سال 1402 دریاچهای زنده و پویا به ایرانیان تحویل داده شود، حالا و درحالی که هنوز وارد سال جدید نشدهایم، تصاویر خشکشدن دریاچه دست به دست شده و ذهن ایرانیان را آشفته کرده است.
در این شرایط به نظر میرسد که دیگر هیچکدام از برنامهها و طرحهای درازمدت آن ستاد پرخرج به کار دریاچهای که تا مرگ فقط یک قدم فاصله دارد، نمیآید و باید در پی راهکاری فوری و علاجی سریع برآمد، راهکاری مثل رهاسازی فوری آب از سدها به دریاچه ارومیه که باید توسط وزارت نیرو اجرایی شود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد