حتی برخی تحلیلگران میگویند مسأله احیای برجام میتواند در انتخابات میاندورهای کنگره بهعنوان یکی از مؤلفههای رفتار دولت بایدن درحوزه سیاست خارجی انعکاس داشته باشد. در هرحال، سؤال اصلی این است که استراتژی فشار حداکثری آمریکا در قبال ایران به چه نقطهای رسیده و چرا مقامات آمریکایی در بسیاری از موارد ناچار به بازکردن گارد بسته خود در برابر تهران شدهاند. در این خصوص گفتوگویی با پروفسور پل پیلار، استاد دانشگاه جورج تاون و یکی از مدیران سابق سازمان سیا انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
به نظر میرسد مجادله احزاب آمریکایی بر سر برجام و نحوه احیای این توافق افزایش یافته است. این در حالیاست که استراتژی فشار حداکثری طی سالهای گذشته و اخیر، به یکی از راهبردهای ثابت آمریکا در تقابل با تهران تبدیل شده بود. نظر شما در اینباره چیست؟
استراتژی فشار حداکثری علیه ایران از ابتدا محکوم به شکست بود. بسیاری از استراتژیستها و تحلیلگران آمریکایی نیز در این خصوص به کاخسفید هشدار دادند. مقامات کاخ سفید مدعی بودند با خروج از برجام میتوانند به توافقی بهتر با ایران دست پیدا کنند، یعنی توافقی که دامنه تعهدات ایران را گستردهتر و آن را به مسائل غیرهستهای (موشکی و منطقهای) نیز بسط دهد. در مقابل آنها به دنبال توافقی بودند که در قالب آن بهصورت محدود تحریمهای ضد ایرانی را رفع کند، اما در عمل دیدیم چنین توافقی وجود خارجی نداشت. جایگزین برجام، آن وضعیت مدنظر طرفداران استراتژی فشار حداکثری علیه ایران نبوده و نیست؛ بنابراین دولت آمریکا چارهای جز بازگشت به برجام ندارد. ترامپ با خروج از برجام سبب شد بسیاری از محدودیتهای هستهای علیه ایران نه در سالهای ۲۰۲۵ و ۲۰۳۱ میلادی، بلکه در همان سال ۲۰۱۸ به پایان برسد. مقامات آمریکایی در محاسبه قدرت ایران اشتباه کردند. آنها روی تاثیرگذاری استراتژی فشار حداکثری حساب ویژهای کردند و درنهایت با صحنهای غیرقابل کنترل مواجه شدند.
طی روزهای اخیر تحرکاتی از سوی رژیم اشغالگر قدس در خصوص جلوگیری از احیای برجام صورت گرفته است. گویا تلآویو در همان فضای فشار حداکثری سیر میکند. نظر شما در این خصوص چیست؟
مخالفان برجام زمانی که از توافق بهتر سخن میگویند، منظورشان همان توافقی است که اسرائیل و برخی مقامات سابق آن مانند نتانیاهو در نظر دارند. اصرار بر سیاست فشار حداکثری با همراهی اسرائیل، معنایش این است که واشنگتن خرابکاریهای تلآویو و هزینه سازی آن را در حوزه سیاست خارجی خود میپذیرد، اما اگر کسانی که تحولات سالهای گذشته و اخیر را در منطقه خاورمیانه رصد کردهاند، دید منصفانهای نسبت به واقعیات جاری در جهان سیاست داشته باشند بهوضوح میبینند سیاست فشار حداکثری مولد شکستهای زیادی برای آمریکا بوده است. اتفاقا در قالب این نگاه، نهتنها منافع آمریکا تامین نشد بلکه بسیاری از آنها از بین رفت. اصرار بر این سیاست نیز همین نتیجه و خروجی را در پی خواهد داشت.
مقامات آمریکایی پاسخ خود را درخصوص موارد مطروحه از سوی ایران (پاسخ ایران به اتحادیه اروپا) ارائه کردهاند. به نظر شما چه چشماندازی در قبال احیای برجام وجود دارد؟
تاکنون بارها مذاکرات به نقاط مهم (حل مسأله) رسیده، اما در نهایت توافقی صورت نگرفته است، اما این بار طرفین اصلی ماجرا یعنی ایران و آمریکا ناظر به طرح اتحادیه اروپا و جوزف بورل، نظراتی را اعلام کردهاند که گویا این بار جنبه ایجابی بیشتری دارد. در اینجا بحث بر سر خواستن یا نخواستن برجام نیست. اکنون متعاقب اتخاذ استراتژی فشار حداکثری، ایران به فعالیتهای هستهای خود شتاب و عمق بیشتری بخشیده و چند برابر میزان مجاز در برجام اورانیوم غنی شده دارد. فراتر از آن، زمان گریز هستهای در قبال فعالیتهای هستهای ایران نیز تا حد بسیار زیادی کاهش یافته است. در چنین موقعیتی بازگشت به برجام نه یک گزینه خوب، بلکه یک اقدام لازم محسوب میشود. مخالفت با احیای توافق هستهای از سوی هر یک از احزاب و گروههای آمریکایی، جنبه منطقی ندارد. کسانی که ذرهای با واقعیات جاری درجهان و منطقه خاورمیانه آشنایی دارند، خوب میدانند این اصرارها و مخالفتها اساسا قابل درک نیست.
منبع: روزنامه جام جم