نزدیک به شش ماه از جنگ در اوکراین میگذرد و کشورهای غربی همچنان به کمکهای بیوقفه خود در عرصههای مختلف اقتصادی و نظامی به کییف ادامه میدهند.
واقعیت این است در چنین نبردی که کشورهای مختلف به صورت مستقیم یا غیر مستقیم درگیر هستند، هرچه درگیری بیشتر طول بکشد، دوقطبیسازی و نفرت بیشتری ایجاد شده، موانع عظیمی درخصوص تلاشهای آتی برای آشتی بهوجود میآید که برای کشورهای اروپایی، نتیجه یک جنگ طولانی در اوکراین میتواند سالها بیثباتی در مرزهایشان باشد؛ بنابراین کشورهای اروپایی باید شرایط لازم را برای آتشبس یا مذاکرات صلح فراهم کنند. چنین مذاکراتی تنها در صورتی آغاز میشود که هر یک از طرفین به این نتیجه برسد که راهکار نظامی، جوابگو نیست، اما با وجود اینکه نزدیک به شش ماه از آغاز جنگ میگذرد به نظر میرسد که هر دو طرف از انجام این محاسبه بسیار دور هستند. اروپا باید به دنبال ایجاد شرایطی باشد تا دو طرف را به این نتیجه برساند مذاکره بهتر از جنگ است و باید این کار را اکنون انجام دهد، نه در آینده. چراکه هرچه زمان بیشتری بگذرد، اروپاییها بیشتر متضرر میشوند.
در این میان، اروپا نیازمند یک رهبر است و این در حالی است که روابط انگلیس و اتحادیه اروپا پس از برگزیت هنوز به حالت عادی بر نگشته است. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز برخی از ویژگیهای خود را از دست داده است و ایتالیا نیز دچار نوسانات سیاسی مربوط به دولت است. آلمان نیز بخشی از اعتمادی که در سه دهه گذشته در اروپا ایجاد کرده بود، در یکی دو سال اخیر به دلیل عدم همراهی با کشورهای اروپایی در طرحهای مربوط به انرژی از دست داده است. همین خلأ رهبری باعث شده تا همچنان آمریکا بتواند سیاستهای خود را بر اروپا دیکته کند و کشورهای اروپایی نیز برای هر اقدامی منتظر نظر واشنگتن باشند.