همسرکشی ازجمله قتلهای خانوادگی است که در سالهای اخیر با افزایش مشکلات اجتماعی و اقتصادی همچنین مصرف موادمخدر صنعتی و اختلالات روحی و روانی شاهد افزایش آمار آن بهخصوص در شهرهای بزرگ هستیم. قتل شوهر توسط زن نیز از قتلهای رایج خانوادگی است که اغلب با معاونت یا مشارکت زن و با اجیرکردن فرد یا افراد اجنبی انجام میشود. این نوع قتل اغلب با تحریک زن به قتل همسر توسط فردی غریبه رخ میدهد و معمولا از طریق مسمومکردن یا چاقوزدن انجام میشود و زن در این نوع قتل اکثرا نقش معاونت را عهدهدار است.
پرسشی که اینجا مطرح میشود این است؛ دلایل همسرکشی که امروزه در جامعه ما در بعضی شهرها مشاهده میشود چیست و چرا اتفاق میافتد؟ از نگاه رفتارشناسی وقتی خشم و خشونت با یکدیگر همراه شوند جنایتی خلق میشود که ممکن است قربانی آن همسر فرد باشد. در مورد همسرکشی زنانی که همسران خود را به قتل میرسانند، جنگ، نزاع و کتککاری میتواند علت اصلی همسرکشی باشد. همچنین برخی، کاهش تابآوری نسبت به فشار روحی و جسمی را نیز زمینه بروز این اتفاق میدانند. در بسیاری از اوقات وقتی شخص ثالث وارد زندگی زناشویی میشود برای ازمیانبرداشتن شوهر دست به جنایت هولناکی یعنی قتل او میزند و بعضی از این قتلها آنقدر فجیع و دلخراش است که انسان میتواند در فیلمهای هالیوودی آن را مشاهده کند. ازجمله انواع قتل در زمینه همسرکشی نیز میتوان به قطعهقطعهکردن، دفنکردن در خانه و سوزاندن اشاره کرد.
برای پیشگیری از همسرکشی، انتخاب درست همسر بسیار مهم است. افراد نباید هنگام انتخاب همسر بدون توجه و تحقیق در مورد یکدیگر و مراجعه به مشاوران، ازدواج کنند. اگر این مراحل قبل از ازدواج طی شود، همسرکشی حدود ۹۰درصد کاهش خواهد یافت. کوتاه بودن مدت آشنایی یکی دیگر از دلایل بروز اختلافات بعد از ازدواج است و باید مدت آشنایی زوجین تا حدی باشد که به رفتار یکدیگر اشراف پیدا کنند و در ازدواج نباید تنها ظواهر معیار انتخاب باشد، چراکه این عوامل ساده میتواند زمینهساز اختلافات و رقمخوردن جنایتی هولناک باشد. در بیشتر همسرکشیها ضربوشتم زنان مدتها قبل از واقعه شروع شده و حتی در مواردی از پلیس، مددکار و دیگر افراد خانواده درخواست کمک صورت میگیرد، اما مورد توجه واقع نمیشود و زمانی که فاجعه رخ میدهد، همه بهدنبال کمک برمیآیند که دیگر بیهوده است. در مواردی که زن مورد خشونت قرار میگیرد و امید خود را نسبت به زندگی مشترک از دست میدهد و نمیتواند با قانون یا سایر راههای موجود حق خود را بگیرد، دست به مجازات خودسرانه میزند و طرف مقابل را مجازات میکند. بررسی پروندههای شوهرکشی نشان میدهد زنانی مرتکب قتل همسرانشان میشوند که با او احساس خوشبختی نمیکنند و قربانی خشونت شوهر میشوند پس از مدتی درمییابند که نمیتوانند رفتار همسر خود را تغییر دهند و او را یک ظالم تلقی و آرزوی مرگش را میکنند. کشتن و مثلهکردن یک مشکل روانی است/ ما باید آموزشهای «خودکنترلی» داشته باشیم تا هرطور دلمان خواست عمل نکنیم ما مشکلات فرهنگی و آموزشی زیادی داریم و در رسانههای خودمان چنین موضوعاتی را شناسایی نکردهایم و آموزش داده نمیشوند. در صداوسیما باید بهترین برنامهها را به آموزش خودکنترلی و رشد مسئولیت اجتماعی افراد اختصاص دهیم.