به نظر سادهاندیشی است که صحبتهای متناقض مقامات آمریکایی پس از هر بار مذاکرات برجامی را بخشی از تاکتیک مذاکراتی یا عملیات روانی و برنامه رسانهای تیم مقابل تلقی کنیم.
سیاست خارجی آمریکا همان طور که در متون آموزشیشان - که در دانشگاههایشان تدریس شده و بخشی از این متون اتفاقا در دانشگاههای کشور ما نیز درس داده میشود - همیشه بر عنصر اطلاعات در سیاست خارجی تاکید داشته و دارد؛ به طوری که سرویس اطلاعات مرکزی آمریکا معروف به سیا با هدف خدماترسانی اطلاعاتی به دستگاه سیاست خارجی بنیانگذاری شده است و عامدانه واژه سرویس به عنوان خدمتدهنده نامگذاری شده است. نمونه ارتباط تنگاتنگ سیا با وزارت خارجه آمریکا در ماجرای کودتا در ایران و برگرداندن شاه به حکومت به سفارش وزارت خارجه به دست سیا برای ما ایرانیان فراموشنشدنی است.
در دور جدید مذاکرات یعنی پس از استقرار دولت جدید در ایران در اظهارات آشنا و بعضا ناآشنای آمریکاییها کاملا ردپای سیا دیده میشود. هربار بعد از مذاکرات و گفتگوهای جدید با ارزیابیها و دریافت فرکانسهای مختلف از فضای فکری، گفتاری و نوشتاری در جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور هدف، خط و خطوط جدید به مقامات آمریکایی ارائه و هر بار حرفهای جدید زده میشود و اتمسفر مذاکرات را به چالش میکشد.
من صلاحیت اظهار نظر تخصصی در خصوص فضای ضدجاسوسی کشور را ندارم، ولی همه به خوبی میدانیم که مطالعه منابع آشکار هر کشوری همانند روزنامهها و خبرگزاریها و مصاحبهها به عنوان اصلیترین منابع آشکار و مورد توجه همه سرویسهای اطلاعاتی دنیا هستند که برآوردی در کلاس خودش ارائه میدهند. حرف گزافه هم نگفتهایم اگر مدعی شویم دشمن فضای رسانهای ما را مورد مطالعه قرار میدهد.
با این اوصاف آنچه در فضای عمومی رسانهای کشور وجود دارد و به احتمال فراوان حساسههای دشمن نیز در حال جمعآوری و ارزیابی آن هستند، موضوع صدای واحد مورد انتظار در موضوعات مهم و راهبردی در کشور است که متاسفانه در ادبیات سیاسی و راهبردی ما کمتر مورد توجه واقع شده است و از منظر راهبردی نوعی نشت و تخلیه راهبردی در کشور تلقی میشود.
اگر در فرصت باقیمانده و مهم مذاکرات که ظاهرا به مراحل حساس و تعیینکننده رسیده است یک صدای واحد، آن هم صدای اتفاق نظر در دستیابی به منافع ملی کشور و حل مسائل باقیمانده را محور قرار دهیم علاوه بر نتیجهبخشبودن مذاکرات و حصول خواستههای طراحیشده مذاکرات، زمان دستیابی نیز سرعت میگیرد. در این شرایط نباید به بهانههای مختلف و به اسم چندصدایی و کار، جریانی در کشور مانع دستیابی به منافع ملیمان شود. راهحل این کار مدیریت فضای گفتمانی، پویایی گفت و شنودهای داخلی، تبیین مراحل پیشرفت مذاکرات، ایجاد همدلی، توسل به خرد جمعی و رفتار اجماعساز با جریانهای مختلف سیاسی در کشور است و این اقدام با وجود رئیس جمهور عزیز کشورمان که شخصیت فراجناحی، شجاع، مورد احترام و اعتماد جریانهای مختلف سیاسی کشور است امری میسر و شدنی است.
امروز وحدت کلمه، وحدت گفتار و وحدت نوشتار و در نتیجه صدای واحد، امر راهبردی و منطبق با خردمندی راهبردی است. همه میبایست مصمم به نام ملت ایران با یک صدا، منافع ملیمان را فریاد کنیم.