ترانه وقتی در جریان این ماجرا قرار گرفت، دیگر نتوانست تحمل کند و تصمیم گرفت برای همیشه از شوهرش جدا شود. او وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: سه سال پیش با سهند ازدواج کردم. در این مدت اختلافی با هم نداشتیم. ما عاشق هم بودیم و همیشه و همه جا با هم میرفتیم. من بدون سهند هیچ کجا نمیرفتم و همیشه با او در ارتباط بودم. نمیدانم چرا و چه شد که به من مشکوک شد. چون از چند وقت پیش یک صفحه ناشناس شروع کرد به پیام دادن به من در اینستاگرام. درخواست میداد مرا دنبال کند. من به درخواستش اهمیتی نمیدادم.
آنقدر اصرار کرد که یک بار جوابش را دادم و گفتم من شوهر دارم، به من پیام نفرست ولی او بیخیال نمیشد. حتی یک شب موضوع را به سهند گفتم و او خودش را خیلی بیاهمیت نشان داد و عکسالعمل خاصی نداشت. آن فرد ناشناس همچنان به من پیام میداد و از من میخواست به دیدارش بروم. دیگر از دستش خسته شده بودم. چند بار او را بلاک کردم، ولی باز هم با یک صفحه دیگر به من پیام میداد. جوری بود که دلم میخواست بروم و از دستش شکایت کنم. تا اینکه چند روز پیش چیزی را متوجه شدم که باورم نمیشد. در گوشی سهند به صورت اتفاقی متوجه شدم این فرد ناشناس همان سهند است به مرتب به من پیام میفرستد. خیلی شوکه شدم. باورم نمیشد. وقتی موضوع را به خودش گفتم، انکار نکرد. میگفت میخواسته با من شوخی کند. ولی مگر میشود آدم با همسرش چنین شوخیای کند. او در این مدت داشت من را آزار میداد. فکر میکنم میخواست مرا امتحان کند. در صورتی که من هیچ کاری نکردم که باعث شک او شود. از وقتی این موضوع را متوجه شدهام، دیگر نمیتوانم در کنار این مرد زندگی کنم. به او اعتماد ندارم و دیگر عاشقش نیستم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من فقط با همسرم شوخی کردم. یک صفحه ناشناس ساختم و به او پیام دادم. میدانستم جواب نمیدهد. فقط میخواستم با او شوخی کنم. من به همسرم اعتماد دارم. این صفحه را هم برای امتحان کردن او نساختم. میخواستم یک شوخی با او کنم. ولی او این موضوع را بزرگ و پیشنهاد جدایی و طلاق را مطرح کرده است. فکر میکنم او این موضوع را بهانه کرده تا از من جدا شود. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار این زن زندگی کنم. در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیش آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکل و اختلافشان حل شود.
به حفظ اعتمادکمک کنید
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: به اعتقاد من، زن و شوهر باید برای داشتن رابطه پایدار و موفق، جوانب مختلفی را در نظر بگیرند. مهمترین آنها، اعتماد است. مجموعه گستردهای از کارهای کوچک است که اعتماد را به مرور زمان شکل میدهد و به حفظ آن کمک میکند. اگر اعتماد زن و شوهر به هم خدشهدار شود، نظر آنها نسبت به هم تغییر میکند و شک و بدگمانی در زندگیشان سایه میافکند. بیاعتمادی بین زن و شوهر، پیامدهای ناخوشایندی به دنبال دارد. در محیطی که بیاعتمادی بر آن حکمفرماست، افراد حجم بالایی از اضطراب، نداشتن اعتماد به نفس شدید و خودناباوری را تجربه میکنند. همین مسائل باعث میشود آنها دیگر نتوانند همدیگر را تحمل کنند و مرتب در تنش باشند. البته بیاعتمادی لزوما به معنای پایان رابطه نیست. زن و شوهر باید این را بدانند که در این شرایط میتوانند با انجام راهکارهای مختلف یاد بگیرند که دوباره به همسرشان اعتماد کنند. تنها کاری که باید بکنند، این است که به خود و همسرشان یک فرصت دوباره بدهند. وقتی بیاعتمادی به وجود آمد نباید بلافاصله به جدایی فکر کرد. باید تمام راهحلها را امتحان و برای جلب اعتماد تلاش کرد. در این موارد باید زن و شوهر هردو به هم کمک کنند تا این بیاعتمادی از بین برود. وگرنه اگر بیاعتمادی در زندگی مشترک ریشه بدواند، دیگر نمیشود آن زندگی را کنترل کرد و ممکن است که رابطه زن و شوهر برای همیشه به پایان برسد.
منبع: ضمیمه تپش روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد