نشست نخست با حضور الهام سعادت

اسطوره، روایت‌هایی از ضمیر ناخودآگاه انسان

یک پژوهشگر و اسطوره‌شناس در نخستین نشست «شیوه ما مردمان» با موضوع اسطوره و فرهنگ عامه به تشریح منشأ واژه اسطوره پرداخت.
کد خبر: ۱۳۵۱۳۱۴

اسطوره، روایت‌هایی از ضمیر ناخودآگاه انسانبه گزارش جام جم انلاین اصفهان ؛

موزه عصارخانه شاهی وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان قصد دارد به عنوان دفتر تخصصی مطالعات فرهنگ عامه، در سلسله نشست‌هایی با عنوان «شیوه ما مردمان» به بررسی ارتباط متقابل فرهنگ عامه و گستره‌های اجتماعی بپردازد.

نشست نخست با حضور الهام سعادت دانش‌آموخته دکتری ادبیات حماسی، پژوهشگر و اسطوره‌شناس به موضوع اسطوره و فرهنگ عامه اختصاص داشت.

سعادت در این نشست با بیان اینکه تعاریف مختلفی از اسطوره وجود دارد، اظهار داشت: با دانستن ریشه و سیر تاریخی هر واژه می‌توان به ژرف‌ساختی که در آن معنا پنهان است دست یافت. اسطوره معادل کلمه «myth» است که میسالوژی یا میتالوژی یا اسطوره و اسطوره‌شناسی از آن ریشه گرفته است.

وی افزود: در لغت‌نامه‌های فارسی آمده که واژه اسطوره، ریشه عربی دارد و در لغت‌نامه‌های عربی اَسطار برابر جمع سطر و جمع‌الجمع آن، اسطوره است. اسطوره به معنای سخن ناراست و جمع‌الجمعی است که مفرد ندارد؛ مانند کلمه ابابیل. کلمه اسطوره از ریشه یونانی گرفته شده و ریشه آن کلمه هیستوری یا همان تاریخ است. هیستور به معنای نظارت کردن، دیدن، ناظر و شهود است.

این پژوهشگر و اسطوره‌شناس ادامه داد: «میتوس» هم یک کلمه یونانی و به معنای لب و دهن است و دو حرف آخر آن منصوب به لب و دهان است و دقیقاً مقابل «لوگوس» قرار می‌گیرد. «لوگوس» سخنی است که درون آن منطق وجود دارد و زمانی که آن سخن را در ذهنمان می‌گذاریم با معادلاتی که در ذهنمان است مقابله کرده و متوجه می‌شویم همه استدلال‌ها منطقی و درست است ولی میتوس این‌طور نیست. در واقع میتوس استدلال منطقی درون‌روایتی دارد و این‌طور نیست که بخواهیم اتفاقات، شخصیت‌ها و فضاهایی که در اسطوره وجود دارد را با منطق بیرون مقایسه کنیم.

سعادت تأکید کرد در زبان پهلوی و اوستایی، واژه‌ "میت" به معنی سخن و فعل «اوخته» به معنی سوخته وجود دارد که ترکیب آنها یعنی «میتوخته» به معنی سخن از دست‌رفته است. پژوهشگران پیشنهاد می‌کنند این واژه به‌جای کلمه اسطوره در متون مورد استفاده قرار گیرد چون می‌تواند مفاهیم درون داستان‌های میتوس را بهتر انتقال دهد.

وی تأکید کرد افرادی مانند فروید و سپس یونگ و سایر دنبال‌کنندگان مکتب آنها اسطوره را روایت‌هایی از ضمیر ناخودآگاه انسان است و روان جمعی انسان‌ها باعث شکل‌گیری چنین داستان‌ها و روایت‌هایی می‌شود.

این پژوهشگر و اسطوره‌شناس اضافه کرد: در واقع آنها معتقد بودند این روایت‌ها به کهن‌الگوهایی که در ذهن بشر است مربوط می‌شوند و انسان‌ها با گفتن این داستان‌ها و روایت‌ها، محتوای ذهن ناخودآگاه خود را بیرون می‌ریزند. با توجه به این موارد به این نتیجه می‌رسیم که حواس منشأ میتوس و فهم یا روان ناخودآگاه، منشأ و مبنای اسطوره است. اگر طبیعت را منشأ اساطیر در نظر بگیریم بنابراین اسطوره نیز از حواس نشأت می‌گیرد. اگر فهم را منشأ اساطیر در نظر بگیریم، به این نتیجه می‌رسیم که چون بشر از برخی اتفاقات و آفریده‌های پیرامون خود سر در نمی‌آورده برای آنها داستانی در نظر می‌گرفته و استدلال‌هایی برای آن می‌آورده تا با استدلالات عقلی آن را ثابت کند؛ بنابراین منشأ میتوسی اسطوره نیز درست است. حال اگر روان را منشأ اسطوره بدانیم، اثر و کارکرد آن بر جمع و جامعه خواهد بود.

سعادت در ادامه به تعریف واژه فولکلور پرداخت و تصریح کرد: فولکلور از دو کلمه فولک به معنی جمع، گروه و قبیله و لور به معنی دانستن و دانشی که آموزش داده می‌شود، ساخته شده است. یکی از دیدگاه‌های سنتی و کلاسیک به فولکور، دیدگاه مادی و شامل لباس‌ها، غذاها و وسایل خانه است. همچنین فولکلور رفتاری به عزاداری‌ها، آداب و رسوم و آئین‌ها اشاره دارد و فولکلور گفتاری نیز به تشکیلات گفتاری و کلماتی که استفاده می‌کنیم مربوط است. ادبیات شفاهی جزو فولکلور رفتاری است و جایی که اسطوره با فولکلور با هم تلاقی دارند، مربوط به فولکلور گفتاری است.

وی بیان کرد: پس از جنگ جهانی دوم دیدگاه جدیدی نسبت به فولکلور ارائه شد که چهار روش دارد؛ اولین روش ملی است، یعنی میان ملت‌ها مرزکشی کنیم و تمام مواردی که از سایر ملت‌ها به ملت ما نفوذ کرده را بیرون بریزیم و زمانی که کاملاً از ناخالصی‌ها پاک شدیم به شناخت فولکلور بپردازیم. روش دوم جهانی است، یعنی به دلیل بهم ریختن مرزها و مهاجرت انسان‌ها، باید ببینیم آداب و رسوم و رفتارها چیست و با فولکلور به صورت تطبیقی و ساختارگرایانه رفتار کنیم تا به شناختی از سیر انسان در تاریخ برسیم. روش سوم انسان‌شناسانه است که می‌گوید باید تمام چیزهایی که به یک انسان فارغ از جنسیت مربوط می‌شود را بسنجیم و روش چهارم که از دل دیدگاه انسان‌شناسانه زاییده می‌شود، می‌گوید برخی آداب دلیل طبیعی و عقلانی ندارد اما انسان‌ها به دلیل باورهای خود آنها را انجام می‌دهند. پس باید ببینیم مولفه‌هایی که با عقل و طبیعت انسانی جور درنمی‌آیند چطور توانسته‌اند از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند.

این دانش‌آموخته دکتری ادبیات حماسی خاطرنشان کرد: برخی پژوهشگران در 50 سال اخیر با سه دیدگاه انسان‌شناسانه، اسطوره‌شناسانه و تاریخی-جغرافیایی به فولکور پرداخته‌اند. در دیدگاه اسطوره‌شناسانه کاملاً درباره تلاقی اسطوره و فولکلور سخن گفته شده است.

به گفته سعادت، در این دیدگاه فولکلور به چند قسمت تقسیم می‌‌شود که شامل افسانه پریان، روایت‌‌های قهرمانانه یا حماسه و روایت‌های اسطوره‌ای است. در روایت‌های اسطوره‌ای خدایان و نامیرایان کارهایی را انجام می‌دهند که انسان‌های معمولی و میرایان از آنها تقلید می‌کنند و بر اساس این رفتارها، یک فولکلور شکل می‌گیرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها