آیا خریدن محصولات خوراکی اصلاح شده ژنتیکی برای سلامت ما بیخطر است؟ آیا درست است که میگویند واکسیناسیون در دوران کودکی باعث اوتیسم میشود؟ آیا تغییرات آبوهوایی موضوعی واقعی و خطری جدی است؟ در سالهای اخیر، بسیاری از این موضوعات از نظر سیاسی دوقطبی شدهاند، بهطوریکه مردم بسیاری از کشورها شواهد علمی را که با ترجیحات سیاسی آنها مطابقت ندارد، رد میکنند. هنگامی که گرتا تونبرگ، نوجوان فعال در حوزه تغییرات آبوهوا، دو سال پیش در کنگره ایالاتمتحده شهادت داد و گزارش افزایش 1.5 درجه هیات بیندولتی تغییر اقلیم (IPCC) را بهعنوان گواهی ادعایش ارائه کرد، یکی از اعضای کنگره آمریکا از او پرسید چرا باید به علم اعتماد کنیم؟ گرتا هم در یک کلام پاسخ داد: «چون این علم است!»
شاید باورش سخت باشد اما واقعیت این است چند دههای است که کارزارهای گسترده و سازماندهیشدهای با هدف بیاعتمادی به علم به راه افتادهاست. این کارزارها را صنایع تحت نظارت و اندیشکدههای آزادیخواه که منافع و ایدئولوژی آنها را یافتههای علم مدرن در معرض تهدید قرار دادهاست، تأمین مالی میکنند.
در پاسخ، دانشمندان تمایل دارند بر موفقیت علم در حل مشکلات تاکید کنند. بههرحال واقعیت این است که روش دانشمندان در رمزگشایی از بسیاری از نادانستههای بشر جواب دادهاست؛ از کشف ساختار جهان (زمین به دور خورشید میچرخد، نه برعکس) تا نسبیت زمان و مکان (اصلاحات نسبیتی برای اینکه سامانههای موقعیتیابی جهانی کار کند مورد نیاز است).
پاسخ گرتا تونبرگ به نماینده کنگره آمریکا اشتباه نبود اما طبیعتا برای بسیاری از مردم قانعکننده نیست. صرفا به این دلیل که دانشمندان بیش از ۴۰۰ سال پیش در مورد ساختار منظومه شمسی حق داشتهاند، دلیل نمیشود که امروزه گروه دیگری از دانشمندان در مورد موضوع متفاوتی باز هم درست بگویند.
چرا بهتر است به علم اعتماد کنیم؟
یک پاسخ جایگزین برای این سوال که «چرا بهتر است به علم اعتماد کنیم؟» این است چون دانشمندان از «روش علمی» استفاده میکنند. اگر کتاب علوم مدرسه را در خانه دارید، احتمالا این پاسخ را در آن خواهیدیافت اما اشتباه است. آنچه معمولا بهعنوان روش علمی مطرح میشود که یک فرضیه ایجاد کنید، سپس آزمایشی را برای آزمایش آن طراحی کنید، چیزی نیست که در عالم واقعی دانشمندان انجام دهند. پژوهشگران تاریخ علم نشان دادهاند دانشمندان از روشهای مختلفی استفاده میکنند و این روشها با گذشت زمان تغییر کردهاند.
علم پویاست: روشهای جدید اختراع میشوند، روشهای قدیمی کنار گذاشته میشوند و در هر مقطع خاصی از تاریخ، دانشمندان را میتوان در حال انجام کارهای مختلف یافت و این چیز خوبی است، زیرا آن روش بهاصطلاح علمی جواب نمیدهد. نظریههای نادرست میتوانند نتایج درستی همراه داشتهباشند. بنابراین حتی اگر آزمایشی جواب دهد، لزوما ثابت نمیکند نظریهای که برای آزمایش آن طراحی شده درست بودهاست. همچنین ممکن است نظریههای مختلفی وجود داشتهباشد که به همان نتیجه تجربی منجر شود. برعکس، اگر آزمایش با شکست مواجه شود، اشتباه بودن نظریه را ثابت نمیکند. ممکن است آزمایش، بد طراحی شدهباشد یا در یکی از ابزارها نقصی وجود داشتهباشد که آن نتیجه حاصل شدهاست. اگر روش علمی قابل شناسایی وجود ندارد، پس ضمانت اعتماد به علم چیست؟ چگونه میتوانیم استفاده از علم را چنانکه گرتا تونبرگ و بسیاری دیگر بر آن اصرار دارند در تصمیمگیریهای دشوار شخصی و عمومی روزمره توجیه کنیم؟
ضمانت اعتماد به علم چیست؟
پاسخ این پرسش روشهایی نیست که دانشمندان با آن ادعاهایشان را ارائه میکنند؛ بلکه روشهایی است که با آن صحت این ادعاها ارزیابی میشود. عنصر رایج در علم مدرن، صرفنظر از رشته یا روشهای خاص مورد استفاده در آن، بررسی انتقادی ادعاها (critical scrutiny of claims) است. این فرآیند یعنی بررسی دقیق و پایدار است که برای اطمینان از رد ادعاهای معیوب و احتمال درستبودن ادعاهای پذیرفتهشده کار میکند.
یک ادعای علمی تا زمانی که یک فرآیند طولانی بررسی از سوی دانشمندان دیگر را طی نکردهباشد هرگز بهعنوان ادعایی واقعی در جامعه علمی پذیرفته نمیشود. این فرآیند بهطور غیررسمی آغاز میشود زیرا دانشمندان دادهها و نتیجهگیریهای اولیه خود را با همکاران خود، محققان پسادکتری خود و حتی دانشجویان فارغ التحصیل خود به اشتراک میگذارند و بر سر آن بحث میکنند. سپس این ادعا در کنفرانسها و کارگاههای تخصصی مطرح میشود. این فرآیند ممکن است به جمعآوری دادههای بیشتر از سوی دانشمند یا تجدیدنظر در تفسیر اولیه آنها منجر شود و حتی گاهیاوقات به تجدیدنظر اساسیتر منجر میشود؛ مثلا شاید برنامه جمعآوری دادهها بازطراحی شود یا اگر در مبانی مطالعه اشکالات جدی یافت شود ممکن است کلا کنار گذاشته شود. اگر مسائل استوار به نظر برسند، دانشمند نتایج مطالعه را مینویسند. در این مرحله، اغلب دور دیگری از دریافت بازخوردهای مطالعات وجود دارد زیرا پیشنویس اولیه نتایج برای دریافت نظرات همکاران برای آنها ارسال میشود.
تا این مرحله بازخورد علمی معمولا نسبتا دوستانه است اما مرحله بعدی متفاوت است: وقتی مقاله آماده بهنظر میرسد به یک مجله علمی ارسال میشود؛ اینجا جایی است که نظارتها و ارزیابیها بسیار سختتر میشود. ویراستاران عمدا ارسال مقالات علمی را به افرادی که از دوستان یا همکاران نویسندگان مقاله هستند، نمیسپارند. کار این ویراستاران یافتن خطاها یا کاستیها در مقاله علمی است. ما این فرآیند را «داوری همتا» (peer-review)مینامیم زیرا ویراستاران در واقع داوران همتای علمی هستند، یعنی متخصص در همان رشته هستند اما اینبار در جایگاهی بالاتر و همچون یک ناظر عمل میکنند که هم حق دارند و هم مکلفند هر نوع اشکال احتمال در فرآیند تحقیق و نتیجهگیری را پیدا کنند. داوران میتوانند بسیار خشن باشند! از این رو دانشمندان باید پوست کلفتی داشتهباشند و انتقاد را باید بپذیرند بیآنکه دشمنی شخصی تلقیاش کنند.(ویراستاران گاهیاوقات در این موضوع زیاد غرق میشوند و به همین علت معمولا مشارکتهای آنها چندان جالب نیست)فقط پس از کسب رضایت داوران و سردبیر در صورتی که خطاها و نارساییهای قابل تشخیص برطرف شدهباشند، مقاله برای انتشار در مجله پذیرفته میشود و یافتههایش وارد بدنه «علم» میشود. حتی پس از انتشار هم ماجرا تمام نمیشود زیرا اگر خطاهای جدی پس از انتشار تشخیص داده شود، مجلات ممکن است اشتباه را اعلام یا اصلا مقاله را بازپس بگیرند.
دانشمندان هیچوقت اشتباه نمیکنند؟
حالا که با روند تایید یا رد ادعاهای علمی آشنا شدید ممکن است بپرسید آیا در این روند هرگز اشتباهی رخ نمیدهد؟ البته که بروز اشتباه هم ممکن است. دانشمندان انسان هستند اما اگر به موارد تاریخی که علم به انحراف کشیده بهدقت نگاه کنیم، خواهیم دید معمولا اتفاقنظری وجود نداشتهاست. اصلاح نژاد انسان نمونهای از این موضوع است. مایکل کرایتون، رماننویس استدلال میکند که چون اجماع علمی در مورد اصلاح نژاد انسان اشتباه کردهاست ما نباید به اجماع دانشمندان در مورد تغییر اقلیم اعتماد کنیم. اما فرض او (و همچنین منطق او) معیوب است: در مورد اصلاح نژاد انسان اتفاقنظر وجود نداشت. بسیاری از دانشمندان، بهویژه ژنتیکدانان سوسیالیست که تعصب آشکاری را در تئوری و عمل اصلاح نژاد انسان مطرح میکردند، مخالفت کردند.
برخی افراد استدلال میکنند که ما نباید به علم اعتماد کنیم، زیرا دانشمندان «همیشه نظر خود را تغییر میدهند.» در حالی که نمونههایی از بهبیراهه رفتن علم بسیار نادر است، بسیار کمتر از آن چیزی که گاهی ادعا میشود. اما زیبایی فرآیند علمی در این است که توضیح میدهد چرا بعضی چیزها ممکن است متناقض به نظر برسد. علم، تازگی را در عین ثبات به ارمغان میآورد. مشاهدات، ایدهها، تفاسیر و تلاشهای جدید برای تطبیق ادعاهای رقیب، تازگی را به همراه دارد. بازجویی دگرگونکننده به تصمیمات جمعی و پایداری بخش بزرگی از دانستههای علمی منجر میشود. درست است که دانشمندان گاهی در مواجهه با شواهد جدید نظر خود را تغییر میدهند اما همین است که به آرای آنها اعتبار میبخشد: این نقطه قوت علم است، نه نقطه ضعف. این است که سبب میشود دانشمندان همیشه مشتاق یادگیری باشند و در را به روی افکار جدید درباره مشکلات قدیمی باز نگه دارند.
جامعه مدرن متکی به اعتماد به متخصصان است، خواه دندانپزشک باشد یا لولهکش، مکانیک خودرو یا استاد دانشگاه. اگر اعتماد متوقف میشد، جامعه نیز متوقف میشد. دانشمندان مانند همه مردم اشتباه میکنند. اما دانش و مهارتهایی دارند که تخصص آنها را برای ما مفید میکند. آنها میتوانند کارهایی انجام دهند که از عهده ما ساخته نیست.
همانطور که برای ترمیم دندانهایمان سراغ لولهکش نمیرویم یا از دندانپزشک برای تعمیر ماشین خود کمک نمیگیریم، نباید در مورد اینکه واکسن کرونا برای ما ایمن است یا نه به نظر بازیگران سینما یا سیاستمداران توجه کنیم. چه برسد به صنایعی که دارای منافع خاص بر سر مقابله با موضوعی علمی هستند یا مراکز ایدئولوژیکی که یک یافته علمی را در تضاد با ماهیت خود میبینند. برای پاسخ به سؤالات علمی اگر به اطلاعات علمی نیاز داریم، باید سراغ دانشمندانی برویم که زندگی خود را وقف آموختن مسائل مورد بحث کردهاند. از اینروست که در مسائل علمی باید به علم اعتماد کنیم.
در پیشگاه محکمه علم
علم به نوعی مانند یک محکمه عمل میکند که در آن هر دو طرف دعوا میتوانند سؤالات سختی بپرسند به امید اینکه حقیقت روشن شود و این هیاتمنصفه است که این درخواست را مطرح میکند اما بین علم و قانون چند تفاوت وجود دارد. یکی اینکه هیاتمنصفه شهروندان عادی نیستند بلکه کارشناسانی هستند که آموزشهای تخصصی لازم برای ارزیابی ادعاهای فنی را دیدهاند. تخصص فنی بسیار خاص است و به همین دلیل است که از زمینشناسان برای قضاوت درباره ایمنی واکسن دعوت نمیشود. در واقع، وقتی میبینیم دانشمندان در مورد موضوعاتی خارج از تخصص خود حرف میزنند، باید پرچم قرمز را بلند کنیم. این نکته تفاوت دوم را برجسته میکند: در علم، قاضیالقضاتی وجود ندارد. داوران همه اعضای جامعه کارشناسان متخصص در رشته خود هستند. وقتی جامعه متخصص درباره درستبودن ادعایی اتفاقنظر داشتهباشد، ما چیزی را بهعنوان حقیقت میپذیریم. تفاوت سوم این است که در علم همیشه خطر از دست رفتن اعتبار ادعایی به میزان چند برابر حالت عادی وجود دارد. زیرا همیشه امکان تجدید نظر و بازگشایی پرونده بر اساس شواهد جدید وجود دارد.
فلسفه این سختگیریها چیست؟
آیا همه دانشمندان فرآیند دشوار و گاه ناخوشایند در انتشار یافتههای علمی را تحمل میکنند؟ خیلیها این کار را نمیکنند. بسیاری از دانشجویان در طول راه ترکتحصیلکرده و به حرفههای دیگر مشغول میشوند اما کسانی که اصرار دارند ادامه دهند میتوانند ببینند چگونه این فرآیند کیفیت کارشان را بهبود میبخشد. فیلسوفی به نام هلن لونگینو فرآیند بررسی انتقادی را «بازجویی دگرگونکننده» نامیدهاست؛ «بازجویی» زیرا سخت است و «دگرگونکننده» زیرا با گذشت زمان درک ما از جهان طبیعی دگرگون میشود.
یک جنبه کلیدی داوری علمی این است که بهصورت فردی انجام نشده و جمعی انجام میشود. مبنایش هم روشن است: دو مغز بهتر از یک مغز کار میکند. در علم مدرن، هیچ ادعایی تا زمانی که دهها و بلکه صدها نفر بررسی و تأییدش نکنند، پذیرفته نمیشود. در مباحثی که مورد مناقشه هستند، مانند علم اقلیمشناسی و ایمنی واکسن، هزاران دانشمند ادعاها را بررسی میکنند و سختگیریها بسیار شدیدتر است. به همین دلیل است که اگر یک دانشمند بهتنهایی-حتی اگر دانشمند بسیار معروفی هم باشد - با اجماع دانشمندان بر سر موضوعی مخالفت کند، فرآیند تأیید ادعاهای علمی ما را توجیه میکند که نگران نباشیم. در چنین مواردی دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک دانشمند ممکن است مخالف اجماع دانشمندان باشد: ممکن است از اینکه نظریه خودش به نتیجه نرسیده ناامید شود، کینه شخصی داشتهباشد یا با تکیه بر آرای ایدئولوژی خاصی بخواهد دیدگاهی را بدون ارائه مستندات به کرسی بنشاند. او ممکن است بر جزئیاتی تأکید کند که تصویر بزرگ را تغییر نمیدهد. شاید هم از توجهی که برای ترویج دیدگاهی مخالف از جانب مردم و رسانهها به او میشود لذت ببرد یا ممکن است دیدگاهش منفعتی در صنعت برایش داشتهباشد؛ البته احتمال اینکه حرف یک نفر مخالف درست باشد و بقیه اشتباه کنند صفر نیست اما تا وقتی فرصت کافی برای بررسی کامل ادعاهای او و دیگران وجود داشتهباشد چنین احتمالی در بیشتر موارد نزدیک به صفر است.به همین دلیل است که تنوع در علم مهم است: هر چه افراد بیشتری به ادعای یک دانشمند از زوایای مختلف نگاه کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که خطاها و نقاط کور را شناسایی کنند. همچنین به همین دلیل است که ما باید نسبت به ادعاهای کاملا جدید بدبینی اصولی داشتهباشیم. سالها و گاه دهها سال طول میکشد تا درستی ادعایی آشکار شود. هرچه دانشمندان بیشتری به یک ادعا از زوایای مختلف نگاه کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که خطاها و نقاط کور آن را شناسایی کنند.
مترجم: کاظم کوکرم - دبیر سرویس دانش روزنامه جام جم
منبع: TIMES
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد