مثل انگیزه مالی، انتقامجویانه یا جنسی. هرچند مدتزمانی از اعدام این بزهکار میگذرد اما جامعه کماکان مستعد و آبستن وقوع چنین حوادث تلخی است و با پاکسازی صورت مساله نمیتوان یک جامعه بدون جرم و انحراف و ناهنجاری را تجربه کرد.
هرچند مطالعات مختلفی درباره این قاتل انجام شده اما بهطور کلی باید اشاره کرد بررسیهای آسیبشناختی و جرمشناسانه درباره قتلهای سریالی چه در ایران و چه در خارج قدمت چندانی نداشته و مطالعات، مربوط به سه دهه اخیر است و به همین دلیل با داده و یافتههای زیادی روبهرو نیستیم.
با این حال هر واقعه جنایی شرایط انحصاری خود را دارد و بیشک قتلهای سریالی هم از این امر مستثنا نیست و متاثر از زمینهها و ریشههای زیستی و روانشناختی یا در نتیجه تلفیق عوامل و بسترهای جرمزا شکل میگیرند البته روشن و مبرهن است که وجود هیچیک از زمینهها به تنهایی برای ظهور و استمرار این قتلها کافی نیست بلکه این زمینهها باید با برخی مؤلفههای تقویت کننده و آسیبزا ترکیب شود تا زمینه شکلگیری و پیمایش یک قاتل سریالی را در مسیر مجرمانه فراهم کند و یک فرد به ظاهر معمولی را که بنا به اظهارات اطرافیان این شخص فاقد آثار و نشانههای حداقلی از نابهنجاری، انحراف و اختلالات شخصیتی بوده، به یک قاتل سریالی تبدیل کند.
همچنین چنان شرایطی را ایجاد کند تا از لحاظ انگیزشی یا شخصیتی نوعی سماجت و مداومت در تکرار و میل به کشتن همنوع، بدون ندامت و پشیمانی در او تکوین یافته و چنین فردی را که یک جوان به ظاهر ساده و مسافرکش بوده به ورطه نوعی اعتیاد مجرمانه و شدیدترین جنایت علیه انسان سوق دهد.
به هر حال مطالعه زندگی و گذشته این مجرم، حاکی است او گذشته تاریک، سخت و نابسامانی را که سرشار از آسیب و کمبود و نارسایی بوده پشت سر گذاشتهاست.
مطالعه زندگی امید و برخی قاتلان سریالی طی سالهای اخیر نشان میدهد مهمترین آسیب دوران کودکی این شخص و امثال او در پدیده طرد شدن و کمبود محبت خلاصه میشود.
کما اینکه وی در جریان دفاعیات خود همواره از اختلافات والدین خویش و بیتوجهی آنها به خود بهعنوان یک آسیب جبرانناپذیر یاد میکرد.
آسیبی که به اعتقاد بنده، شاخصه انگیزشی و مهم در بیشتر قاتلان سریالی محسوب میشود و میتواند باعث بروز و تشدید احساس بیارزش بودن، نالایقی و عدم اعتماد به نفس و حس خود کمبینی و حقارت در این اشخاص شود.
این موضوع باعث میشود بهتدریج نوعی فرآیند ضداجتماعی شدن در شخصیت آنها بروز کند. اگر به بعضی مؤلفههای شخصیتی فردی، زیستی امید برک توجه کنیم، مشاهده میکنیم که قربانیان او طیف خاصی از زنان که اغلب زنان جوان و میانسال و نیز دارای همسر بودند معرفی شدهاند.
جالب اینکه او در دفاعیات و مصاحبههای خود نهتنها احساس ندامت و پشیمانی نمیکند بلکه اعلام میکند هر روز میل به کشتن در او بیشتر و بیشتر میشده و اگر دستگیر نمیشد بازهم به قتل زنان ادامه میداد و از بعد انگیزه شناختی او علت این امر را خیانت این زنان به همسران خود معرفی میکند که البته با بررسی جنایات ارتکابی توسط او و توجه به اینکه امید پس از قتل قربانیان خود به سرقت اموال آنها نیز مبادرت میکرد، میتوان چنین نتیجه گرفت که ادعای خیانت این زنان نوعی فرافکنی و مظلوم نمایی اجتماعی بودهاست. از لحاظ شیوه و روشی که در قتل استفاده شده، اغلب قتلها از طریق خفگی به وسیله روسری یا خفگی با دست بوده و در کنار انگیزه انتقامجویی که به عنوان انگیزه قاتل معرفی شده انگیزه مالی و جنسی هم مشاهده میشود.
در جریان مطالعه گذشته این مجرم و طی مصاحبههایی که با او انجام شد اعلام میکند به خاطر شکایت واهی یک زن که قصد اخاذی از او را داشته و او در دوران جوانی پول درخواستی این زن را نداشته مدتی را بیگناه در زندان به سر میبرد و از نظر او این برچسب زنی مجرمانه، یک برچسب زنی ناعادلانه و برخلاف حقیقت بوده و موجب بروز و تقویت حس انتقامجویی از زنان در او میشود اما گذشته از این انگیزههای فردی، نامبرده در بخشی از اظهارات خود به سابقه خانوادگی و دعواهپای والدین خویش که همراه با بیتوجهی و کمبودهای عاطفی و طرد شدن از حلقه خانواده بوده اشاره میکند حتی خصیصه بدبینی و شکاکیت را به پدرش نسبت میدهد و علت اصلی اختلافات و دعواهای والدین خود را همین بدبینی و شکاکیت میداند.
از طرف دیگر در بخش دیگر اظهارات اعلام میکند در مواردی که مرتکب قتل میشدم به نوعی آرامش روحی میرسیدم. در جای دیگر هم میگوید تحت تاثیر مصرف الکل یا داروهای اعصاب حالت عادی نداشتم و هر بار که قتلی را انجام میدادم احساس آرامش میکردم.
از منظر بزه دیده شناسی ملاحظه میشود که دلیل زنان قربانی بهدلیل شرایط و سبک و شیوه خاص زندگی خود که توام با نوعی بیپروایی در مدیریت رفتار و رفت و آمد بوده خود به عنوان یک محرک مقصر و جرم زا زمینه بزه دیدگی خویش را توسط این شخص فراهم کردهاند و در نهایت این فرد مجال و فرصت پیدا کرده طی سالیان متمادی مبادرت به قتل قربانیان بیدفاع و البته تا حدودی مقصر کند که البته این درباره همه قربانیان صادق نیست.
در تحلیل نهایی علت شناسانه و جرم شناختی از عوامل موثر در شکل گیری این قتل های سریالی آنچه مسلم است اینکه وقوع جنایات ارتکابی توسط این قاتل متاثر از علل و عوامل مختلفی بوده که برخی از این عوامل به زمینههای زیستی و شخصیتی او بر میگردد. بخش مهم دیگر به شرایط و بسترهای محیطی جرم زا به ویژه محیط خانواده و اجتماع و در کنار این عوامل،بخشی نیز به مداخله و نقش آفرینی و مطلوبیت اهداف و سیبلهای مورد نظر یعنی قربانیان قتلهای سریالی بر میگردد.
آنچه مهم است و حتی در آخرین دفاعیات این مجرم نیز بیان شد اینکه با اعدام این افراد هر چند بتوان یک آرامش نسبی و ظاهری را بر جامعه حاکم کرد و موجبات تسکین و کاهش آلام و دردهای ناشی از جرم را مخصوصا نسبت به خانوادههای قربانیان فراهم کرد مع الوصف باید این نکته را از منظر سیاستگذاری جنایی و اجتماعی مدنظر قرار داد مقابله با بزهکاری آن هم با ابزار مجازات بدون ریشه یابی علل موثر در وقوع جرم صرفا نوعی مبارزه با معلول تلقی میشود و در بلند مدت نمیتواند به عنوان تنها ابزار موثر در پیشگیری و جلوگیری از تکرار جرم محسوب شود.
از این جهت به نظر میرسد تاکید بر برنامههای پیشگیرانه وضعی در حوزههای خانوادگی، فرهنگی آموزشی و غیره یک عامل مفید و موثر درکنترل و کاهش این جرایم و جنایتها تلقی میشود.
دکتر ایوب میلکی - جرمشناس و عضو هیات علمی دانشگاه / ضمیمه تپش روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد