این سه ویدئویی است که در یک بازه زمانی کوتاه در فضای مجازی منتشر شد و شمایلی از تالاب هورالعظیم ساخت که تفاوتهای بسیاری با عکسهای کارت پستالی ثبت شده ذهنی ما داشت.
هورالعظیمی که بود و هورالعظیمی که ماند. قصه هورالعظیم قصه امروز و دیروز نیست اما توالی مکرر ویدئوهای اخیر دوباره موضوع به شماره افتادن نفسهای این تالاب را تازه کردهاست.
نمایندگان خوزستان میگویند سیاستهای بخشینگری آبی و سوءمدیریتها وضعیت هور را به اینجا رسانده و فعالان محیط زیست منطقه میگویند خشکی هور از پرداخت نشدن حقآبه و ظلم آشکار وزارت نیروست.
در مقابل اما مدیرکل محیطزیست خوزستان معتقد است خشک شدن بخشی از تالابها بهعنوان چرخهای طبیعی در جهان قابل قبول است و «این اتفاق طبیعی است.»
برای رمزگشایی از آنچه حالا هورالعظیم را به این وضع کشانده دلایل دیگری هم مطرح است، از ناآگاهی وزارت نفت در حفاری و استخراج نفت که بسیاری باور دارند تسریع خشکی تالاب بهواسطه این ناآگاهی عجیب بوده گرفته تا تجمع طرحهای صنعتی پرمصرف آبی در مناطق کمآب که حتی باعث بروز تنشهای اجتماعی در شهرهای بالادست زاگرس همچون لرستان، اصفهان و یزد هم شدهاست. هر چه باشد دیگر آن تصویر مرد ایستاده در قایق، یله در تالاب پرآب یا شنای شادمانه کودکان، کنار آبتنی گاومیشها را باید از خاطره ذهنیمان از هورالعظیم پاک کنیم، واقعیت؛ فلاکت چرکی است که پرندگان را به تکاپوی سیراب شدن به گل و لای باقیمانده از تانکرها کشانده و ماهیان مرده را به سطح سوزان آب آوردهاست.
چگونه هورالعظیم آب رفت؟
اینکه وضعیت کنونی هورالعظیم را تنها محدود به پرداخت نشدن حقآبه کنیم شاید به نوعی سادهسازی ماجرا باشد و دیگر عوامل مؤثر در شرایط کنونی هور فراموش شود. اما در سه دهه اخیر چه اتفاقی افتاده که از آن تالاب پرآب حالا فقط گلولای و مرداب باقی ماندهاست؟
چیزی که از هورالعظیم تا پیش از جنگ تحمیلی باقیمانده بود نزدیک به یک میلیون هکتار وسعت داشت که از سه رودخانه بزرگ کرخه، دجله و فرات تغذیه میشد و 400هزار هکتار آن در ایران و 600هزار هکتار آن در عراق قرار داشت.
با این اوصاف مازاد آب آن هم در زمستانها به شطالعرب در عراق و ادامه آن به اروندرود سرازیر میشد. این یک میلیون هکتار اما در طول سه دهه دچار تغییرات شگفتی شد در طول جنگ تحمیلی، عراق با احداث زهکش در بخش عراقی تالاب بخشی زیادی از آب را تخلیه کرد تا دسترسی بهتری برای فعالیتهای نظامیاش داشتهباشد.
پس از پایان جنگ هم با احداث یک دایک بلند (دژ مرزی) عملا بخش ایرانی و عراقی را از یکدیگر جدا کرد. در حوالی همین روزگار طرح های توسعه گاپ از سوی ترکیه در سرچشمههای دجله و فرات هم در حال اجرا بود. در این سوی مرزها، ایران هم آغاز به ساخت یک دایک مرزی کرد تا به صورت کامل ارتباط بخش ایرانی و عراقی همراه با مساحت بینشان قطع شود.
ایران اما برای نگهداری آب در مخازنی که قرار بود محل ارتزاق مردم بومی باشد بسیاری از جادههای آنتنی متصل به دایکهای مرزی را احداث کرد و به این ترتیب پنج حوضچه آبی تشکیل داد. با این حجم از تغییرات آن هم در یک بازه زمانی 30ساله ارتباط این حوضچهها با یکدیگر قطع شد.
تیر آخر را هم وزارت نفت زد، به این صورت که میدان نفتی آزادگان کشف شد و این وزارتخانه با بررسیهایی که صورت داد متوجه شد جهت این مخزن نفتی به سمت عراق است و همین موضوع باعث تعجیل در حفاری و استخراج نفت در محوطه تالاب شد.
تعجیل یعنی بدون اهمیت دادن به تغییرات زیستبوم، تالاب را خشک کردند تا بتوانند عملیات حفاری را به سهولت انجام دهند! همه این عوامل باعث شد مساحت هورالعظیم از حدود یک میلیون به 400هزار هکتار تقلیل پیدا کند که 300هزار هکتار آن در عراق و 100هزار هکتار آن به صورت حوضچههایی در بخش ایران قرار دارد.
حقی که داده نمیشود
پرتکرارترین دلیل برای وضعیت کنونی هورالعظیم پرداخت نشدن حقآبه این تالاب است. دلیلی که باعث شد دیروز فعالان محیطزیستی خوزستان در برابر ساختمان سازمان آب و برق در اهواز تجمع کنند و خواستار تامین حقآبه هورالعظیم شوند.
مسؤولان این سازمان گفتهاند «حوضه کرخه در خوزستان با شدیدترین خشکسالی دوران خود روبهروست.» به این معنا که از شرایط موجود گریزی نیست. محمدجواد اشرفی، مدیرکل حفاظت محیطزیست خوزستان اما در گفتوگویش با فارس یک قدم پیش گذاشته و معتقد است وضعیت آنقدرها هم که میگویند بد نیست و تصاویر منتشر شده همه مربوط به وضعیت مخزن شماره یک است که «با توجه به شیب منطقه و کم شدن آورد، گرما و تبخیر شدید یک روند طبیعی برای تالاب هورالعظیم محسوب میشود!»
او گفته « بر اساس بررسی آخرین تصاویر ماهوارهای که در تیرماه ۱۴۰۰ از تالاب هورالعظیم تهیه شده سطح آبگیری کلی تالاب هورالعظیم حدود ۷۵درصد بودهاست.»
حمید خدابخشی، کنشگر محیطزیست اما میگوید تا همین چند سال پیش حتی حرفی از سهم آب برای تالاب هم نبودهاست. او که رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان هم هست به جامجم میگوید: « آن چیزی که برای هور چه در وضعیت پیشین و چه در وضعیت فعلی تعریف شده، این بود که اصلا سهم آبی برای آن دیده نشدهبود. این آب به صورت طبیعی تامین میشد نه اینکه از سهم آب رهاسازی شده به این تالاب چیزی تعلق بگیرد. حالا هم اگر در زمستانها سیلابی جاری شود به صورت کنترل نشده وارد هور میشود.»
او میگوید از چند سال پیش راهکارهایی برای حقآبه تالاب هورالعظیم شکل گرفت که معطوف به سه وضعیت خشکسالی، ترسالی و نرمال میشد.
خدابخشی ادامه میدهد: « چیزی حدود یک میلیارد و 400میلیون متر مکعب سهم آب تالاب در شرایط خشکسالی بودهاست. این سهم داده شدهاست و تا پایان سال آبی تا حدود دو میلیارد متر مکعب از این سهم داده میشود. اما آیا این اندازه کفایت میکند؟ شرایط موجود نشان میدهد این مقدار کفایت نمیکند و به فجایع زیستمحیطی منجر میشود.»
دیروز نماینده مردم شوش در مجلس نیز از رهاسازی آب از سد کرخه به سمت تالاب هورالعظیم خبر داد و در توییتی نوشت که عملیات رهاسازی آب با حجم بیش از ۱۰۰مترمکعب بر ثانیه انجام شده است. این درحالی است که باید یادآور شد پرداخت حقآبه بهتنهایی برای نجات هور کافی نیست و مدیران وزارت نیرو باید مطمئن شوند که آب رهاشده از سد به تالاب میرسد زیرا برخی کشاورزان درطول مسیر، حقآبه رهاشده تالاب را برداشت میکنند و در نهایت حقآبه لازم به تالاب نمیرسد.
نگویید هور، بگویید گور
فعالان محیطزیست خوزستان اما یکدل معتقدند پرداخت نشدن حقآبه دلیل اصلی خشکی تالاب است. ناصر عبیات، فعال محیطزیست معتقد است خوزستان را باید به عنوان نمادی از مدیریت فاجعهبار آب در منطقه محسوب کرد که علاوهبر از بین بردن آبزیان و حیوانات در این منطقه باعث تباهی معیشت چند هزار مردمی شده که زندگیشان به زندهبودن تالاب بسته است. انگار که این روزها بسیار درباره هورالعظیم مورد سوال قرار گرفتهباشد که وقتی از شرایط کنونی هور میپرسیم با لحن گرم جنوبیاش همراه با حسرت میگوید: «نگویید هور بگویید گور!»
او به جامجم میگوید: « این تالاب پناهگاه حیاتوحش و محل تامین معیشت چندهزار خانواده است اما به دلیل مدیریت نادرست تامین حقآبه از سوی وزارت نیرو حیاتش به خطر افتادهاست.» آنطور که ناصر عبیات میگوید اتلاف دامها و از بین رفتن معیشت باعث کوچ اجباری افراد به حاشیه شهرهای بزرگ شدهاست. امین غفاری، دیگر فعال محیطزیست خوزستان هم از انفعال سازمان محیطزیست خوزستان و مسؤولان محلی گلایه دارد.
او با طعنه به مسؤولان محلی میگوید: « حالا که قرار است خشکی و آلودگی تالابهای خوزستان و مرگ ماهیها و تصرف و تغییر کاربری مناطق حفاظت شده را فعالان اجتماعی و رسانهها پیگیری کنند، پیشنهاد میکنم اداره محیطزیست خورستان را تعطیل و به جایش استخر ماهی احداث کنید، شاید تعدادی از ماهیهای هورالعظیم را با این کار توانستیم نجات بدهیم.»
رسانهای شدن مکرر تصاویر مورد اشاره اما برخی از مسؤولان محلی را به تکاپو انداخته، آنطور که امین غفاری به جامجم میگوید: «همین دیروز قرار بود وزارت نفت همراه با استاندار با بالگرد بر فراز هورالعظیم پرواز کنند و نشان دهند تالاب آنقدرها هم که میگویند، خالی نیست!» به گفته او این کار قرار است دوباره روایت ناقصی از وضعیت پیش رو را به مردم ایران نشان دهد.
کشاورزان آب هور را بلعیدند!؟
برخی فعالان اجتماعی خوزستان گفتهاند معیشت حدود 25هزار نفر به تالاب هورالعظیم وابستهاست، مسؤولانی هم هستند که معتقدند این آمارها بزرگنمایی شده و حداقل در بخش کشاورزی این رقم تا حدود 400نفر است! یکی از راهکارهای موجود برای نجات هور هم از تغییر وضعیت کشاورزی میگذرد. حمید خدابخشی عنوان میکند تغییر شرایط کشاورزی شاید بتواند یکی از این راهکارها باشد اما آنطور که او میگوید هنوز نمیتوان این تغییر را راهکاری قطعی دانست.
خدابخشی میافزاید:«ما باید بتوانیم کشاورزی معیشتی در منطقه را تغییر بدهیم. اما آیا با این روش میتوانیم سهم آب هورالعظیم را تامین کنیم؟ نمیدانیم، چون این شرایط تازهای است.» به گفته او «از نوع کشاورزی که در منطقه انجام میشود به طور متوسط از هر هکتار 700کیلو تا دو تن گندم برداشت میشود،. این میزان برداشت به مقداری نیست که به آن بگوییم پررونق است اما کشاورزان به دلیل اینکه چاره دیگری ندارند، این کار را انجام میدهند. چون کار دیگری وجود ندارد که بخواهند انجام بدهند.» در این زمینه علی شهبازی، معاون مطالعات پایه و طرحهای جامع منابع سازمان آب و برق خوزستان نیز به ایسنا گفته است: « در ۱۰روز نخست تیرماه با وجود اعلام ممنوعیت، کشاورزان کشت شلتوک را آغاز کردند که یکی از موارد انحرافات خشکی تالاب هورالعظیم است.»
خدابخشی اما بر این باور است برای رسیدن یا نزدیک شدن به شرایط اولیه هر اتفاق منفی که در این سالها افتاده باید لغو شود. او ادامه میدهد:«دایکها برداشته شوند، ارتباط بین بخش ایران و عراق برقرار شود و مهمتر از همه اینکه کشاورزی منطقه از شکل معیشتی خارج شود و به صورت کشاورزی صنعتی و تجاری دربیاید. در مناطقی نیز که امکان کشاورزی وجود ندارد باید مشاغل جایگزین ایجاد شود.»
تخریب با رمز توسعه
توسعه همواره بلای جان منابعطبیعی ایران بودهاست، البته با این پیشفرض که هیچ گاه حامیان توسعه نتوانستند در این راه به مولفههای مهم و اساسی زیستمحیطی توجه کنند. اینکه فکر کنیم این نگاه دیگر وجود ندارد خوشخیالی است که هنوز و همچنان رئیس جمهور ایران میخواهد آب خزر را به سمنان ببرد و کویر لوت را از آب خلیج فارس سیراب و دریاچه ارومیه را با آب وان پر کند! این نگاه توسعهمحورِ بدون توجه به زیستبومها هم یکی از دیگر دلایل شرایط کنونی هورالعظیم است.
برخی از آن با نام «مافیای فولاد» یاد میکنند و برخی دیگر نامش را «رانت وزارت نیرو» گذاشتهاند و هستند افرادی که فعالیت وزارت نفت را در این زمینه «تخریب و خیانت» مینامند. امین غفاری معتقد است باید «مدیریت وزارت نیرو و مدیریت منابع آبی کشور را از دست مافیای فولاد و صنایع آببر خارج کرد و اجازه توسعه صنایع فولاد را در استانهای خشک و بیآب نداد و مانع کلنگزنی و تکمیل پروژههای فولاد و صنایع آببر در استانهای کویری و خشک شد.»
حمید خدابخشی اما نگاه معتدلتری دارد،او اعتقادی به وجود مافیا در این حوزه ندارد و میگوید: « میتوان این را که صنعت فولاد میتواند در مسائلی مانند انتقال آب از سرشاخههای کارون تاثیر بگذارد مرتبط با وضعیت فعلی دانست؛ چرا که این کار برای آنها مزیت ایجاد میکند.
به عنوان مثال تعرفه آب برای کارخانههای فولاد سالانه 7درصد افزایش پیدا میکند در حالی که قیمت فولاد پنج برابر شدهاست. بقیه حاملهای انرژی مثل برق و گاز هم به همین صورت است، در واقع این موضوع است که رانت ایجاد میشود.» به باور او، وقتی این کارخانهها از برق و آب و گاز مفت استفاده میکنند، این کار به تشکیل هسته قدرت برای سهمخواهی بیشتر آب منجر میشود. در ارتباط با فعالیتهای نفتی اما حرف زیاد است و هرقدر احداث صنایع آببر مثل فولاد تاثیر حداقلی بر وضعیت هورالعظیم داشته، نقش وزارت نفت در شرایط کنونی هور بسیار است.
میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد