مساله این است و اگر گزاره اول مطرح باشد، شاید بتوان خیلی به سرعت به پاسخ رسید؛ چرا که اگر معیار جهانیشدن سینمای ایران، حضور و موفقیت سینمای ایران در جشنوارههای خارجی باشد، پاسخ مثبت است و میتوان با اطمینان گفت سینمای ایران جهانی شده است. فیلمهای کوتاه و بلند، انیمیشنهای ایرانی و مستندهای تولید شده در کشورمان به جشنوارههای معتبر بینالمللی راه پیدا کرده و بسیاری از آنها تحسین شدهاند، عوامل سینمای ایران کم و بیش به پروژههای خارجی راه پیدا کردهاند و تولیدات مشترک با کشورهای همسایه پا گرفته است. اما اگر منظور از جهانی شدن، سهم سینمای ایران از اکران و همکاریهای بینالمللی باشد، این پاسخ طولانی خواهد شد و ابعاد متعددی خواهد یافت. جهانی شدن سینمای ایران با نگاهی به اکران و فروش آثار سینمایی نیازمند زیر ساختها و مقدوراتی است که برخی از آنها فراهم شده و برخی دیگر در آینده امکان تحقق دارد اما مواردی هست که شاید هرگز میسر نشود!
گیشهها زیر نفوذ هالیوود
محاسبه فروش آثار سینمایی در جهان به دو صورت انجام میشود؛ فروش بینالمللی یا اینترنشنال و فروش جهانی یا گلوبال. فروش اینترنشنال، میزان فروش هر فیلم در سینماهای جهان به جز آمریکا را نشان میدهد و فروش گلوبال یا جهانی به معنای فروش هر فیلم در سینماهای جهان به علاوه سینماهای آمریکا شامل آمریکای شمالی و کانادا میشود. این تقسیمبندی ریشه در گستردگی و میزان نفوذ هالیوود دارد. در آمریکا و کانادا بیش از 3400 سالن سینما وجود دارد که آثار هالیوود را نمایش میدهد و سهم بسیار کمی از این سینماها به تولیدات سایر کشورها، حتی کشورهای اروپایی اختصاص پیدا میکند.
به عنوان نمونه انیمیشن ژاپنی دیوکش به عنوان یک نمونه استثنا که به صدر باکس آفیس رسید و به فروش بالایی در سینماهای آمریکا دست پیدا کرد، بیشتر از 2000 سالن سینمای آمریکا را در اختیار نداشت. به طور معمول سهم فیلمهای خارجی از سالنهای سینمای آمریکا بیشتر از یک چهارم نیست و اگر فیلم جذاب و پرفروشی در دنیا وجود داشته باشد، آمریکاییها معمولا حق تولیدش را میخرند و نسخه آمریکایی آن را میسازند؛ مثل فیلمهای «گودزیلا»، «هاست» و «رینگ.» به عبارتی سالنهای سینما و کمپانیهای پخش فیلم در آمریکا حتی برای فیلمهای اروپایی یا سینمای تجاری چین یا کره جنوبی که موفقیتهای زیادی در گیشه داشتهاند، سهم قابل اعتنایی درنظر نمیگیرند و طبیعی است که سینمای ایران هم در این ساختار سهمی نداشتهباشد حتی اگر به اندازه چین یا کرهجنوبی در تولید آثار تجاری موفق عمل کند.
تماشا و تحسین و فقط همین
نمایش فیلمهای ایرانی در کشورهای خارجی معمولا از این مسیر اتفاق میافتد که فیلمی از سینمای ایران در یک جشنواره بینالمللی دیده و پسندیده میشود و از این مسیر در تعدادی از سینماهای جهان به نمایش درمیآید. اکران فیلمهای ایرانی در سینماهای آمریکا و اروپا معمولا به آثار هنری و تجربی محدود میشود و معمولا سینمای تجاری ایران در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد چرا که بسیاری از پخشکنندگان فیلم در سراسر جهان مستقل هستند و دلیلی ندارد سراغ آثاری بروند که فروششان در گیشه تضمین چندانی ندارد.
تا امروز فقط یکی از فیلمهای اصغر فرهادی توسط یک پخشکننده بینالمللی خریداری و در سینماهای اروپا اکران شده و توانسته فروش بینالمللی داشته باشد. به جز این مورد، مواجهه تماشاگران خارجی با فیلمهای ایران به آثار هنری، تجربی و روشنفکرانه در قالب اکرانهای محدود، مروری بر سینمای ایران و برنامههای فرهنگی محدود شده و بعید است بر اساس ساختار سینمای تجاری در جهان، بتوانیم توجه گیشههای جهانی را به سینمای ایران جلب کنیم.
پخشکنندههای بینالمللی و سینمای ایران
تولیدات هالیوود، گیشهها را قبضه کردهاند؛ حتی سینمای اروپا هم سهم زیادی از گیشههای جهانی ندارند چون به اندازه تولیدات آمریکایی مورد توجه شرکتهای پخشکننده بینالمللی فیلم در جهان قرار نمیگیرند. درباره سینمای ایران علاوه بر تمام محدودیتهایی که تا اینجا به آنها اشاره شد، یک محدودیت بسیار متفاوت هم وجود دارد و آن تحریمهای یکسویه آمریکاییهاست که موانع جدی و مهمی را بر سر اکران بینالمللی فیلمهای ایرانی قرار دادهاست. تحریمهای مالی و بانکی، گرفتاریهایی را برای پخشکنندگان بینالمللی فیلم در همکاری با شرکتهای تولید فیلم ایرانی ایجاد میکند که اگر علاقهای به همکاری باشد، بعید نیست قیدش را بزنند مگر آنکه به میزان فروش فیلم اطمینان داشتهباشند و میزان فروش ارزش دردسرهای دور زدن تحریمها را داشتهباشد یا طرف ایرانی شرایطی فراهم کند که قراردادها و تبادلات مالی خارج از چارچوب تحریمها به انجام برسد. نکته اینجاست که چند شرکت تولید فیلم در ایران، امکان دور زدن تحریمها و همکاری با پخشکنندگان بینالمللی را دارد؟
تولیدکنندههای بینالمللی از نوع ایرانی
جهانیشدن سینمای ایران به تولیدکنندگانی نیاز دارد که بتوانند به صورت بینالمللی عمل کنند. اگرچه شرکتهای بزرگ بینالملل بازار را قبضه کردهاند اما همیشه در صنعت جذاب سینما برای هر علاقهمندی، فرصت بروز و عرض اندام وجود دارد به شرط آنکه قاعده کار و تجارت در این صنعت بزرگ را بشناسد.
سینمای ایران میتواند تولیدکنندگانی در سراسر دنیا داشتهباشد که آثاری با دید جهانی برای مخاطب جهانی تولیدکنند و خارج از مرزهای ایران دست به دست شرکتهای پخش فیلم بدهند و سینمای ایران را به معنای واقعی در جهان به نمایش بگذارند اما در حال حاضر هیچ تولیدکننده اسم و رسمداری در جهان نداریم؛ شهاب حسینی یک شرکت تولید فیلم در آمریکا تاسیس کرده و میدانیم که برخی تهیهکنندگانی ایرانی در کشورهای همجوار از جمله ترکیه و امارات متحده عربی دفتر دارند اما هنوز تا رسیدن به شرکتهای تاثیرگذار تولید فیلم در جهان راه بسیاری در پیش داریم؛ راهی که البته بسته نیست و تجربههایی در این مسیر انجام شده مثل تولیدات مشترک ایران و سایر کشورهای جهان. حتی حضور سینماگران ایرانی در خارج از کشور، رفت و برگشت بازیگران سینمای ایران به فیلمهای خارجی و تجربه حضور عوامل تولید فیلم در پروژههای خارجی هم از جمله همین تجربیات است که پلههای اول جهانی شدن را ساختهاند و فروش فیلمهای ایرانی در گیشههای بینالمللی را نوید میدهند.
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم