روایات زیادی از لحظه آزادسازی خرمشهر شنیدهایم اما روزها و لحظههای تلخ و دردناکی که پیش از سقوط خونینشهر و در کشاکش مقابله با دشمن، بر مردمان صبور و مقاوم آن گذشته هنوز گفتن و شنیدن دارد.
ما برای شنیدنش پای صحبت ایاد بهرامنژاد نشستیم؛ یکی از سربازان شهید سید محمد جهان آرا و همرزم شهید سید مرتضی آوینی که در روزهای پیش از آغاز جنگ به دستور جهان آرا در مرز مستقر بود و پس از آغاز جنگ نیز در نبرد تن به تن 45روزه خرمشهر حضور داشت.
بهرامنژاد که بدنش همچنان میزبان یادگاریهایی از دوران جنگ تحمیلی است، پیش از شیوع کرونا راوی راهیان نور بود.
او در گفتوگو با ما از مشاهداتش در محلههای محاصرهشده خرمشهر در روزهای پیش از سقوط گفت و اشارهای هم به وضعیت این روزهای خرمشهر داشت.
مرز شلمچه و روستاهای اطراف آن
نیروهای ارتش بعث از دو طرف وارد خرمشهر شدند و در اصطلاح شهر را قیچی کردند. یک سمت مرز شلمچه بود که با ورود از آن سمت در همان روزهای ابتدایی جنگ، حدود 13روستا ازجمله روستاهای خین، عرایض و... تا پل نهم خرمشهر دست دشمن بعثی افتاد.
بعثیها با پیشروی روستابهروستا آسیبهای بسیاری به کشاورزی مردم و نخیلات آنها وارد کردند. پس از تصرف پل نهم، پیشرویها و تصرف به سمت روستاهای سرحانیه و منطقه صددستگاه یعنی خود شهر خرمشهر بود.
غزلآباد سابق، مقاومت امروز
بعد از تصرف صددستگاه، نیروهای دشمن بعثی به چهارراه غزلآباد رسیدند. در چهارراه غزلآباد به این دلیل که مرکز شهر بود، مردم مقاومت بسیار زیادی از خود نشان دادند و اجازه ندادند بعثیها بهراحتی پیشروی و منطقه را تصرف کنند. ایستادگی و مقاومت مردم بهقدری بالا بود که نیروی بعثی بهطور مستقیم با تانکهای خود به سمت مردم شلیک میکردند تا آنها را از میدان به در کنند.
ایستادگی و مقاومت مردم در میدان غزلآباد خرمشهر باعث شد شهدای زیادی در این میدان خونشان بر زمین بریزد؛ آنقدر که چهارراه غزلآباد امروز به میدان مقاومت تغییر نام بدهد و مجسمهای به عنوان نماد مقاومت فراموشنشدنی مردم در آن نصب شود.
«حر» نام دیگر میدان عشایر است
دشمن بعثی برای ورود به خرمشهر، شهر را دور زد و از جاده خرمشهر به اهواز وارد شد. میدان عشایر در نزدیکی پل مرکزی خرمشهر است؛ پلی که تنها راه ارتباطی دو سمت رودخانه کارون بود. بعثیها قصد داشتند همین یک پل را بگیرند تا راه ارتباطی خرمشهر با آبادان نیز بسته شود اما مردم در میدان عشایر هم با حداقلترین امکانات جنگی مقاومت نشان دادند و با دفاع از شهر و قطع راه ارتباطی پل اجازه ندادند تا پل به دست بعثیها بیفتد.
مقاومت در میدان عشایر درحالی انجام شد که کل رزمندهها و پاسداران خرمشهر کمتر از150نفر بودند و همین 150نفر فقط 22سلاح ژِ3 داشتند. در روزهای آخر مقاومت که به دلیل خیانت رئیسجمهوری وقت، سلاح به خرمشهر نرسید و مردم متوجه شدند با برنو نمیتوان جنگید با چماق و میلههای آهنی با سربازان بعثی درگیر شدند.
با وجود گرمای 50درجه، نداشتن تیر و گلوله و نبود آذوقه اما باز هم آنچه از میدان عشایر به یادگار ماند مقاومت جانانه بود و این مقاومت درحالی بود که در سمت دیگر این نبرد خونین دولشکر و چند تیپ زرهی و بالای 100قبضه تیر از سوی بعثیها به میدان آمدهبود.
همسایههای ایثارگر مسجد جامع خرمشهر
مسجد خرمشهر بسیار پرآوازه است اما تاکنون کمتر از زنان آزادهای گفتهشده که تا آخرین لحظههای ورود بعثیها به شهر همچنان درحال یاریرساندن پسران و پدران و برادران تفنگ بهدست خود بودند.
زنان خرمشهری درحالی آخرین نان و آذوقه موردنیاز رزمندهها را پخت کرده و به مسجد میفرستادند که صدای تیر و ترکش در تمام شهر شنیده میشد.
آنها هم که در کار پخت غذا نبودند، ظرفهای موردنیاز برای پختوپز را به مسجد میفرستادند تا کمکی کرده باشند. برخی خانوادهها که در خانههایشان منبع جمعآوری آب داشتند، دبه و قابلمه و ظروفشان را آبکرده و برای پخش میان سایر مردم به مسجد جامع میآوردند.
برخی دیگر هم ماشینهای خود را اطراف مسجد ردیف به ردیف پارک میکردند تا پیشروی تانکهای دشمن کندتر شود. مغازهدارهای اطراف مسجد نیز کلید مغازههایشان را در اختیار رزمندگان گذاشته بودند تا هر آنچه نیاز دارند از مغازهها بردارند و استفاده کنند.
خیابان آرش و یک جنگ تمام عیار
خیابان آرش هنوز با وجود گذشت 39سال از آزادسازی خرمشهر صحنههای خونین و دلخراشی را بهیاد دارد. خاطراتی که راوی درباره یکی از آنها میگوید پس از شلیک گلوله تانک دشمن به سمت یکی از خانههای این خیابان، پسربچهای 11ساله درحالی که یک دستش قطع شده بود از این خانه بیرون زد. با وجود اینکه رزمندگان ایرانی سعی داشتند او را به سمت خودشان بکشانند و نگذارند به سمت نیروهای بعثی برود ولی کودک به اشتباه به سمت نیروهای بعثی رفت و هنوز به آنها نرسیده، او را گلولهباران کردند.
در روزهای آخر سقوط خونین شهر، میشد در خیابان آرش و سایر خیابانهای شهر نوزادانی را در قنداقهایشان دید که تکهتکه شده بودند یا زنان و دخترانی که دل و رودههایشان روی زمین ریخته شده بود. با اینهمه و با وجود آنکه جنگ در وجببهوجب کوچهها و خانهبهخانه خرمشهر جاری بود و دشمن وارد شهر شده بود، هنوز خانوادههای زیادی حاضر نشده بودند شهر را بهطور کامل تخلیه کنند. خانوادهای مانند خانواده شهید صالحپور با پنج شهید که مادر آن خانواده به فرزند شهیدش گفته بود اگر مقاومت و دفاع از شهر را رها کنی هیچوقت شیرم را حلالت نمیکنم.
کوی آریا، محاصره و مقاومت
نمیدانم چقدر در جریان هستید اما وقتی صحبت از سقوط خرمشهر و سپس آزادسازی آن میشود، منظور تمام شهر خرمشهر نیست؛ چراکه تنها بخشی از خرمشهر سقوط کرد و دست بعثیها افتاد. آن سوی شط کارون، یعنی مناطقی مانند محرزی، کوی آریا، کوی بهروز، کوی برق و کوتالشیخ سقوط نکرد و در دست نیروهای ایرانی بود اما یکسال در محاصره دشمن قرار داشت و پس از آزادسازی خرمشهر از محاصره خارج شد. مشکل اصلی در مناطق محاصره شده نبود آذوقه و آب بود.
شرایط بهگونهای بود که رزمندگان حتی از نانهای کپکزده در طویلهها هم نمیگذشتند و همان نانها هم غنیمت بهشمار میرفت.
رزمندگان از آب کارون هم برای آشامیدن استفاده میکردند و بسیاری از روزها شکم خود را با چند دانه خرما سیر نگهمیداشتند؛ البته در بعضی مناطق خانوادههایی بودند که هنوز در خانههایشان آرد پیدا میشد و با پخت نان به رزمندگان در مناطق محاصرهشده کمک میکردند. رزمندگان نیز اطراف خانههایی که هنوز مردم در آنها سکونت داشتند سنگر بسته بودند تا از آنها دفاع کنند.
خرمشهرِ امروز
گرچه 39سال است که دیگر در کوچه و خیابانهای خرمشهر دشمن بعثی پرسه نمیزند و صدای تیر و تانگ و تفنگ نمیآید اما این شهر هنوز خرمی و آبادی به خود ندیده است. هنوز بیکاری، فقر و مشکلات زیرساختی عدیدهای وجود دارد که چهره خرمشهر را زشت و نازیبا کرده است.
نبود شبکه فاضلاب، خیابانهای پر از چاله، نبود امکانات بهداشتی مناسب و مهمتر از همه فقر و بیکاری جوانان خرمشهری حالوهوای غمانگیزی به شهر داده و همین حسوحال را به شهروندانش منتقل میکند.
روزگاری شهید جهانآرا و نیروهایش فقط طی 578روز همقسم شده و خرمشهر را از دست نیروهای بعثی آزاد کردند اما مسوولان دولتی با وجود گذشت 39سال هنوز برای آبادسازی خرمشهر دچار تردید هستند.
زینب مرزوقی - جامجم خوزستان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم