تاکنون شنیدهایم که به فردوسی میگویند «حکیم ابوالقاسم فردوسی». دکتر سنگری برای فردوسی هم از پیشوند حضرت استفاده میکند و او را حضرت فردوسی خطاب میکند.
عبارتی خوشایند که نشان از عمق احترامی دارد که دکتر سنگری که زبان فارسی را خوب میشناسد برای جناب فردوسی قائل است و میداند فردوسی شاید در شاهنامهاش به عرفان به معنای خاص آن کمتر پرداخته اما شاهنامه آنقدر غنی است که لازم است، فردوسی را حضرت نامید تا اکنونیان و آیندگان بدانند که این حکیم فرهیخته برای فرهنگ و تاریخ ایران چه کردهاست.
امروز بهنام روز بزرگداشت حضرت فردوسی نامگذاری شدهاست. حکیمی که بنا به گفته خودش 30 سال از عمر خود را صرف بقا و پالایش زبان فارسی کرد. با دکتر سنگری همصحبت شدم تا برایمان از فردوسی و زبان فارسی بگوید.
این محقق و زبانشناس درباره اهمیت فردوسی در احیای زبان فارسی میگوید: بعد از فتح ایران به دست اعراب، آرام آرام زبان فارسی تحتالشعاع زبان عربی قرار گرفت و بخش عمدهای از متون علمی ایران کاملا به زبان عربی نوشته میشد. این روند را تا قرنهای هفتم و هشتم میبینیم. زبان علم ایران زبان عربی شدهبود. این زبان ظرفیتهای زیادی داشت اما افرادی احساس کردند که زبان فارسی بهعنوان زبان اصلی و عنصر هویتبخشی ایرانیان در حال نابودی است. یکی از این افراد؛ فردوسی بود. او برای احیا و حفظ زبان فارسی، 30 سال زمان گذاشت طوری که خودش میگوید: بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی/ نمیرم از آنکه من زندهام/ که تخم سخن را پراکندهام. بنابراین فردوسی را میتوان بزرگترین نگاهدارنده زبان فارسی در قرن پنجم دانست که در قرنهای بعدی هم امتداد پیدا کرد.
به سنگری میگویم: در قرن پنجم مثل الان نبود که دسترسی برای تحقیق و پژوهشی زیاد باشد، فردوسی چگونه تحقیقات خود را انجام داد که توانست شاهنامه را بر اساس واژهها و عبارات فارسی بنویسد؟ میگوید: شاهنامه را میتوان تلاشی برای جمعآوری روایتهای مختلف فرهنگ و زیست ایران باستان و قدیمی دانست. قبل از فردوسی افرادی بخشی از این ادبیات و فرهنگ را جمعآوری کردهبودند، فردوسی مجالی داشت که این نوشتهها و کتب را مطالعه کند. ایشان سراغ دهقانان رفت، این گروه کسانی بودند که فرهنگ ایران را در سینه داشتند و به اصطلاح فرهنگ شفاهی بودند. فردوسی از دانستههای دهقانان استفاده کرد. او همچنین از کتابهای ابومنصور رزاقطوسی را که پیش از خودش میزیست، استفاده کرد. در این میان همسرش بسیار یاریاش کرد. فردوسی در شاهنامه به این موضوع اشاره کرده است.
فردوسی قبل از نوشتن شاهنامه سفرهایی کرد و زمانی که دست به قلم شد دیگر در خانه نشست و 30 سال فقط نوشت و هر زمان لازم بود به منابع کتبی و آدمهای شفاهی مراجعه میکرد. منطقه توس در آن زمان مهد ادب ایران بود و بزرگانی در این سرزمین زندگی میکردند که دانش زیادی داشتند و فردوسی هرجا لازم بود به دیدار آنها میرفت و از دانش و اطلاعات آنان برای نوشتن شاهنامه استفاده میکرد و این را هم بگویم که فردوسی آنقدر در نوشتن شاهنامه امانتدار بود که هرجا لازم بود به نام کسانی که به او کمک کردهبودند، اشاره میکرد.
از سنگری میپرسم در آن سالها وقتی فردوسی برای زبان فارسی احساس خطر کرد دست به کار شد و شاهنامه را نوشت و در دنیای امروز که بهواسطه اینترنت مرزها تقریبا برداشته شده و دسترسی به زبانهای خارجی خیلی بیشتر از گذشته است برای حفظ زبان فارسی چه باید کرد و چگونه میتوان جوانان را تشویق کرد تا زبان فارسی را حفظ کرده و برای احیا و ماندگاری آن تلاش کنند؟
میگوید: امروزه چندین تهدید برای زبانها و خردهزبانها و گویشها وجود دارد. رسانهها و بهخصوص رادیو و تلویزیون به زبان فارسی رسمی برنامه پخش میکنند و به مرور بچههای کل ایران که مخاطب این رسانهها هستند، گویشها و لهجههای خود را از یاد میبرند اما خود زبان فارسی هم در معرض تهدید است. در فضای نت و دنیای مجازی افراد و بهخصوص جوانان به واژهها و عباراتی بهجز فارسی دسترسی دارند و از آنها استفاده میکنند که این به مرور زبان فارسی را تخریب میکند. برای حفظ زبان فارسی باید چند کار ویژه انجام داد که مهمترین و سنگینترین آن بهعهده آموزش و پرورش است. هم باید میراث و فرهنگ گذشته را به نسل امروز بیاموزیم و آنها را با گذشته آشنا کنیم، باید آنها را با شاهنامه، مثنوی، گلستان و بوستان، دیوان حافظ و تاریخ بیهقی آشنا کنیم و هم ارزشها و توانمندی زبان فارسی را برای آنها بگوییم چنانکه نسل امروز بداند زبان فارسی یکی از شیرینترین زبانهای زنده دنیاست و زبانی است که ظرفیت بالایی دارد چون هم زبان وندی است و هم زبان ترکیبی است به همین دلیل گستره واژهسازی در زبان فارسی بسیار پهناور است. فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در این زمینه باید فعالتر باشد. رسانههای مکتوب و دیداری و شنیداری هم باید در این زمینه بیشتر تلاش کنند. واژهسازی و معادلسازیهای فارسی در همه رسانهها باید تقویت شود. به گمان ما در فضاهای اداری هم باید حفظ و ترویج زبان فارسی به دغدغه و اصل تبدیل شود. اگر نگاهی به نامههای اداری بیندازید متوجه میشوید نامهنگاری اداری ما با مشکلات جدی زبانی روبه روست و اگر قرار است زبان فارسی ارج نهاده شود و ترویج یابد، به نظرم حتما باید در نامهنگاری اداری بازبینی صددرصدی صورت گیرد.
فردوسی در شاهنامه عشق را در کنار نفرت، جنگ را در کنار صلح، اخلاقمداری را در کنار بیاخلاقی و... گذاشتهاست، به نوعی در همه اینزمینهها تعادل برقرار کردهاست.
سنگری میگوید: گاهی خطای بزرگی درباره شاهنامه سرمیزند و گروهی فردوسی را طرفدارجنگ و خشونتطلب میدانند.اما باید بپذیریم که فردوسی همیشه مدافع دفاع از ایران بوده و میسراید: ندانی که ایران نشست من است / جهان سر به سر زیر دست ِ من است / هنر نزد ایرانیان است و بـــس / ندادند شـیر ژیان را به کــس / همه یکدلانند یـزدان شناس / بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس / دریغ است ایـران که ویـران شــود / کنام پلنگان و شیران شــود / چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد / در این بوم و بر زنده یک تن مباد...
فردوسی روی ایران و حفظ آن تعصب دارد و میدانیم هرجا حرف دفاع پیش میآید، جنگ نیز صورت میگیرد که نباید جنگطلبی را با دفاع هممعنا و همسو دانست. زمانی که صدام به ایران حمله کرد پای دفاع از ایران وسط بود اما همه میدانیم ما نبودیم جنگ را شروع کردیم ما فقط از ایران دفاع کردیم. درست به روش و نقشه راهی که فردوسی در شاهنامه نشانمان دادهاست.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد