قبول که فقط عناوین و القاب بسیارش به تنهایی کافی است همچون دکمهای که بهانه ای میشود برای دوختن یک لباس، اسباب ساخت فیلم و سریال قرار بگیرد اما سهم بقیه تاریخ چه میشود؟ سایر پادشاهان چه کم از ناصر الدین شاه دارند؛ سلسلههای دیگر تاریخ هیچ برای به تصویر کشیدن ندارند یا به اندازه دوره قاجار دراماتیک نیستند؟
سلسله قاجار هفت پادشاه داشت و به برخی از آنها هم در فیلمها و سریالها توجه شده است اما چهارمین پادشاه این سلسله تبدیل شده به سوگلی اهالی سینما و اوضاع به همین منوال پیش برود، چهبسا بتوان جشنوارهای از بهترین بازیگران نقش ناصر الدین شاه برگزار کرد.
داستان زندگی آقا محمد خان قاجار، اولین پادشاه این سلسله مگر کم فراز و نشیب دارد یا دورهاش خالی از اتفاقات دراماتیک است که هیچ وقت به اندازه ناصر الدین شاه مورد توجه سینماگران نبوده یا مثلا فتحعلی شاه مگر با عهد نامه های ترکمانچای و گلستان به اندازه کافی داغ ننگ به پیشانی ندارد و تراژدی در ایران یکپارچه ایجاد نکرده که بتوان دربارهاش سریالهای زیبا نوشت و ساخت؟ حتی قبل از ناصر الدین شاه در رتبه سوم پادشاهان سلسله قاجار، محمدشاه را داشتیم که پادشاهی اش همراه بود با انواع جنبش های اجتماعی و خودش هم علیه یک روحانی لشکر کشی کرده بود!
حالا همه اینها هیچ، مظفر الدین شاه عاشق سینما چرا به اندازه ناصر الدین شاه مورد توجه قرار نگرفته است؟ با همین نگاه میتوان تا پایان سلسله قاجار رفت و پرسید چرا تاریخ در سریال های شبکه نمایش خانگی زیر سایه سلطان صاحبقران قرار گرفته است؟
این پرسش ها وقتی عمیق تر میشود که بدانیم این روزها سه سریال در دست تولید در شبکه نمایش خانگی، داستان قهرمان هایی نیست که زیست شان در دوره ناصری بوده، بلکه به طور مستقیم و کاملا بیواسطه درباره زندگی و شخص ناصرالدین شاه است. لازم است ارجاع کنیم به گزارش «شر رسانی در روز روشن» که به تاریخ 15 اردیبهشت در همین صفحه منتشر شد و یک بار دیگر این سوال را مطرح کنیم که آیا نظارتی در شبکه نمایش خانگی وجود ندارد؟ نظارتی که دستکم همزمانی تولید و پخش این سریالها را مدیریت کند. شاید هم این یک شیوه جدید در شبکه نمایش خانگی است که یک روز در سه سریال، سه تصویر از خیران کلاهبردار نمایش میدهد و روز دیگر در سه سریال، سه ناصر الدین شاه به نمایش میگذارد.
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم