گفت‌وگو با نرگس آبیار، به بهانه ثبت ملی بافت تاریخی شاهدیه یزد

نگذاریم تاریخ نابود شود

یکی از سکانس‌های فیلم سینمایی «نفس»، با نمایی عمومی از باغستان‌های روستای ابرندآباد یزد شروع می‌شود که به شکل جذاب و منحصربه‌فردی در گودالی بزرگ قرار دارد.
کد خبر: ۱۳۰۹۷۱۲
بهار (ساره نورموسوی) به‌عنوان راوی و شخصیت اصلی فیلم، روی این تصویر و نماهای دیگری از بافت تاریخی ابرندآباد می‌گوید: «ما بازم برای عاشورا تاسوعا اومدیم ابرندآباد یزد. بی‌بی زمزم یه جایی داره که مال خود خودشه؛ اسمش مطبخه، یعنی آشپزخونه. هیزمشم همیشه بابابزرگم حاج سیدمرتضی براش میاره. بی‌بی زمزم، یزدی رو خیلی خیلی غلیظ حرف می‌زنه. بیشتر حرفاشو ننه‌آقام نمی‌فهمه ولی الکی سرشو تکون می‌ده می‌گه بله بله، شما درست می‌گین، شما راست می‌گین... .» در ادامه روایت بهار، باز هم تصاویری از باغ‌های باصفای ابرندآباد و آبتنی پسربچه‌ها در جوی وسط این باغ‌ها و دویدن بهار در راه‌چینه (پله) و راهروهای خانه‌های خشتی قدیمی را می‌بینیم. نماهای هوایی بعدی که مراسم‌های آیینی سنتی تاسوعا و عاشورا و مسیر طولانی دسته‌ها و هیات‌های عزاداری را در کوچه‌های ابرندآباد نشان می‌دهد هم به‌خوبی موقعیت این بافت تاریخی را به تصویر می‌کشد. بافتی که بخش‌هایی از آن اوایل سال گذشته تخریب شد تا ساختمان‌های جدیدی جایگزین آن شود.
نرگس آبیار، نویسنده و کارگردان سینما و همین فیلم «نفس»، که خودش اهل ابرندآباد است، بلافاصله با رسانه‌ای کردن این موضوع و همراهی دیگر هنرمندان در فضای مجازی، حفظ این بافت تاریخی و ثبت ملی آن را به یک مطالبه عمومی تبدیل کرد. این مهم، سرانجام به‌تازگی به ثمر نشست و بافت تاریخی شهر شاهدیه (شامل بخش‌های ابرندآباد، گردفرامرز و نصرت‌آباد) ثبت ملی شد. اقدام ارزشمند آبیار و همراهی سینماگران و هنرمندان، نشان داد که با وجود برخی واکنش‌های کم‌رمق و بی‌تاثیر بعضی از چهره‌ها در فضای مجازی و سوءتفاهم‌های موجود، هشتگ‌های کارساز و موثر این‌چنینی هم وجود دارد و اگر خبررسانی و دغدغه هنرمندان با مطالبه مردمی همراه شود، نتایج مثبتی در پی خواهد داشت.
نگذاریم تاریخ نابود شودبافت تاریخی شهر شاهدیه یزد سرانجام ثبت‌ملی شد. می‌دانیم که مدت‌ها پیگیر این اتفاق خوب بودید و نسبت به برخی اقدامات ازجمله تخریب بخش‌هایی از این بافت، واکنش نشان دادید و در رسانه‌ای کردن آن نقش داشتید.
شهر شاهدیه که بافت تاریخی آن به‌تازگی ثبت‌ملی شد، شامل سه روستای ابرندآباد، گردفرامرز و نصرت‌آباد است. اصلا اگر به این اسم‌ها نگاه کنید، اصالت و قدمت از آنها می‌بارد. مهم‌ترین بخش شاهدیه، ابرندآباد است که قدمت هزار و چندصدساله دارد و به دوره ساسانی برمی‌گردد. ابرندآباد یک باغ‌شهر خاص، منحصربه‌فرد و پلکانی در دل کویر است. متاسفانه در دوره‌های مختلف، شهرداران و مسؤولان مختلف می‌آمدند و بافت تاریخی را خراب می‌کردند و خیابان را گسترش می‌دادند.
هربار که به یزد می‌رفتم، شاهد تخریب بخشی از این منطقه بودم. روستای گردفرامرز هم حدود ۸۵۰سال قدمت دارد که آنجا هم هرازگاهی مورد تخریب قرار می‌گرفت. روستای نصرت‌آباد هم که منطقه‌ای زرتشتی‌نشین است، از این آسیب‌ها در امان نبود. دفعه آخر، یعنی حدود یک سال پیش بخشی از منطقه کهن و تاریخی باغستان ابرندآباد را تخریب کردند. دلم از این اتفاق خون شد و مساله را رسانه‌ای کردم. ابتدا آن را در صفحه شخصی خودم در فضای مجازی مطرح کردم و بعد هنرمندان واکنش عالی نشان دادند و با من همراه شدند. این باعث شد جناب دکتر علی‌اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به این ماجرا واکنش نشان دهد. جلسه‌ای گذاشتیم و من ماجرا را تعریف کردم که این محله با قدمت تاریخی، تخریب شده‌ است.
متاسفانه این اتفاق، تنها منحصر به شاهدیه یزد نیست و به دلیل بی‌تدبیری برخی مدیران و مسؤولان، در خیلی از مناطق کشورمان رخ می‌دهد. خوشبختانه دکتر مونسان خیلی توجه نشان دادند و گروهی را برای بررسی قدمت آن منطقه فرستادند. نکته مهم این‌که آنجا صرفا بحث یک خانه تاریخی مطرح نیست و کل آن بافت، تاریخی است و قدمت دارد. یعنی با یک فرهنگ زیستی عجیب و متفاوت و خاصی روبه‌رو هستیم، به دلیل این‌که مردم برای رساندن آب قنات‌ها به باغ‌هایشان، باغ‌ها را در گودال درست کردند. بعد روی همان خاک‌ها که با مشقت فراوان خاکبرداری کردند، تل‌هایی درست کردند و روی همان تل‌ها، خانه‌های خشتی و گلی پلکانی و منحصربه‌فردی ساختند. متاسفانه، الان تنها یک‌سوم از این بافت باقی‌مانده و بقیه را تخریب کردند.

برخی مدیران و مسؤولان، بی‌توجه به نابودی همین یک‌سوم باقیمانده بودند. گاه می‌شد تعمدا افرادی به باغات موجود، آبرسانی نمی‌کردند که خشک شود و خیابان و بنای جدید بسازند.گاه افرادی حتی آب زیادی به پی خانه‌ها روانه می‌کردند تا نشست کنند و تخریب شوند و به جای آنها ساختمان‌های تازه بسازند!
 توجهی که دکتر مونسان و معاونت میراث فرهنگی نشان دادند، باعث شد گروهی به شاهدیه رفتند و قدمت تاریخی آنجا را بررسی کردند. بعد از طی مراحل اداری و تلاش‌های صورت گرفته در این زمینه، سرانجام و به تازگی بافت تاریخی شاهدیه ثبت ملی شد. باید اینجا به تلاش‌ها و همراهی برخی هنرمندان خوب کشورمان هم اشاره کنیم که نقش مهمی در انعکاس این مساله داشتند. آقای پرویز پرستویی، الناز شاکردوست، نوید محمدزاده، میلاد کی‌مرام، بهرام رادان، پدرام شریفی، هوتن شکیبا، گلاره عباسی، شبنم مقدمی، پانته‌آ پناهی‌ها، مهران احمدی، مجید صالحی و... کاری کردند که این ماجرا جریان‌ساز شد. این دوستان باعث شدند منطقه‌ای که ممکن بود تمدن و بافت تاریخی اش تخریب شود و از بین برود، ثبت ملی شود. الان اگر کسی بخواهد کار غیرقانونی در این زمینه انجام دهد، کارش به دادگاه کشیده می‌شود. این اتفاق مبارکی است و نشان می‌دهد که هنرمندان چقدر می‌توانند تاثیرگذار باشند. از طرف دیگر نشان می‌دهد اگر یک مسؤولی بخواهد توجه نشان دهد و پیگیری کند، چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد. این اتفاق نشان‌دهنده تعامل خوب هنرمندان و مسؤولان است.

گاهی برخی واکنش‌های هنرمندان در فضای مجازی، حاشیه‌ساز می‌شود و در هیاهوی ایجاد شده، آن نیت احیانا مثبت اولیه هم به سرانجام نمی‌رسد. اما ثبت ملی بافت تاریخی شاهدیه نشان داد که واکنش هنرمندان در فضای مجازی، نتایج مثبت هم دارد و بعضی هشتگ‌ها کارساز هم هست.
دقیقا همین‌طور است. دغدغه من بیشتر حوزه محیط‌زیست و میراث فرهنگی است که دارد نابود می‌شود. هنرمندان دیگر هم در این حوزه و حوزه‌های دیگر، دغدغه دارند و فعالیت می‌کنند. مثل آقای پرستویی که در حوزه‌های اجتماعی و کارهای خیریه خیلی فعال هستند.
من در حوزه محیط‌زیست و میراث فرهنگی شاگردی ایشان را می‌کنم. ما به سهم خود در این حوزه‌ها خبررسانی می‌کنیم تا از ویرانگری‌هایی که اتفاق می‌افتد، جلوگیری کنیم.

ممکن است موانع و چالش‌هایی هم در راه خبررسانی و واکنش هنرمندان وجود داشته‌باشد، به‌ویژه از سمت برخی مدیران و مسؤولان که شاید چندان موافق دخالت هنرمندان در حوزه‌های تخصصی خود نباشند. می‌دانم که خود شما هم در همین مورد شاهدیه، با موانع و چالش‌هایی مواجه بودید.
بله، آدم‌های متخلف و سودجویی در این‌خصوص مانع‌تراشی می‌کردند و موافق تخریب بودند، منتهی مدیران میراث فرهنگی در این زمینه خیلی کمک کردند و به محض انتشار خبر تخریب بافت تاریخی شاهدیه، پیگیر حل این مشکل شدند.
پیگیری خواسته مردم، اتفاق ارزشمندی است. اگر آقای مونسان کمک نمی‌کرد، این مشکل حل نمی‌شد و خبری از ثبت ملی بافت تاریخی شاهدیه‌نبود.
آقای سیدمصطفی فاطمی، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری یزد هم بسیار در این زمینه کمک کرد. مورد دیگر این‌که آن منطقه، تپه‌های باستانی دارد. متاسفانه آدم‌های سودجویی، می‌آمدند خاک‌های آنجا را با کامیون تخلیه می‌کردند و می‌فروختند. ما با آقای فاطمی آنجا رفتیم و جلوی برخی از این اتفاقات را گرفتیم.

بعضی اوقات واکنش هنرمندان نسبت به برخی مسائل و مشکلات اجتماعی صرفا در فضای رسانه و در قالب خبررسانی و یادداشت و مصاحبه نیست و در خود آثار و فیلم‌ها اتفاق می‌افتد. مثل شما که پیشتر برخی سکانس‌های فیلم «نفس» را در همین شاهدیه و ابرندآباد فیلمبرداری کردید و بافت تاریخی آن را نشان دادید.
این خیلی اتفاق مبارکی است که فیلمسازان در صورت امکان و به اقتضای قصه، فیلم‌های خود را در فضاهای واقعی و تاریخی فیلمبرداری کنند؛ ضمن این‌که این کار، از بازسازی این مکان‌ها و برخی هزینه‌های ساخت دکور هم کم می‌کند. درواقع می‌توانند با یک تیر، دو نشان بزنند؛ هم لوکیشن خودشان را داشته‌باشند و هم بتوانند با مرمت و بازسازی آنجا، در حفظ آن مکان تاریخی هم نقش موثری ایفا کنند. من از جهت معرفی تمدن زیستی خاص ابرندآباد و شاهدیه، برخی سکانس‌های «نفس» را در آنجا فیلمبرداری کردم. حیف است که این مکان و محل‌های این‌چنینی نابود شود. این نشانه تمدنی از گذشته‌است و باید هم در واقعیت حفظ شود و هم در آثار سینمایی و تلویزیونی و بنا به ضرورت قصه و فیلمنامه هم می‌توان آنها را به تصویر کشید.

توجه به بافت و معماری، در آثار برخی دیگر از کارگردان‌های شاخص سینمای جهان هم دیده می‌شود، از جمله میکل‌آنجلو آنتونیونی که در فیلم‌هایش هم برخی بافت‌های قدیمی و تاریخی ایتالیا را نشان داد و هم سراغ سازه‌های مدرن رفت. به نوعی این توجه به بافت و معماری، در سینمای شما هم وجود دارد.
بله، من همیشه دغدغه نمایش فضاهای بومی و فولکلوریک را دارم و سعی می‌کنم تا جایی که امکان داشته‌باشد در فیلم‌هایم آنها را به نمایش بگذارم و نشانه‌های تمدنی و تاریخی را ثبت کنم. چون با سرعتی که جهان پیش می‌رود، ممکن است به زودی همه این نشانه‌ها نابود شود. حتی به جز فیلم، در کتاب‌هایی هم‌که نوشته‌ام به این مهم، توجه کرده‌ام.

اگر خودتان اهل یزد و ابرندآباد نبودید هم، این دغدغه را داشتید پیگیر حل مشکل بافت تاریخی آنجا می‌شدید؟ یعنی اگر چنین معضلی در مناطق دیگری از ایران وجود داشته‌باشد، هم پیشقدم می‌شدید؟
همیشه در اینستاگرام، استوری‌هایی راجع به میراث فرهنگی و آثار تاریخی در جای جای کشورمان به اشتراک گذاشتم اما چون ابرندآباد را می‌شناختم و نسبت به قدمت تاریخی آن آگاه بودم، با اطمینان بیشتری جلو رفتم.
همیشه مسائل این‌چنینی در مناطق دیگر را هم دنبال می‌کنم. مثلا در اردکان یزد هم با مشکل تخریب یک بافت تاریخی مواجه‌بودیم که باز با همکاری برخی دیگر از هنرمندان اطلاع‌رسانی انجام شد. در کرمان هم یک خانه تاریخی را تخریب کرده‌بودند که باز من اطلاع‌رسانی کردم. این بافت‌ها و مکان‌های تاریخی، تمام سرمایه‌های ما هستند. من وظیفه خودم می‌دانم هر مشکلی از این دست در هر جای ایران رخ داد، در حد توان، قدمی در جهت ممانعت از آن و فرهنگ‌سازی برای مردم بردارم.
 
منبع: علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها