به این مفهوم که سودجویان آنقدر به جان درختان افتادهاند که آن را با آمبولانس جا به جا میکنند. در این آشفته بازار اما پویشی به راه افتاده که قرار است در یک سال یک میلیون درخت به طبیعت ایران هدیه دهد و آنطور که مسوولانش میگویند این تعداد در سال آینده اگر با همین روند پیش برود به پنج میلیون نهال در سال میرسد و افق نگاه این پویش در سال ۱۴۰۴ این است که به کاشت ۱۰۰ میلیون درخت در ایران برسند.
پویش ملی «درختیاری» تنها یک حرکت زیستمحیطی نیست و جنبههای آشکار معیشتی هم دارد و در همین آغاز کار قرار است از ۵۰۰۰ خانواده کم برخوردار حمایت کند.
در همین فاصله چند ماهه از اجرایی شدن این پویش ملی هم نزدیک به ۲۵۰ گروه مردمی، جهادی، خیریه، مسجد، سازمانهای مردمنهاد و البته هیات مذهبی با این پویش همکاری میکنند.
هدف اولیه این پویش، کاشت یک میلیون نهال مثمر و بومی در سراسر کشور است اما تاکید بر بومی بودن این درختان مبتنی بر چه سازوکاری است؟ آیا هویت زیستمحیطی شهرهای ایران هم تغییر کرده است؟ آیا میتوانیم بسیاری از آفتهای زیستمحیطی چند دهه اخیر ایران را هم پای این تغییر هویت زیستمحیطی شهرها بنویسیم؟ مهمتر از همه اینها اینکه چطور میتوان با کاشت درخت از خانوادههای کمبرخوردار حمایت کرد؟
جمعیت درختکارانی که پویش ملی درختیاری را اجرایی کرده حاصل کار اندیشکدهای با نام «اندیشکده تهدیدات زیستی آتی» بود،البته با تلفیق ایدههای این اندیشکده با بازوی اجرایی به نام گروههای جهادی.
سجاد باقری، دبیر جمعیت درخت یاران در رابطه با چگونگی شکلگیری این پویش به جامجم میگوید: «جمعیت درخت یاران محصول تلفیق حرکتهای جهادی و اندیشکدهای در حوزههای زیستی است که هسته اولیه آن را اندیشکده تهدیدات زیستی آتی و جمعیت جهادگران جوان بنیان نهادهاند و به تدریج با طرح مسائل خود در میان گروههای جهادی و مردمی، شبکهای از گروههای مردمی و زیست محیطی را با خود همراه کرد که به این طریق بازوهای اصلی جمعیت درخت یاران شکل گرفت.»
با توضیحات سجاد باقری میتوان متوجه شد پشت این اراده جهادی یک کار مطالعاتی صورت گرفته بود. اما چقدر این تلفیق در رسیدن به نتایج مورد نظر پویش که کمک به معیشت است، میتواند مؤثر باشد؟ دبیر جمعیت درخت یاران میگوید: «به عنوان مثال مشاهده میکردیم عملیات همین روز درختکاری تنها محدود شده است به یکسری کارهای نمایشی که هیچ اتفاقی را رقم نمیزند و جامعه هدفی ندارد. سعی کردیم اتفاق را به صورت تخصصی در ریل درست آن بیندازیم. همین جا این ایده به ذهن رسید که فرآیند درختکاری باعث یاری به گروه هدفی باشد و همین اراده معطوف به ایجاد اشتغال یا حمایت از خانوادههای کمبرخوردار شود. این کار علاوه بر توانمندسازی آن خانواده میتواند در حوزه محیط زیست کشور با وجود داشتن یک متولی مؤثر باشد.»
در گفتههای سجاد باقری به جامجم و در نشستهای مختلف این پویش تاکید فراوانی به محور محرومیتزدایی این پویش ملی شده است.
در آمارهای ارائه شده توسط این پویش ملی گفته شده در این طرح حدود ۵۰۰۰ خانواده کمبرخوردار از منافع پایدار کاشت درختهای این طرح سود خواهند برد اما سوال این است که کاشت درخت چطور میتواند معیشت یک خانواده را متحول کند؟ یا مهمتر اینکه اساسا این فرآیند چطور کار میکند؟
سجاد باقری، دبیر جمعیت درختیاران میگوید: «گروههای جهادی که در مناطق خودشان در استانهای مختلف مستقر هستند و اشراف خوب اطلاعاتی نسبت به اقلیم، نوع کشت و دانش بومی آن منطقه و علاوه بر آن تعامل خوبی با سازمانهایی همچون کمیته امداد امام(ره)، بهزیستی و جهاد کشاورزی دارند و البته در شناسایی افراد نیازمند در این حوزه چند گام جلوتر هستند یک ارائه درخواست به ما میدهند تا ما تامین نهال برای آنها انجام بدهیم.»
گروههای جهادی درحوزه عملیاتی قرار است بستر این کار را آماده کنند اما باز هم سوال پیشین پابرجاست که این طرح چطور به معیشت این خانوادهها کمک میکند؟
باقری به جامجم میگوید: «این گروهها با سازمانهای مختلف تفاهمنامههایی برای آزادسازی زمینهایی برای واگذاری به محرومان یا آبیاری زمینهای مورد نظر صورت میدهند. ما سعی کردیم در سال اول که گام اول این پویش است برای کشاورزان و روستاییانی این کار را انجام بدهیم که یک دانش اولیه از حوزه کشاورزی هم داشته باشند یا زمینه آموزشپذیری آنها کمی بالاتر باشد.»
آنطور که او به جامجم میگوید، هدف این است که حدود ۸۰ هزار گروه جهادی خوب در فاز نخست شناسایی شوند و آنها را در فصلهایی که عملیات کشت وجود ندارد و وقت کاشت هم نیست به این مناطق بروند و یکسری آموزشهای تخصصی به افراد بدهند تا آماده شوند وارد فاز اصلی کار که حرکت به سمت کاشت صد میلیون نهال است، بشویم.
محمد ناصریفر، مسؤول هنری و رسانهای پویش درختیاری هم میگوید: «در تفاهمنامهای که با درختیاران به امضا میرسد، قید شده است که ۱۰ درصد از محصول درختان به نیازمندان اختصاص مییابد و بقیه محصول آن متعلق به خود شخص است و به این طریق مسؤولیتپذیری در قابل نگهداشت درختان هم جدیتر میشود.»
پویش ملی درختیاری با شعار درختکاری برای یاری است. درختکاری برای یاری هم آنطور که دبیر جمعیت این پویش به جامجم میگوید بر دو حوزه استوار است؛ یکی حوزههای معیشتی و دیگری زیست محیطی. بستر عملیاتی آن هم مبتنی بر استفاده از گروههای مردمی و جهادی در راستای خدمات اجتماعی در حوزههای کشاورزی و محیطزیستی است.
محور معیشتی این پویش مبتنی بر استفاده از طرفیت گروههای جهادی در راستای توانمندسازی نواحی روستایی و احداث باغات است.
او به جامجم میگوید: «برآوردهای ما نشان میدهد اگر بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ نهال مثمر را بتوانیم به یک خانواده با یک آموزش اولیه اهدا کنیم در حقیقت توانستهایم به خوداتکایی آن خانواده در این راستا کمک کنیم. علاوه بر اینکه در فرآیند توسعه ملی کشور تولیدات باغی ما باید دوبرابر میزان تولیدات فعلی باشد که هدفگذاری ۱۴۰۴ ما کاشت حدود ۱۰۰ میلیون درخت در کشور است.
گام اولیه ما با تلاش برای کاشت یک میلیون درخت آغاز شده و قرار است در سال دوم با توجه به آسیبشناسی که صورت میگیرد وارد یک فرآیند کاشت پنج میلیون درخت میشویم.» یکی از تاکیدات این پویش بر کاشت درختهای مثمر است؛ از وحید جلالپور، دبیر پویش ملی درختیاری درباره کارکردهای این درختان در راستای این پویش میپرسیم.
او معتقد است: «نوآوری و کارآفرینی، محرومیتزدایی، کاهش آلودگیهای هوایی و صوتی، تزریق آرامش روانی به جامعه، ارتقای سرانه فضای سبز و زیباسازی، سایهسازی در شهر، کنترل قیمت تولیدات باغی از طریق افزایش سطح زیر کشت و کاهش فرسایش خاک از فواید کاشت این درختان مثمر بومی است.»
دیگر محور مورد اشاره در پویش ملی درخت یاری معطوف به تاثیرات زیستمحیطی آن است؛ البته بدیهی است کاشت درخت در بهبود وضعیت سرانه فضای سبز تاثیرات بسیاری دارد اما سعی این پویش در این است که این کار را به صورت هدفمند انجام دهد.
در این میان اما مفهوم جالبتوجهی به چشم میآید؛ مفهومی به نام «هویت زیستمحیطی شهرها» نکتهای که مسوولان این پویش ملی معتقدند سالهاست که دستخوش تغییرات نگرانکنندهای شده و پیامدهای آن میتواند بسیار آسیبزننده باشد.
سجاد باقری معتقد است بیتوجهی به حوزه محیطزیست طی سالهای گذشته آسیبهای فراوانی را به زیستبوم ایران واردکرده که سرعت بیابانزایی بیشازحد، معضل گردوغبار و فرونشست زمین در کشور که در صدر فرونشستهای جهان است، فقط نمونههایی از این بیتوجهی به محیطزیست کشور است که افزایش پوشش گیاهی و سطح زیرکشت درختان مثمر و بومی حلقهای از فعالیتهای لازم برای احیای زیستبوم ایران را فراهم میکند. خلأ دیگر مورد اشاره او اما همان تغییر الگوهای زیستی است. او به جامجم میگوید: «در کل کشور یک الگوی زیستی در حال پیادهشدن است که همانند فرهنگ و حتی ساختمانسازی ما وارداتی است؛ مسالهای که کل محیطزیست ما را تهدید میکند.»
نمونه آشکار گفتههای او در شهر تهران کاشت درخت توت در پایتخت است. طغیان سفیدبالکها در چند سال گذشته که باعث آسیبهایی در حوزه سلامت و البته مزاحمت شهروندان شده بود به دلیل همین الگوی اشتباه بوده چرا که این سفیدبالکها آفت اصلی درختان توت است؛ البته به باور سجاد باقری کاهش تنوع زیستی طی یک دهه در تهران هم از دلایل دیگر بروز چنین چالشهایی بوده است.
او به ما میگوید: «علاوه بر آن ما شاهد کاهش تنوع زیستی طی یک دهه در تهران بودیم. به این مفهوم که ما درخت توت را آوردیم در تهران به عنوان یک گونه غالب معرفی کردیم در حالی که آفت اصلی این درختان همین سفیدبالکهایی بودند که سالها باعث مزاحمت شهروندان شده بودند. وقتی ما یک اکوسیستم را به هم میزنیم و باعث کاهش تنوع زیستی در یک منطقه میشویم باید منتظر پیامدهای اینچنین آن هم باشیم.»
هویت بومی محیطزیست بحث جالبتوجهی است آن هم وقتی که بدانیم این تغییر هویت تنها شمایل فضای سبز شهرها را تغییر نمیدهد و میتواند آسیبهای بسیار بیشتری به همراه داشته باشد؛ آسیبهایی که چند سالی است نشانههایش در برخی شهرها آشکار شده است.
مثال برای تغییر هویت زیستمحیطی شهرها فراوان است برای نمونه درخت زیتون درخت بومی شهرستان ری بوده که در حال حاضر هیچ جایگاهی در این منطقه ندارد اما جالب اینکه در کنار تغییر شگفت نسخههایی برای آن تجویز میشود که آنقدر اشتباه است که به قول سجاد باقری «گمان میرود مافیایی در اصرار به این اشتباه وجود داشته باشد.» به عنوان مثال برای مبارزه با سفیدبالکها از سوی شهردار یکی از مناطق تهران پیشنهاد کاشت درخت پالونیا شده بود.
پالونیا از درختان خیلی مناسب برای جنگل کاری سریع، توسعه فضای سبز شهری و روستایی است اما مبتنی بر زیستبوم ایرانی نیست که در کمربند خشکسالی قرار دارد؛ چرا که درخت پالونیا یک درخت بهشدت آببر است و اگر پروتکلهای زیستی این درخت را مشاهده کنید متوجه میشوید این درخت در یک یا دوسالگی خودش سرعت ۳۵کیلومتری باد را نمیتواند تحمل کند. با کاشت آن در پارکهای تهران کافی است یک توفان با سرعت ۶۰کیلومتر بیاید تا تمام زحمات کاشت آن در کمتر از چند دقیقه از بین برود.
دبیر جمعیت درخت یاران معتقد است این الگوهای اشتباهی محدود به تهران نمیشود؛ به عنوان مثال در جنوب کشور میبینیم درختی به نام کنوکارپوس بهشدت گسترش پیدا کرده است.
در حالی که این درختان همیشه سبز و مقاوم و پرطرفدار در مناطق جنوبی منابع آب، زمین کشاورزی، خاک و تاسیسات آبیاری را نابود میکند.
سجاد باقری میگوید: « این تنها مشکل درختان کنوکارپوس نیست، بحثهای مطالعاتی که صورت گرفته نشان میدهد اتفاقا کاشت و گسترش این درخت در کراچی پاکستان علاوه بر این مشکلات، باعث آلرژیزایی هم شده است، دقیقا مشابه اتفاقی که در منطقه اهواز رخ میدهد. به این مفهوم که متهم اصلی آلرژیزایی جنوب همین درخت کنوکارپوس است. سازمانهای محیطزیست هم پذیرفتهاند اگر این درخت بهموقع هرس نشود گردههای آن باعث آلرژیزایی شده و یک بارندگی معمولی یا رطوبت بالا در این مناطق باعث مراجعه تعداد زیادی به بیمارستانها میشود.»
میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد