این فیلم که براساس یک داستان واقعی ساختهشده، روایت خانوادهای است که از ایران به آمریکا مهاجرت میکنند و هرکدام از اعضای آن به نحوی درگیر تبعات مهاجرت میشوند بهخصوص دختر جوان خانواده که سرنوشت تلخی را تجربه میکند.
گرچه فیلم به لحاظ مضمونی در ادامه مسیر فیلمسازی هاتف علیمردانی است اما به لحاظ تکنیک و تولید یک تجربه جدیتر و دشوارتر به نظر میرسد؛ گویی علیمردانی این بار خواسته حرفش را فریاد بزند و توجه بیشتری از مخاطب بگیرد.
احتمالا به همین دلیل است که علیمردانی ستارهبازی را عزیزترین فیلم خودش میداند. درباره ویژگیهای تولید این فیلم سری بزنید به گزارش دقیق علی رستگار در همین صفحه و با علم به اینکه برای تولید این فیلم، علیمردانی چالشهای زیادی داشته گفتوگوی او را بخوانید تا درباره دغدغههای وی و تجربههای شخصیاش درباره مهاجرت در «ستاره بازی» بدانید.
چطور شد که بعد از فیلم کلمبوس که درباره مهاجرت بود، دوباره سراغ این موضوع رفتهاید و این بار تلخ و جدی به آن پرداختهاید؟
برای اینکه مهاجرت مساله خود من است. از زاویه دید خودم به این موضوع نگاه کردم و کوشیدم تلخیهای آن را نشان بدهم و چیزی را به نمایش بگذارم که کمی بعد از مهاجرت، خودش را نشان میدهد. همه آنهایی که مهاجرت میکنند، مقهور تصاویر دلفریبی میشوند که از آنطرف میبینیم اما این تصاویر بعد از مهاجرت خیلی زود محو میشود و واقعیتها خودش را نمایان میکند.
این واقعیتها در حدی است که شما مهاجرت را تروما توصیف کنید؟
بله همینطور است. من یک فیلم درباره مهاجرت ساخته بودم اما باوجوداینکه خودم مینویسم، این بار میخواستم یک اثر اقتباسی درباره مهاجرت داشته باشم. دنبال کتاب یا رمانی بودم که مهاجرت، واقعیتها و تلخیهای آن را توصیف کرده باشد و قبل از اینکه اثری دراینباره پیدا کنم، داستان این فیلم را مادر خانوادهای که در فیلم ستارهبازی میبینید، برایم تعریف کرد.
بر اساس این داستان واقعی که بسیار هم تلخ بود، فیلم ساختم و این بار سعی کردم بهصورت کاملا ناتورالیستی (بسیار واقعگرایانه) مهاجرت را به نمایش بگذارم و جنبههای تاریک و ناشناخته زندگی در یک سرزمین دیگر را نشان بدهم؛ جایی که درست نمیشناسیمش، بافرهنگ و آداب و رفتار مردمش آشنایی نداریم و معمولا تصویر غیرواقعی از آن داریم.
تلاش شما برای ارائه یک تصویر ناتورالیستی (بسیار واقعگرایانه) از مهاجرت در این فیلم کاملا ملموس است اما بخشهایی از فیلم که به صبا، دختر این خانواده اختصاص دارد تا حدی شاعرانگی دارد.
درباره یک دختر جوان که سرنوشت تلخی داشته، چه چیزی میتوان نشان داد که برای مخاطب جذاب باشد؟ باید کمی شاعرانه به او نزدیک میشدیم؛ چون به اعتقاد من صبا یک قربانی است یا اگر دقیقتر بخواهید از نظر من صبا یک گناهکار معصوم است. او درگیر سرنوشتی شده و در موقعیتی قرار گرفته که انتخابی نداشته و همین باعث میشود او را معصوم بدانم. باید طوری به او نزدیک میشدیم که مخاطب با این شخصیت ارتباط بگیرد و تلخی سرنوشت او را کاملا احساس کند.
البته همچنان بخشهای واقعگرایانه فیلم بسیار قویتر است و به نظر میرسد به همین دلیل زحمت ساختن فیلم در آمریکا را به خود دادهاید، سراغ بازیگران خارجی رفتهاید و به عبارت دیگر تلاش کردهاید فیلم کاملا واقعی و باورپذیر باشد.
برای اینکه حرفم شنیده شود، چارهای جز این نبود. باید حقایقی را که درباره مهاجرت وجود دارد، به دقت و با همه جزئیاتش به نمایش میگذاشتم تا مخاطبم با واقعیت روبهرو شود. در طراحی خط داستان، تعلیقها ، رخدادها و دیگر جزئیات قصه تلاشم این بود نتیجه کارم یعنی فیلمی که پیش روی مخاطبان میگذارم، تاثیرگذار باشد و تجربه شخصی مرا به مخاطب انتقال بدهد.
هر چه درباره دشواریهای مهاجرت گفته شود، کسی که قصد رفتن دارد گمان میکند دیگران از پس زندگی در غربت برنیامدهاند و حتما خودشان گل خواهند کاشت. شاید این نکتهای بود که باید به آن توجه میکردید!
من مانیفست ندادهام، قضاوت هم نکردهام، من فیلم ساختهام و برای این فیلم از اسناد و اطلاعات به جا مانده از زندگی یک دختر جوان استفاده کردهام؛ روانشناس این دختر لطف کرد و فایلهای صوتی به جا مانده از او را در اختیارم گذاشت و همین طور مادرش که اطلاعاتی درباره ماجرای مهاجرتشان و زندگی این دختر به من داد تا بتوانم بر اساس دغدغهام فیلم بسازم. به عبارت دقیقتر «ستارهبازی» یک فیلم است بر اساس یک داستان واقعی. شاید در بخشهایی از این فیلم تعلیق، فضاسازی و ایدههای بصری را به خدمت گرفتهباشم برای ایجاد ریتم و روایت بصری موثرتر اما در نهایت ستارهبازی یک فیلم موقعیت است، اکشن نیست یا فیلم جنایی یا هر گونه دیگری. این فیلم باید طوری ساخته میشد که تا انتها مخاطب را با خودش همراه کند و در این موقعیت تلخ و دشوار او را نگه دارد. برای همین است در این فیلم از سبک و سیاق کارهای همیشگیام فاصله گرفتهام، ایدهپردازی و شیوه اجرا را تغییر دادهام، چالشهای متعددی را از سر گذراندهام، فقط برای اینکه فیلم بتواند موقعیتی به نام مهاجرت و بالا و پایینش را با مخاطبان شریک شود. برای این فیلم دشواریهای متعددی پشت سر گذاشتم و فارغ از نقاط ضعف و قوتش، شیوه کارم تغییر کرد. برای ساختن ستارهبازی روش و سبکی در پیش گرفتم که با همه دشواریهایش مسیر کارم را هموارتر کرد و توسعه داد.
میشود گفت داستان این فیلم و دغدغه حرف زدن درباره تبعات مهاجرت روی سبک کاری شما تاثیر داشتهاند؟
بله. اگر بخواهم واقعیت را بپذیرم همینطور است.
شما هنوز ساکن آمریکا هستید؟
بله و بدون تردید میگویم مهاجرت بعد از ۲۵ سالگی واقعا اشتباه است. وقتی در بزرگسالی از کشورتان بروید دیگر تطبیق پیدا کردن با فرهنگ و زندگی در یک کشور دیگر ساده نیست. کسی که بعد از ۲۵ سالگی مهاجرت میکند، حداقل پنج سال از بهترین سالهای عمرش را از دست میدهد تا بتواند فقط به حیاتش در کشور مقصد ادامه بدهد. تصاویر دلفریبی که زندگی در آمریکا و اروپا میبینیم خیلی زود از بین میروند و واقعیتهای تلخ زندگی در غربت خودشان را نشان میدهند که لازم است درباره آنها بدانیم. من امیدوارم این فیلم بتواند این موقعیت دشوار و پیچیده را با مخاطبانش شریک شود و هر کسی فیلم را میبیند اگر در فکر مهاجرت است، در معرض واقعیتها قرار بگیرد و با این موقعیت دقیقتر مواجه شود.
آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم