از آن پس بود که یکباره این موضوع در قالب شایعههای مختلف شاخ و برگ داده شد و هجمه گستردهای علیه این ماجرا شکل گرفت؛ هجمهای که از سوی رسانههای معاند و لشکر سایبری مخالفان نظام شروع و تلاش شد تا با ایجاد فضایی تحریکآمیز جمعی از افراد ناآگاه در این فضا نیز نسبت به این مورد واکنش داشته باشند. این هجمهها از شوخی و خنده شروع شد و درنهایت به عتاب و خطاب رسید. شوخیهایی مثل اینکه: مدیرعامل فایزر بالاخره اعتراف کردکه ما دو نوع واکسن ساخته بودیم یکی مخصوص ایران و دومی مخصوص بقیه کشورهای جهان. واکسنی که مخصوص ایران ساخته بودیم دارای دوربینهای سهبعدی بود که در داخل مایع واکسن جاسازی کرده بودیم و واکسن دیگر کاملا ایمن و بدون دوربین بود. قرار بود دوربین داخل واکسنی که برای ایران ساخته بودیم از پیشرفتهای خیرهکننده علمی، تکنولوژی، صنعتی، پزشکی و کشاورزی ایران فیلمبرداری و برای ما ارسال کند تا ما از روی آن کپیبرداری کنیم و مواردی دیگر که در قالب شعار و شوخی و حتی متون عصبی منتشر شدند و هدایت آن با شبکههای معاند فارسی و خصوصا من و تو بود. اما گروهی که بهواسطه اطلاعات غلط و تهییجآمیز شبکههای ماهوارهای در صف منتقدان قرار گرفتهاند قاعدتا پشتپرده جدی این ماجرا را نمیدانند؛ پشتپردهای که نه تنها شوخی نیست که حتی نادیده گرفتن آن میتواند باعث مرگ خیلیها شود. در این گزارش علاوه بر اینکه به جنایتهایی که در قالب خدمات پزشکی به مردم جهان ارائه شده است پرداختهایم، مواردی از جمله گذاشتن میکروچیپ در واکسن تا خون های آلوده را نیز بررسی کردهایم. در کنار این موارد برای آنهایی که علاقهمندند تا سند و مدرک بیشتری برای اثبات این ادعا پیدا کنند، اطلاعات مربوط به چند فیلم درباره موارد مطرح شده نیز ارائه شده است.فیلم هایی که طبعا حاصل یک نگاه کلی به این موضوع است و با بررسی بیشتر میشود موارد دیگری از این دست یافت؛ از خونهای آلوده تا واکسنهای مشکوک.
شایعه و خبر
آنها که ارتباط بیشتری با حوزه خبر و رسانه دارند، میدانند که هسته مرکزی روایتها یا خبر است و حاصلش یک روایت خبری یا شایعه است.
شایعه عبارت است از یک گزاره ویژه و گمانی که ملاکهای اطمینانبخش برای رسیدگی به آن وجود نداشته باشد؛ روایتی بدون سند که معمولا بهصورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد یا در بخشهای غیررسمی فضای مجازی مثل کانالهای زرد و صفحات اجتماعیتر منتشر میشود. گزارهای که طبیعتا نه تایید میشود و نه تکذیب. بهنظر میرسد که دو شرط «اهمیت» و «ابهام» در انتقال شایعه، قانون اصلی شایعه را توضیح دهد. میزان رواج شایعه تقریبا برابر است با حاصلضرب اهمیت موضوع در ابهام همان موضوع مطروحه در شایعه. یعنی هرچه اهمیت موضوع بالاتر بوده و آن موضوع مبهم باشد شایعه بیشتر رواج پیدا میکند. اما قدرت نفوذ و رواج شایعه از مقداری بالاتر تجاوز نمیکند و اگر این میزان بسیار زیاد شود طبیعتا دیگر آن موضوع از حالت شایعه خارج شده و محل انتشار آن از صفحات زرد و شکل شفاهی (که معروف به حرفهای داخل تاکسی است) تغییر کرده و به صفحات رسمی، نقلقولهای منتشر شده در بنگاههای خبری و... رفته و بهموضوعی خبری نزدیک شده که طبیعتا تایید یا تکذیب میشود. حالا بیایید نگاهی بیندازیم به موردی که در ابتدای بحث ذکر شد.
ماجرایی که از آمریکا شروع شد
قرار دادن چیپ در واکسنها حدود هشت ماه پیش نه در ایران که در آمریکا به شکل شایعه منتشر شد و شرکت تحلیل رسانهای زیگناللبز گزارش داده که تئوری توطئه مبنی بر اینکه بیل گیتس بهدنبال تعبیه ریزتراشههای ردیاب در بدن مردم به بهانه توقف گسترش کووید-۱۹ است، بیش از یک میلیونبار تا قبل از ماه می مورد اشاره قرار گرفته است.
این شایعه بهواسطه اینکه فکتهای مستدلی مثل سهامداری بیل گیتس در یک شرکت پزشکی داشت آرام آرام از حالت شایعه خارج شد و به رسانههایی مثل دویچهوله رسید. طبق آمار منتشر شده نزدیک ۳۰ درصد مردم آمریکا با شنیدن همه استدلالهای موافق و مخالف و تحلیلکردن تمامی ماجرا در نهایت به این نتیجه رسیدند که این ادعا فقط یک شایعه نیست و کاملا قابلباور است. رسانه آلمانی دویچهوله حدود هشت ماه قبل نوشت:
بیل گیتس، بنیانگذار شرکت مایکروسافت پیشتر در اظهارنظری گفته بود که بهزودی یک بیماری تمام دنیا را فرا خواهد گرفت. او پیامدهای پاندمی کرونا در جهان امروز را همهگیری اول نامیده بود و تأثیر آن را با تاثیر جنگ جهانی دوم بر انسان در قرن گذشته مقایسه کرده بود. گیتس هشدار داده بود که این همهگیری و پیامدهای آن سالهای درازی با ما خواهد بود. خبرگزاری آلمان در مقالهای در مورد بیل گیتس، یکی از ثروتمندترین مردان جهان، به ادعاهایی که در مورد او در فضای اینترنت در حال چرخش است، پرداخته است.
مهمترین این ادعاها درباره همان موضوع چیپهای داخل واکسن است با این مضمون که:
بیل گیتس میخواهد در روند مقابله با ویروس جدید، میکروچیپهایی (میکروچیپ ایمپلنت) در بدن مردم جاسازی کند تا به این ترتیب کنترل کامل را به دست بگیرد.
اما چرا این موضوع مطرح شد؟ گیتس چندی پیش نوشت که با کمک کمپانیای که سهامدار آن است تلاش دارند تا بهزودی گواهینامههای دیجیتال را آماده کنند؛ یعنی در سلولهای بدن هر شخص چیزی قرار داده خواهد شد که مشخص میکند مثلا چه کسی پس از ابتلا به ویروس کرونا از بیماری جان سالم به در برده یا علیه بیماری واکسینه شده است و وضعیت سلامت او را مشخص میکند؛ یعنی شما وقتی به پزشک مراجعه میکنید، پزشک میتواند با اثر انگشت شما یا به طریق دیگری تمام سوابق پزشکی و سلامتی شما را که در یک سلول در بدن شما جانمایی شده را توی مانیتور ببیند.
این گفتهها با اطلاعات مربوط به دیگر پروژههای کاملا متفاوت مورد حمایت نهاد او، باعث شد تا شکها به سمت تایید صحت این موضوع میل کند. برای نمونه میتوان به تحقیقات روی تشخیص دیجیتال، تکنیکی که واکسن را در تابش مادون قرمز روی پوست بدن نشان میدهد یا روشهای پیشگیری از بارداری با کاشت میکروچیپها اشاره کرد. از سوی دیگر یک موضوع جانبی به جدی شدن و خبری شدن ادعای مذکور کمک کرد؛ اینکه بیل گیتس بخش زیادی از هزینههای سازمان جهانی بهداشت را تأمین مالی میکند و نهاد گیتس واقعا یکی از بزرگترین اهداکنندگان به این سازمان است.
در سال مالی ۲۰۱۹- ۲۰۱۸ کمکهای مالی بنیاد گیتس به ارزش ۳۶۷ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار به پروژههای سازمان جهانی بهداشت سرازیر شد. به این ترتیب این بنیاد پس از آمریکا با ۵۵۳ میلیون دلار، بزرگترین اهداکننده به این سازمان بود و کمکهای مالی نهاد گیتس تا ۸/۹ درصد از کمکهای مالی با اهدافی تعیینشده را تشکیل میداد که ۷۷ درصد از بودجه سازمان جهانی بهداشت را تشکیل میدهند. منتقدان احتمال میدهند که گیتس زمینههایی که این کمکها باید در آن هزینه شود را مشخص و به این ترتیب برای این سازمان جهانی تعیین مسیر کرده است.
موارد دیگری هم که بیشتر در اروپا مطرح شد به جدیتر شدن بحث امکانپذیر بودن جاگذاری چیپها داخل واکسن کمک کرد. اینکه گفته میشود نهاد گیتس تأمین مالی تهیه واکسن کرونا را بهعهده گرفته است. او با اینکه یک مقام رسمی نیست و توسط مردم انتخاب نشده است بهصراحت از کووید-۱۹ سخن گفته و از تمدید تدابیر قرنطینه عمومی در سراسر دنیا حمایت کرده است. همچنین فعالیتهای گیتس درخصوص ارسال واکسن به کشورهای فقیر از طریق بنیاد خیریهاش ادعاها درباره واکسن او را جدیتر کرده و شاید پس از آن بود که بسیاری از افراد و فعالان حساس شدند و درنهایت هشتگ «بیل گیتس را رسوا سازید» در توییتر
داغ شد.
لازم به ذکر است که ثبت حق انحصاری مؤسسهای مورد حمایت این بنیاد در سال ۲۰۱۵ با عنوان کرونا ویروس است. اما در مورد این مؤسسه، مساله نه ویروس کرونا سندرم حاد تنفسی ۲ که تهیه واکسن علیه یک نوع ویروس طیور از خانواده ویروسهای کروناست.
و دست آخر اینکه اخیرا رسانه های اروپایی خبر دادند که بیل گیتس اجازه نداده است فرزندان و خانوادهاش واکسینه شوند؛
ادعایی که شاید بهواسطه حرفهای پزشک پیشین گیتس در دهه ۹۰ میلادی مطرح میشود؛ حرفهایی که او در جریان یک سمپوزیوم در سیاتل گفت و ادعا کرد که گیتس مدعی شده اجازه نمیدهد فرزندانش واکسن دریافت کنند. بعد از این ماجرا بود که دلالان شرکت واکسن آمریکایی وارد ماجرا شدند و با صرف هزینههای گزاف موفق شدند علاوه بر ایجاد شک و شبهه در میان ۳۰ درصد از مردم معترض، اجازه ندهند این ماه تا حدود هشت ماه به خارج از کشور درز کند و به موضوعی داغ تبدیل شود. اتفاقی که البته در چند روز اخیر شکست خورد و این موضوع پس از عمومی شدن در بعضی کشورها مثل ایران، شکلی داغ و عمومی پیدا کرد. حالا باید عوامل داخلی برای تهییج مردم عادی که در فضای مجازی حضور داشتند دست به کار میشدند. آنها از تمام امکاناتشان استفاده کردند تا در مدت یکهفته بسیاری از مردم را مقابل این ایده قرار دهند. تلاشی که با هوشیاری مردم و مسوولان کشور- برعکس بعضی کشورهای آسیایی و آفریقایی- تا امروز موفق نبوده و همچنان این بازی حقیقت و دروغ در فضای مجازی ادامه دارد.
هزینه یکسال شبکه من و تو
شبکه من و تو در جریان ایجاد این فضای رسانهای وظیفه سنگینتری برعهده گرفت. مسوولیت مقابله با آگاهی مردم از واقعیت؛ واقعیتی که امکان حدس و گمانهای مطرح شده را اثبات میکرد و نشان میداد چنین چیزی نهتنها غیرممکن نیست که حتی امکان وارد کردن میکروچیپ به بدن عملیاتی شده است.
شبکه من و تو برای اجرایی کردن این هدف هزینه یکسال خود را از این شرکت آمریکایی دریافت کرده است و علاوه بر آن در صورت موفقیت، مبالغی دیگر از این شرکت دریافت خواهد کرد. روی همین حساب هم بود که این شبکه از همان روز اول بیمحابا به مقابله با این موضوع پرداخت و تلاش کرد تا این نظر را در نطفه خفه کند؛ تلاشی که البته بهدلیل رخوت فضای رسانهای کشور و قرار داشتن فضای مجازی غیررسمی در اختیار افراد همسو با نگاه این شبکه تا حدی محقق شده است و همین امر لزوم توجه جدی به مدیریت و مهندسی راهبردهای فضای مجازی را چندبرابر میکند.
منبع: روزنامه جام جم