دومینوی مشکلات از یک تناقض آشکار آغاز شد، از اینکه بعد از نزدیک به دو دهه و بهدنبال آلودگی وحشتناک هوای تهران این بار سهم آلایندگی هوا از روی تاثیر بالای خودروها برداشته شد و سوخت مازوت بهعنوان متهم اصلی آلودگی هوای کلانشهرها اعلام شد. اینکه نزدیک به ۲۰سال مقصر آلودگی هوای تهران به اشتباه شهروندان معرفی میشدند بماند، چرا که باز هم مقصر اصلی سوخت مازوت در نیروگاهها به باور مدیران، مردم معرفی شدند!
هماهنگی در استدلال مسوولان در مقصر جلوه دادن مردم بینظیر بود؛ وزارت نفت اعلام کرد مصرف گاز خانگی بهشکل چشمگیری افزایش داشته و گازی برای مصرف نیروگاههای تولید برق نمانده و همین را دلیل بر استفاده از مازوت بهجای گاز در نیروگاهها و دلیل اصلی آلودگی هوا اعلام کرد.از سوی دیگر وزارت نیرو اعلام کرد مصرف خانگی برق افزایش داشته و برای کمتر سوزاندن مازوت مجبور به خاموشیهای گسترده است. ابتدا معابر و بزرگراهها خاموش و پس از آن بسیاری از نقاط ایران در ساعتهایی از شبانهروز با قطعی گسترده برق روبهرو شدند. در برخی از شهرها همچون قم هم این ساعات خاموشی از ساعت ۲۴ تا ۴ بامداد ادامه داشت.
رئیس سازمان حفاظت محیطزیست هم میخ آخر تابوت را کوبید. او دوگانهای در پیشگاه مردم قرار داد تا تکلیف شهروندان به نوعی معلوم باشد؛ «یا آلودگی هوا یا قطعی برق» یکی را باید مردم انتخاب میکردند. اما سوال اینجاست که مگر مصرف برق و گاز خانگی نسبت به سالهای گذشته چه تغییراتی داشته که حالا همه بار تقصیرات بر سر مردم مصرفکننده افتاده است؟ مهمتر از این پرسش اینکه اگر حتی قائل به هدررفت انرژی در بخش خانگی هم باشیم در دیگر حوزههای با مصرف بالا این هدررفت چگونه است؟
آن هم در حالی که بهواسطه فراگیری کرونا حالا مدتهاست مدارس و دانشگاهها تعطیل هستند، ساعت کاری بانکها و ادارات کاهش یافته و بسیاری از کارمندان دورکار شدهاند، یعنی درست راهکارهایی که در هنگامه افزایش مصرف انرژی به کار برده میشد و حالا مدتهاست که دارد اجرایی میشود.
حقیقتی که میگوییم، واقعیتی که نمیگوییم
سوال ابتدایی برای چالش پیشرو این است که مگر ما در بخش خانگی چقدر گاز مصرف میکنیم که تمام بار تقصیرات آلودگی هوا و خاموشی گسترده برق را پای این مصرف بیرویه مینویسیم؟ نزدیکترین آمارهای رسمی موجود از میزان مصرف گاز خانگی مربوط به سال گذشته است و تماس با سخنگوی شرکت ملی گاز ایران برای به روز کردن این آمار به جایی نمیرسد. در مقام مقایسه اما تا دلتان بخواهد دادههای آماری وجود دارد که حکایت از مصرف بالای انرژی در بخش خانگی ایران دارد.
در یک فقره از این آمارها در سال گذشته اعلام شده که «سرانه مصرف گاز ایرانیها سهبرابر اتحادیهاروپا»ست. یا در نمونه دیگری نماینده ایران درمجمع کشورهای صادرکنندهگاز گفتهاست ایران با این که بزرگترین دارنده ذخایر گاز جهان است، اما بیشتر گاز تولیدی، در داخل کشور مصرف میشود و بخش خانگی بزرگترین مصرفکننده گاز در ایراناست. این دست مقایسهها در کلام و گفتههای مسؤولان بسیار دیده میشود اما این افزایش مصرف خانگی سویههای دیگری هم دارد که اتفاقا در گفتههای همان مسؤولان بهسختی میتوان یافت. به عنوان مثال در حالی حرف از افزایش چشمگیر مصرف گازخانگی است و مقصر کمبود گاز را مصرف خانگی میدانند که تنها طی هفتسال گذشته میزان مشترکان تازه گاز فقط در تهران ۴۶درصد افزایش داشتهاست.
به این مفهوم که درست است مصرف گازخانگی در هفتسال گذشته بسیار افزایش داشته اما این افزایش تنها به دلیل استفاده اشتباه نبوده و تعداد مشترکان هم به میزان قابلتوجهی طی این هفت سال افزایش داشتهاست.
سعید توکلی، سرپرست شرکت گاز استان تهران تابستان امسال گفت: « اکنون سهمیلیون و ۱۸۸هزار و ۹۴۷مشترک خانگی استان از خدمات گاز بهرهمند هستند که این آمار در مقایسه با دو میلیون و ۱۸۵هزار و ۲۲۸مشترک در واپسین روزهای دولت قبل، افزایش حدود ۴۶درصدی را نشان میدهد.»
این نکته البته توجیه الگوی اشتباه مصرف گازخانگی نیست اما اینکه تمام بار تقصیرات را با مقایسه آمارهایی از مصرف چند برابری نسبت به اتحادیهاروپا و غیره روی دوش مصرفکنندگان گازخانگی بیندازیم به همان اندازه اشتباه است.
بحران تناقضات و سردرگمی مردم
شاید برای پیدا کردن آمار مستند در یک گزارش جمعو جور ژورنالیستی نیاز به زمان و جستوجوی بسیار داشتهباشید اما برای یافتن آوار تناقضات در رابطه با همان سوژه زمان زیادی لازم نیست.
در رابطه با موضوع پیش رو هم آنقدر حجم تناقضها بسیار است که از حوصله همین گزارش کوتاه خارج است. بهعنوان نمونه در حالی مصرف بالای انرژی در بخش خانگی دلیل اصلی معضلات چندروزه آلودگی هوا و قطعی برق عنوان میشود که مدتهاست دانشگاهها و مدارس تعطیل هستند، ادارات و بانکها ساعتهای کاریشان را کم کردند و کارمندان دولتی دورکار شدهاند.
دیگر نمونه از نبود سیاستگذاری یکپارچه و سردرگمی مردم در این میانه را میشود از تناقض گفتههای بیژن زنگنه، وزیر نفت متوجه شد. او چند روز پیش اعلام کرد: «باز کردن پنجرههای منازل توسط مردم با این تصور که کرونا خارج میشود، یکی از علل افزایش مصرف گاز خانگی است.»
این در حالی است که فقط چند ماه پیش از او ایرج حریرچی، معاون وزارت بهداشت بهصراحت اعلام کرد: «هر یک ساعت یکبار، حدود پنج دقیقه پنجرهها را بازکنید و بگذارید هوا جابهجا شود.» نمونه جالب دیگر در توییت پیروز حناچی، شهردار تهران ثبتشدهاست. او در توییت اخیر خود در صفحه شخصیاش نوشت: «طبق نظر کارشناسان کاهش یکدرجهای دمای منازل، مصرف گاز خانگی را به میزان ۱۰ درصد کاهش میدهد» و به همین واسطه از شهروندان دعوت کرد « با همراهی در این حرکت جمعی به کاهش آلودگی هوا و ارتقای سلامت عمومی کمک کنند.»
این در حالی است که خود شهرداری سالها فرصت داشته با استاندارد کردن مصالح و تجهیزات ساختمانی و نظارت دقیق برساخت و سازها جلوی این نابسامانی را بگیرد. سؤال این است اصلا شهرداری چرا به کارفرماهایی که اصول اولیه ساختمانسازی طبق بهینهسازی مصرف انرژی را رعایت نمیکنند، پروانه ساخت میدهد؟ چرا توصیهها فقط برای مردم است. طبق ادعای شهردار تهران کاهش یکدرجهای دمای منازل به کاهش ۱۰درصدی میزان مصرف خانگی گاز میانجامد اما چرا این نکته رسانهای نمیشود که ۹ درصد کل گاز ایران بهخاطر ضعف مدیریت شبکه انتقال هدر میرود؟
یک توافق تلخ
به نظر میرسد از نگاه مدیران، صرفا مقصر جلوه دادن مردم سادهترین راه است.
از آلودگی هوا و ترافیک بگیرید تا طغیان کرونا و قطعی برق. انگار اینیک دستورالعمل مورد توافق است که دولتمردان و مسؤولان فارغ از اختلافهای معمولشان همگی به آن پایبندند.
سالهاست ایران در کمربند خشک جهان قرارگرفته و با معضل کمبود آب روبهروست و راهکار دولتمردان اما توصیه به شهروندان برای مصرف درست آب است. تا اینجای کار ایرادی نیست، اما آنطور که اسماعیل کهرم، کارشناس محیطزیست به جامجم میگوید بیش از ۷۰ درصد هدر رفت آب در ایران مربوط به بخش کشاورزی است، ۲۰درصد در بخش صنعتی و تنها ۱۰درصد مربوط به مصرف خانگی است!
اگر بخشی از هزینه تبلیغات در اصلاح الگوی مصرف آب برای مردم را تنها به تغییر شیوه کشاورزی اختصاص میدادیم حتما با مشکل بیآبی روبهرو نمیشدیم. همین قصه در بسیاری دیگر از بحرانهای پیشرو هم قابل تعمیم است.
بدیهی است هنوز فرهنگ استفاده از انرژی در جامعه ایران نهادینه نشده و پرواضح است ما با کاهش مصرف سوخت و انرژی از سوی شهروندان مخالف نیستیم اما روشن است روندی که مدیران برای اصلاح در پیش گرفتهاند از اساس اشتباه است.
یخچالها بسته، بیتکوینها آزاد
در چند روز اخیر بسیاری از شهرهای ایران با قطعیهای گسترده برق روبهرو بودند. هر چند در ابتدا وزارت نیرو زیر بار گستردهبودن خاموشیها نرفت و آن را اتفاقی معمول دانست اما در مرحله بعد با پذیرش آن اعلام کرد دلیل آن مصرف بالای برق خانگی بوده است!
در حرفهای سخنگوی وزارت نیرو هم میشد متوجه شد که تنها عامل اسراف در مصرف برق خانگی نبوده و سوداگرانی که به استخراج بیتکوین میپرداختند هم دلیلی بر این افزایش مصرف بوده است. وزارت نیرو هم وعده داد به افرادی که مراکز غیرقانونی استخراج رمزارزها را معرفی کنند تا مبلغ ۲۰میلیون تومان جایزه میدهد اما استخراج رمزارزها چقدر مصرف برق دارد که دلیلی بر خاموشیهای گسترده شده است؟ اعداد و استنادهای علمی گواه بر هولناکی این مصرف است. براساس مستندات علمی تولید بیتکوین ۶۳ تراوات بر ساعت در سال مصرف برق دارد.
برای فهم این مقدار باید گفت مصرف برق یک یخچال خانگی به عنوان یکی از پرمصرفترین وسیله خانگی فقط یک تا دو کیلووات بر ساعت است. به این مفهوم که مصرف برق استخراج رمزارزها در یکسال برابر با مصرف برق ۶۳میلیارد یخچال خانگی است! راهکار مسوولان چیست؟
تعیین جایزه برای معرفی مراکز استخراج رمزارزها آن هم در حالی که واردات دستگاههای ماینر توسط دولت ایران آزاد و البته قانونی اعلام شده است.
جالب است که فروش ماینرها آزاد است اما استخراج آن غیرقانونی؛ حالا مردم باید یخچال خانههایشان را خاموش کنند تا دیگران به اندازه ۶۳میلیارد یخچال خانگی برق مصرفکنند!
منبع: روزنامه جام جم