آمار ابتلا و مرگ‌و‌میر کرونا در روزهای گذشته نسبت به روزهای اول شیوع، از کاهش ابتلا و بستری‌شدن در بخش‎های ویژه بیمارستانی می‎گوید. اگر در روزهای اپیدمی ویروس کرونا، بیمارستان‌ها مملو از جمعیت بود و همه تخت‎های ویژه و عفونی پر بودند و حتی بخش‎های دیگر هم پر از بیمار کرونایی بود، امروز اما تعداد به‌شدت کاهش پیدا کرده‌است.
کد خبر: ۱۲۶۶۵۰۳

 آمار و ارقام هم همین نکته را تایید می‌کند. اگر در روزهای ابتدایی، بیش از 4000نفر در بخش مراقبت‎های ویژه بستری بودند، حالا این تعداد به بیش از 2000نفر رسیده است. رقمی که البته در کمتر از دو ماه به آن دست‌یافته‎ایم. بسیاری از بیمارستان‎های دولتی بخش‎های ویژه کرونایی خود را بسته‎اند و کم‎وبیش، شرایط بیمارستان‎ها به روال عادی برگشته است. این البته به این معنا نیست که هیچ بیمار کرونایی وجود ندارد، نه، اما آمار بیماران بستری، به‌شدت کاهش یافته است.

خیابان‏های باریک با شیب تند و سربالایی، مسیر را به سمت شمالی‎ترین نقطه تهران، دارآباد، نشان می‎دهد. بیمارستان مشهور این روزها، در پای کوه، جای گرفته‌است. اطراف بیمارستان در کوچه‎های باریک، پر از خودرو است. آفتاب خودش را انداخته است روی شیشه همه خودروها. از همان در ورودی بیمارستان، نکات بهداشتی پیشگیری از بیماری کرونا به استقبال می‏آید. اینجا یکی از بیمارستان‎های مرکز بیماری کرونا، بیمارستان مسیح دانشوری است.

تنها 3 بخش کرونایی

درخت‎ها، ساختمان‏های قدیمی و نیمه‏ساز، صدای آواز پرندگان و جوی‎های آبی که در محوطه پرپیچ‌وخم در جریان است، اول از همه خودش را نشان می‎دهد، انگار که وارد باغی شده‌باشید، اینجا اما بیمارستانی است که تا همین چند وقت پیش، تنها بیماران مبتلا به کرونا در آن بستری می‎شدند. حالا اما شرایط تغییر کرده‌است. همراه بیماران کمی در محوطه در رفت‏وآمد هستند. پیداکردن پرسنل بیمارستان سخت است. تا چشم کار می‏کند، حوض و درخت است. زن میانسالی در فرم قهوه‎ای‌رنگ بیمارستان، از ساختمان بخش جراحی خارج‌می‎شود. جز یک ماسک سه‌لایه ساده، چیز دیگری روی صورت ندارد. می‎گوید: ‌«تا همین دو هفته پیش، تمام بیمارستان پر بود از بیماران کرونایی. نه بخش ما، که همه بخش‎ها.» حالا اما تنها سه بخش مخصوص بیماران کرونایی است. بخش‎هایی که در یک ساختمان قدیمی، جایی خیلی دورتر از ساختمان‏های دیگر بیمارستان قرار دارد.

برای رسیدن به ساختمان، باید از پله‎های پرپیچ‏وخم بالارفت. مثل یک کوهنوردی خسته‎کننده و نفس‎گیر می‎ماند. آفتاب هم باری می‎شود روی دوش تا خستگی بالارفتن از پله‎ها بیشتر شود. به پله آخر که می‏رسیم، شهر دیگری خودش را نشان می‏دهد. ساختمان آجری دوطبقه قدیمی و پرسنلی که با گان یکدست سفید و آبی، با ماسک‎های سوپاپ‌دار در رفت‏وآمد است. اینجا بالاترین نقطه بیمارستان است. تهران زیر پای بخش بیماران کرونایی است.

9 روز است که دخترم را ندیده‎ام

پیرزن راه که می‏رود، یک طرف از چادر مشکی‏اش کشیده‌می‏شود روی زمین، نگاه خیس‌اش، دودو می‏زند. نگران است. می‎پرسیم:‌ «شما هم بیمار کرونایی دارید؟» اولش مات نگاه می‎کند و بعد با لهجه آذری، انکار می‏کند. بعد اما می‏گوید که حالا 9 روز است تنها دخترش در بیمارستان بستری شده است. دختری که دو فرزند کوچک دارد و یکی از آنها در حال دندان درآوردن است. به اینجای حرفش که می‎رسد، اشک از گوشه چشمش می‏غلتد. ماجرای بیماری دختر اما از 15روز پیش شروع شد، زمانی که در شهرشان زیباشهر قزوین، بیماری افتاد به جانش. اولین علائم، با تب و لرز شدید شروع شد، دختر را سریع به بیمارستان رساندند، دو روز هم در یکی از بیمارستان‎های شهرشان بستری بود، اما بعد وقتی شرایط بیماری بهتر نشد، او را به تهران و این بیمارستان آوردند. او از شرایط رسیدگی به بیمارش راضی است. هرچند که اجازه ملاقات تنها دخترش را ندارد اما چون دخترش بی‎‏تابی می‎کند، دامادش هر روز، گان مخصوص می‌پوشد و پیش همسرش می‎رود تا کمی او را آرام کند. پیرزن می‏‎گوید که 9 روز است دخترش را ندیده است. به این‌جای حرفش که می‏رسد، زیرلب دعا می‎خواند، حالا به‌وضوح گریه می‎‏کند. دعا خواندنش در صدای اذان گم می‏شود.

حال شهرم بد است

اغلب پنجره‎های آهنی بازند. از لای پنجره‏های باز می‎توان درون بخش‎ها را دید. درون بخش‎های عفونی پرستاران، با لباس مخصوص و ظرف داروهایی که در دست دارند، در حال رفت‏ و آمدند. در و پنجره اغلب اتاق‎های بیماران هم باز است. درون قاب یکی از اتاق‎ها، پیرزنی با لباس یکدست صورتی روی تختش نشسته و ماسک اکسیژن را جلوی بینی‏اش گرفته است. پیرزن زل زده‌است، به بیرون، هر کسی که رد می‏شود، لبخند می‏نشیند روی لبش و بعد آرام دست تکان می‏دهد برای او. زن توی اتاق تنهاست؛ بقیه تخت‏های اتاقش خالی‏اند. یک مرد میانسال، با ماسکی که به صورت زده‌است، نشسته لبه پنجره دو اتاق آن‌طرف‎تر. تا ما را می‎بیند، سلام و علیک گرمی می‏کند. مرد، خوزستانی است و حالا یک هفته است که به امید درمان به تهران آمده‌است. خودش که می‏گوید حالش خوب است. بیماری اما از بیستم فروردین‎ماه سراغش آمد، از زمانی که در شهر خودش، همه پزشک‏ها بدون این‌که از او آزمایشی بگیرند، گفتند که حالش خوب است. نیمه‎ اردیبهشت اما حالش بد شد، تنگی نفس گرفت و نفس‌اش حبس شد توی ریه‏هایش. به خاطر همین راهی تهران شد و در پایتخت متوجه شد که بیمار است و در این بیمارستان بستری شد. مرد می‏گوید: «حالم خیلی بهتر است. زود خوب می‏شوم و برمی‏گردم به شهرم. هرچند که اوضاع شهرم، خیلی بد است. تعداد بیماران در شهرم هر روز بیشتر شده‌است.»

آزمایش دیگر رایگان نیست!

صدای فریاد مردی، پرنده‎ها را فراری می‎دهد. از کنار ساختمان عبور می‏کنیم، به انتهای مسیر باریک ساختمان آجری، به محوطه خاکی، جایی که سه کانکس آهنی گذاشته ‏اند که می‌رسیم، صدا بیشتر می‏شود. مرد فریاد می‎زند:‌ «پس چرا دکتر حریرچی می‏گوید که آزمایش کرونا در بیمارستان‎های دولتی رایگان است؟» پزشک برایش توضیح می‏دهد که حالا یک هفته‏ای شده است که برای انجام تست کرونا، باید هزینه پرداخت شود، پیش از این اما همه چیز رایگان بود. حالا اگر کسی، دفترچه بیمه داشته باشد، 30 تا 40هزار تومان و اگر هم نداشته باشد، باید 270 هزار تومان هزینه پرداخت کند. مرد جوان عصبانی است، داد می‏زند: «چرا اطلاع‏رسانی غلط می‏کنید؟ چرا در ورودی نمی‎نویسید که هیچ چیز رایگان نیست. بیمارم با حال بدش، کلی پله بالا آمده‌است.» راست می‎گوید، پیرمردی، روی نیمکت‏‎ها نشسته است. پیرمرد، صورتش گل انداخته و مدام سرفه خشک می‏کند. مرد جوان چند تا داد دیگر می‎زند و بعد دست بیمارش را می‏گیرد و غرغرکنان کمکش می‎‏کند تا از جا بلند شود. درست است که بیماران کرونایی در بیمارستان‎های دولتی نباید هزینه‎ای پرداخت کنند، اما مسؤول پذیرش که یکی از کانکس‌ها برای اوست، می‎گوید که همه رایگان در این بیمارستان بستری می‎‏شوند اما در زمان ترخیص ممکن است هزینه‎های اضافی مانند استفاده از خدمات ویژه مثل استفاده از خدمات اکسیژن پرداخت کنند.

بیمارستانی با شرایط امنیتی ویژه

صبح جمعه است. برخلاف خیابان‎های خلوت اطراف، خیابان جلال‏آل‏احمد، با ماشین پر شده است. محوطه بیمارستان شریعتی، درست شبیه به خیابان منتهی به بیمارستان، شلوغ است. در حیاط بیمارستان، چند نفر با لباس مشکی، دور هم جمع‏ شده‎اند و گریه می‏کنند. چند همراه بیمار، با سبدهای غذا، در رفت‎وآمدند. در ورودی هرکدام از ساختمان‎ها، چهار نگهبان با ماسک و دستکش نشسته‎اند. هرکسی که می‎خواهد وارد آن ساختمان شود، از او سوال می‎کنند: «بیمارت در کدام بخش است؟»، «برای چه به این ساختمان آمدی؟» و اگر جواب‏ها قانع‏کننده نبود، اجازه ورود نمی‎دهند. پیداکردن بیماران و یا همراهان بیماران کرونا، خیلی سخت است، اغلب بیماران این بیمارستان، بیماران کلیوی و گوارشی هستند. بعد از پرس‎وجو یک همراه بیمار پیدا می‏شود. زن جوان نشسته است روی نیمکت و در حال خواندن دعاست. حالا دو هفته‏ای می‎شود که بیمار او، در بخش ویژه بستری است. بیماری که سن و سال بالایی دارد و به‌خاطر مشکلات تنفسی‌ای که از قبل وجود داشته‌است، به بیمارستان مراجعه کرده‎اند. بیمارستانی که البته، این روزها، تعداد بیماران کرونایی‎اش کمتر هم شده است. این را یکی از پرسنل بیمارستان می‎گوید. کسی که مسؤول اورژانس است و اگر بیمار مشکوک به کرونایی وجود داشته باشد، اوست که باید بیمار را بستری کند. او می‏گوید:‌ «حالا دو هفته‎ای می‎شود تعداد بیماران کمتر شده‌است.» به خاطر همین است که اگر تا آن زمان، یک ساختمان جداگانه با سه چهار بخش برای بیماران در نظر گرفته بودند، حالا تنها یک بخش ویژه، به بیماران کرونایی رسیدگی می‏کند. او البته توضیح می‏دهد که نسبت به قبل، شدت بیماری کرونا هم کاهش پیدا کرده است، ویروس در برخی از بیماران ضعیف شده است، آن‌قدر که بیمارستان، آنها را بستری نمی‎کند. درست اتفاقی که برای بیمارستان امام‌خمینی(ره) هم افتاده‌است. پرسنل یکی از بیمارستان‎ها می‏گوید:‌ «تا سه هفته پیش، سه بخش طبی، سرطانی و عفونی بخش‎هایی بودند که بیمار کرونایی در آن بستری می‎‏شد، حالا اما تنها در بخش عفونی بیمارستان، بیمار بستری می‏شود.» در بیمارستان امام‌خمینی(ره) هم شرایط به روال عادی بازگشته‌است.

كرونا در فاز مهار

سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشكی گفت: اپیدمی كرونا در اكثر مناطق كشور از فاز مدیریت خارج شده و به فاز كنترل رسیده و در بسیاری از مناطق به فاز مهار رسیده اما از مردم می‌خواهیم پروتكل‌های مراسم شب‌های قدر را رعایت كنند.

به گزارش ایرنا، وی افزود: در كل كشور به وضعیت مطلوب‌تری رسیدیم. روزهای اول اعلام كردم سه فاز داریم، فاز مدیریت بیماری، بعد از آن فاز كنترل و بعد از آن فاز مهار بیماری، خوشبختانه در خیلی جاهای كشور از فاز مدیریت به فاز كنترل رسیدیم و خیلی جاها به فاز مهار رسیدیم كه به كمك همه مردم و دستگاه‌های همكار به این موفقیت دست پیدا کردیم.

نمکی عنوان كرد: خواهش من از مردم این است كه واقعا رعایت كنند. در برخی استان‌ها كه یك مقدار فاصله‌گذاری اجتماعی رعایت نشد و مردم فكر كردند همه چیز عادی است، ضرر می‌كنیم. بزرگ‌ترین خطای استراتژیك این است كه فكر كنیم كرونا جمع و وضعیت تمام شده است. هر لحظه ممكن است به شرایط بد برگردیم و این برای ما پدیده خطرناك و مهلكی است كه این افتخار بزرگ را فدای بی‌خیالی می‌كند.

لیلا شوقی - جامعه روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها