در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
همه این داستانها از تصمیم تقریبا 24 نفره گروه مادران شریف ایران زمین شروع شده است. خانم شکوری یکی از اعضای اصلی گروه مادران شریف است.
پروانه شکوری متولد 72 و ورودی سال 91 رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف است اما بعد از یکی دو ترم میفهمد که مهندسی شیمی آن چیزی نیست که دوست داشته است؛ برای همین هم به شیمی تغییر رشته میدهد. در دانشگاه با همسرش که او هم دانشجوی شریف بوده، ازدواج میکند: «به خاطر تغییر رشتهام، درسم چهارساله تمام نشد. من دو ترم آخر ازدواج کرده بودم و ترم آخر کارشناسیام، فرزند اولم را باردار بودم.» عباس و فاطمه، دو فرزند دو ساله و هفت ماهه خانم شکوری هستند.
خانم شکوری و چند نفر دیگر از دوستان همدورهشان، بعد از ازدواج گروهی تشکیل دادند و درباره اتفاقات جدید زندگی متاهلی حرف میزدند و تجربیاتشان را با هم به اشتراک میگذاشتند اما بعد از مدتی و با مادر شدن هرکدام از اعضای گروه، این گروه را به گروه مادرانه تغییر نام میدهند: «دیگر گروهمان به طور خاص، مادرانه شده بود. تجربههای مادری و پرسش و پاسخ و اینکه چطوری در کنار مادری به بقیه کارهایمان هم برسیم. موضوعی که دغدغه همه مادرهای گروه بود؛ اینکه میخواهیم در کنار مادری کردن، درس بخوانیم، کار کنیم و فعالیت اجتماعی داشته باشیم.» آنها همگی معتقد بودند لزوما کسی که بچهدار میشود، به این معنی نیست که همه کارهای دیگر مانند مطالعه و درس را کنار بگذارد. البته در این میان یک تصمیم مهم دیگر هم گرفته بودند: «با همدیگر به این نتیجه رسیده بودیم که بیشتر از چیزی که در جامعه رایج است، بچه داشتهباشیم».
ایستادگی در برابر بحران
از نظر مادران شریف، مدتها است کارشناسان و مسؤولان میگویند کشور در آینده با بحران سالمندی مواجه میشود؛ موضوعی که با آمار نرخ باروری، کاملا طبیعی است. البته آنها از نبود امکانات و شرایط در کشور کمی نگران هستند: «بر خلاف کشورهای اروپایی که تسهیلات زیادی برای فرزندآوری به والدین میدهند، متاسفانه در کشور ما هنوز این برنامهها وجود ندارد. اما ما با علم به این ماجرا، تصمیم گرفتیم دست روی دست نگذاریم. اینطور نباشد که در 20 سال آینده و زمانی که با بحران روبهرو شدهایم، دغدغه اینکه وای حالا چهکار کنیم داشته باشیم.» آنها خودشان بچههایی از خانوادههای کمفرزند بودند که معایبش را از نزدیک حس کرده بودند. شاید برای همین تصمیم گرفتهاند که در حد توانشان، در این قضیه نقش مثبت داشته باشند. شاید اصلیترین تفاوت این گروه با گروههای دیگر این باشد که مطالعه و تحقیق، حرف اول را در جمعشان برای هر تصمیم میزند: «ما در گروهمان سیر مطالعاتی درباره مسائل مختلف داریم. همین تصمیممان هم علاوه بر داشتن شیرینی شخصی برای زندگیهایمان، حاکی از یک تحقیق جامع و کامل از بحران سالهای آینده است.»
اولویت با فرزندانم است
خانم شکوری، کارشناسی ارشد را به دلیل شرایط خاص رشتهاش و بچهداری فعلا ادامه نداده است اما در یکی دیگر از زمینههای مورد علاقهاش فعالیت میکند: «حالا چند وقتی است که به صورت غیرحضوری، درس حوزه قم را میخوانم؛ راستش قصدم این بود که اگر شیمی شریف قبول نشدم، به حوزه بروم. حالا که کارشناسیام تمام شده و به خاطر بچهها ترجیح دادم که ارشد نخوانم، حوزه که یکی دیگر از مهمترین علائقم بود را شروع کردم و اتفاقا خیلی هم احساس خوشحالی و رضایت دارم». اعضای گروه مادران شریف هرکدام بسته به شرایط خودشان راه متفاوتی را برای فعالیت اجتماعی انتخاب کردهاند و پیشرفترا فقط تحصیلات دانشگاهی نمیدانند.
من و دکتری و 3 بچه
مریم زارع، اصطلاحا از بچههای سال بالایی گروه مادران شریف است که بعد از مدتی به آنها پیوسته است. اینطور که معلوم است، او یک مادر شریف واقعی است؛ چون دانشجوی دکترای رشته عمران دانشگاه شریف است و سه فرزند دارد: «من متولد سال 67 و ورودی 85 کارشناسی عمران شریف هستم. ترم هفت دانشگاه ازدواج کردم و همان سال هم بدون کنکور، کارشناسی ارشد خواندم. پسربزرگم حالا شش ساله است و من یک سال بعد از به دنیا آمدنش، وارد مقطع دکتری شدم.» زمانی که خانم زارع تصمیم به بچهدار شدن دوباره میگیرد، تصورش این بوده است که مادری کردن با دو بچه و درس خواندن برایش کاملا شدنی است؛ حتی با همسرش تصمیم میگیرند که برای فرصت مطالعاتی به کشور دیگری بروند و دوباره برگردند اما بعد که میفهمند فرزندشان، به جای یکی، دوقلو است، کمی ماجرا عوض میشود: «خب کار کمی سخت شد؛ مثلا پرونده فرصت مطالعاتی برایمان بسته شد، چون واقعا با چنین شرایطی امکانپذیر نبود اما حالا میبینم که چه معجزه بزرگی در زندگیمان برای بودن این دوقلوها رخ داده است و حتی چه بهتر که قید فرصت مطالعاتی را زدیم.» البته به قول خودش، دروغ است اگر بگوید که به خاطر از دست دادن چنین موقعیتی ناراحت نشده است اما حالا مسیری را آمده است که از آن احساس رضایت و خوشحالی دارد و اتفاقا از سختیهایش برایمان میگوید؛ مسیری که با وجود این سختیها، آن را به خیلی از دوستانش توصیه میکند و میگوید، خدا همیشه یکطور دیگری برای آدم جبران میکند.
آینده را ببین
از آن تصمیم اکتفا نکردن به دو سه تا بچه در مادران شریف میپرسیم: «من حتما بچهها دیگری هم میخواهم ولی فعلا دست نگه داشتهایم. حالا اصلا چرا بچههای زیادی به این دنیا بیاوریم؟ شاید مهمترین دلیل برای من این است که اگر آدم بتواند بچههایی به دنیا بیاورد که آنها را در بستری خوب و با فرهنگ درست، تربیت و بزرگ کند، چرا این کار را نکند؟ دیدن آدمهایی که مجموعی از ویژگیهای من و همسرم را دارند، واقعا لذتبخش است و آیندهای زیبا در انتظار جامعهمان خواهد بود. »
از امکانات بگو
از یکجایی به بعد، تعداد بچهها که بالا میرود، دیگر فقط بحث خوراک و پوشاک نیست که مهم است؛ هزینه تحصیل و درمان مهمترین هزینههایی هستند که ممکن است برای خانوادههایی با تعداد فرزند بالا مشکلساز شود. مثلا حرف از بچه چهارم که میشود، بر خلاف خانم زارع، همسرش کمی نگران این است که از پس هزینهها برمیآید یا نه؛ موضوعی که باعث میشود آنها به امکاناتی فکرکنند که خیلی از نمونههای موفق در کشورهای دیگر دنیا به خانوادههایی که تعداد فرزند بیشتری دارند، میدهند. از نظر او، مثلا اگر دانشگاهها و محیطهای علمی - پژوهشی، جایی برای نگهداری فرزندان دانشجویان و محققان داشته باشند، این آدمها راحتتر از همیشه تصمیم به بچهدار شدن میگیرند: «از زمان بارداری دوقلوها، من سه ترم مرخصی گرفتم؛ حالا هم خیلی رفت و آمدی به دانشگاه ندارم و کارم بیشتر پژوهشی است و بیشتر به صورت تلفنی و ایمیل با استادهایم در ارتباط هستم، اما چنین شرایطی برای مادران در دورههای لیسانس و فوقلیسانس واقعا معضل بزرگی است.» به نظر خانم زارع، هرکسی باید ببیند که خودش چه چیزی از زندگی میخواهد: «مثلا شاید اگر من در دوره ارشد، به خاطر پسرم، درسم را ادامه نمیدادم و خانه میماندم، خیلی مادر شاد و سرزندهای نبودم.» در واقع کافی است کمی از خودمان شناخت داشتهباشیم؛ ممکن است یک کار هنری پژوهشی در خانه هم بتواند یک مادر را خیلی سر ذوق و حوصله بیاورد.
آسیبی به نام نیاز کاذب
«دوست دارم خانوادهام کامل باشد.» تعریف خانم شکوری از یک خانواده کامل خانوادهای است که همه بچهها، خواهر و برادر داشته باشند؛ برای همین او به بچههایی بیشتر از این هم فکر میکند. همین موضوع باعث شد وقتی از مسائل مالی با بچههای زیاد میپرسیم: «ما خانوادههای پولداری نیستیم.» با چنین جوابی روبهرو شویم. واقعیت این است که آنها آدمهایی نیستند که همه احتیاجات مالی و توقعاتشان رفع شده باشد و حالا به این نتیجه رسیده باشند: «اصلی وجود دارد که همه معتقدند نیازهای ضروری بچهها باید رفع شود؛ موضوعی که ما هم به این معتقدیم و اعتقاد داریم خداوند ضمانت کرده است روزی بچه را میرساند و اتفاقا آن را در عمل هم دیدیم. اما ما واقعا دور نیازهای کاذبمان را خط کشیدهایم. در واقع فضای مصرفگرای جامعه القا میکند که بچه حتما باید این امکانات را داشته باشد، فلان لباس برند، فلان تبلت و فلان اسباببازی. در حالی که خیلی از اینها با اصول تربیتی ناسازگار است و اینکه بچه در هر لحظه، چیزی را اراده کند و برایش تهیه شود، نوعی آسیب تربیتی است.» مثال عینیاش هم این است که بچههایی که در خانوادههای پرجمعیت بودهاند بیشتر از بچههای تکفرزند که همیشه همهچیز برایشان فراهم بوده است، مستقل و خودکفا هستند و برای افزایش مهارتها و درآمدهایشان تلاش میکنند.
نرگس خانعلی زاده
جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد