در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
روزی روزگاری
نویسنده و کارگردان: امرا... احمدجو
داستان در مورد راهزن معروفی به نام «مراد بیگ» با بازی زندهیاد خسرو شکیبایی بود که طی یک درگیری با گروهی از راهزنها مجروح شده و توسط یک خانواده روستایی نجات پیدا میکند. قرارگرفتن در این خانواده و این روستا تحولاتی در شخصیت مرادبیگ ایجاد کرده و او را کمکم به یک انسان صالح و درستکار تبدیل میکند. درست است که این سریال در اصل یک سریال تاریخی بود تا طنز، اما در لایههای زیرین این سریال رگههایی از طنز هم دیده میشد. طنزی قوی و البته پنهان که بهخوبی توانست دل مخاطب را به دست آورد و همین حالا هم پازپخشاش از شبکههای مختلف مخاطبان سالهای دور تلویزیون را پای این سریال مینشاند.
آرایشگاه زیبا
نویسنده و کارگردان: مرضیه برومند
این مجموعه تلویزیونی 15 قسمتی لحظات شیرینی را برای مخاطب رقم زد. سریالی ماندگار با لحن دلنشین که خیلی از منتقدان معتقدند حتی یک سکانس پرت و اضافی هم نداشته و
هر اپیزودش به یادماندنی بوده است. بزرگترین نقطه قوت سریال سناریوی آن و نوع روایت داستان است. آرایشگاهی که پاتوق اهالی محل است و زندگی شخصی صاحب این آرایشگاه یعنی «اسد خمارلو» که با اینکه سن و سالی از او گذشته هنوز ازدواج نکرده و مادرش که دوست دارد او هر چه سریعتر ازدواج کند و قسمت دیگر داستان که مربوط به اتفاقاتی است که در هر اپیزود در آرایشگاه میافتد. بله «داستان خوب»! چیزی که سریالهای امروزی خیلی کم از آن بهره میبرند.
همسران
نویسنده: بیژن بیرنگ/ کارگردان: مسعود رسام- بیژن بیرنگ
این سریال نقطه آغاز سریالهای «آپارتمانی» بود. کمدی موقعیت که قبلتر از آن در تلویزیون نمونه مشابه نداشت. «همسران» با موسیقی شاد بهرام دهقانیار مخاطب را پای تلویزیون مینشاند تا شاهد کلکلهای زن و شوهری مهین و کمال و عاشقانههای علی و مریم باشد. این سریال توانست 52 هفته مخاطب را با خود همراه کرده و بخنداند. بینندههای سالهای دور تلویزیون احتمالا خوب یادشان باشد که زمانی که همسران پخش شد، نوع حرف زدن مهرانه مهین ترابی با فردوس کاویانی که انصافا شخصیتهای مورد نظر رسام و بیرنگ را خیلی خوب درآورده بودند تا سالها سر زبان خانمهای ایرانی بوده است.
نوروز 72
نویسنده و کارگردان: داریوش کاردان
سال 72 سال شروع یک سریال کمدی، آن هم از نوع جدیدش بود. گروهی از فارغالتحصیلان دانشکده هنر دور هم جمع شده بودند و اولین کمدی آیتمی را به تلویزیون آورده و به مخاطبان معرفی کردند. این گروه با بازیگران قدرتمند با ساخت «نوروز 72» تحول عظیمی در سلیقه مخاطبان سریالهای کمدی ایجاد کرد. همین تغییر ذائقه مخاطب هم باعث شد بعد از این سریال، کمدیهای آیتمی ظهور کنند و مجموعههای ماندگاری همچون «ساعت خوش» به کارگردانی مهران مدیری تولید شود که در زمان پخش بینندههای فراوانی داشت و انصافا خوش درخشید. اما متاسفانه تولید و پخشاش ناگهان متوقف شد. شایعهها خبر از اختلاف بازیگران در پشت صحنه این سریال دادند و البته خود مهران مدیری در مصاحبهای گفت که بعد از این توقف ناگهانی این سریال ممنوعالفعالیت شد.
خانه سبز
نویسنده: بیژن بیرنگ - پیمان قاسمخانی - شادمهر راستین
کارگردان: مسعود رسام - بیژن بیرنگ
تجربه خوب «همسران» باعث شد یک سریال آپارتمانی دیگر به نام «خانه سبز» تولید شده و روی آنتن برود که رکورد جذب مخاطب اثر قبلی را هم بزند. داستان یک خانواده که با هم در یک آپارتمان همسایه هستند و در هر قسمت وقایع گوناگونی را پشت سر میگذرانند. در این سریال رسام و بیرنگ کمی هم از کمدی فانتزی کمک گرفته بودند که البته موافقان و مخالفان زیادی داشت، اما در نهایت این سریال به یک سریال طنز به یادماندنی تبدیل شد. جالب است بدانید آپارتمانی که در «همسران» و «خانه سبز» از آن به عنوان لوکیشن سریال استفاده شده متعلق به «خانواده رجبی» بوده و استفاده از جمله «با تشکر از خانواده رجبی» که در تیتراژ هر دو سریال آورده شده بود بین مردم باب شد.
زیر آسمان شهر
نویسنده: رضا عطاران/ کارگردان: مهران غفوریان
کمدی 90 شبی موفقی که قصه پیچیدهای نداشت و اتفاقا همین ساده و بیآلایش بودنش باعث شد طرفداران زیادی پیدا کند. محبوبیت این سریال آنقدر زیاد بود که مهران غفوریان بارها در مصاحبههایش اعلام کرده بود که توقع این حجم از توجه را نداشته است. تا جایی که سری دوم و سوم این سریال هم ساخته شد، اما هیچکدام نتوانست محبوبیت سری اول داشته باشد. همسایههایی که همگی در یک آپارتمان زندگی میکردند و هر کدام نماینده بخشی از مردم جامعه بودند. حمید لولایی در نقش «خشایار مستوفی» درخشید و بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و تکیه کلامهایش وارد دایره لغات مردم شد.
شبهای برره
نویسنده: پیمان و محراب قاسمخانی/ کارگردان: مهران مدیری
با نام «برره» در سریال «پاورچین» آشنا شده بودیم. پس «شبهای برره» از دل سریال قبلی مهران مدیری بیرون آمد. قصه این سریال اما در زمانهای خیلی دور در روستایی خیالی میگذشت. هر چقدر در سریال قبلی با عادات بد و منسوخ شده شوخی شده بود، شبهای برره موضوعات روز کشور را هدف شوخی قرار داده بود. قصه، شخصیتپردازی، مکان فیلمبرداری و نوع شوخیها باعث شد این سریال به یکی از پر بینندهترین سریالهای طنز تاریخ تلویزیون تبدیل شود. این محبوبیت تا جایی پیش رفت که علاوه بر تکیه کلامها، پول برره هم رایج شده بود و این موضوع تا قبل از این سریال تا به حال برای هیچ سریالی پیش نیامده بود.
مرد هزار چهره
نویسنده: پیمان قاسمخانی / کارگردان: مهران مدیری
«مسعود شصتچی» شخصیت بی دست و پای سریال، همان شخصیت اشتباهی بود که چون چهرهای مشابه با شخصیتهای مختلفی داشت، با شخصیتهای اصلی اشتباه گرفته میشد و در هر کدام از موقعیتها دچار چالش شده و اتفاقا سربلند هم بیرون میآمد. شوخیهای به جا، داستان پر پیچ و خم و شخصیتهای جذاب این سریال را به یکی از کمدیهای اول تلویزیون تبدیل کرد، طوری که هنوز هم با اینکه چند بار بازپخش شده، گیر افتادن مسعود شصتچی در موقعیتهای مختلف، تماشایی است و بیننده را میخنداند.
پاورچین
نویسنده: پیمان قاسمخانی / کارگردان: مهران مدیری
اولین همکاری مشترک قاسمخانی و مدیری که انصافا یک شروع توفانی بود. داستان را احتمالا خیلی خوب به خاطر دارید. فرهاد و مهتاب با هم ازدواج کرده بودند و به علت پول کمی که داشتند مجبور شدند در خانه پدر مهتاب زندگی کنند. داستان کمکم با ورود شخصیتهایی مثل داود (جواد رضویان)، یاسمن (شقایق دهقان) سپهر (سیامک انصاری) و... شکل تازهای به خود گرفت و قصه اصلی پاورچین رو شد. در این سریال با تقریبا بیشتر با عادتهای بد و تفکرهای قدیمی و پوسیده شوخی شده بود. اصطلاح «پاچهخواری» از همین سریال وارد دایره لغات مردم شد و همین حالا هم خیلیها کم و بیش از این اصطلاح استفاده میکنند.
خانه به دوش
نویسنده و کارگردان: رضا عطاران
رمضان سال 83 رضا عطاران با ساخت «خانه به دوش» پای سریالهای طنز را به برنامههای بعد از افطار باز کرد که در زمان خودش نوعی ساختارشکنی محسوب میشد. این سریال داستان زندگی دو خواهر را روایت میکرد که اختلاف طبقاتی زیادی با هم داشتند. همین تفاوت و کلکلهای بین دو باجناق باعث شده بود ببیندهها را بعد از افطار پای تلویزیون بکشاند. از حق نگذریم این سریال هنوز هم با اینکه چندبار بازپخش شده، دیدنی است و هنوز هم شوخیهایش مخاطب را میخنداند.
متهم گریخت
نویسنده و کارگردان: رضا عطاران
داستان این سریال مهاجرت آقا هاشم از یکی از شهرهای حومه تهران به پایتخت بود که طبیعتا با مشکلات فراوانی همراه شد. خنداندن مخاطب با اتفاقات متعدد و تلخی که برای آقا هاشم و خانوادهاش میافتاد یکی از آن دشواریهای ساخت سریال در موقعیت متضاد بود که انصافا عطاران خیلی خوب از پس آن برآمده بود. شوخیهای این سریال هنوز هم آدم را میخنداند و این سریال همیشه یکی از گزینههای بازپخش بوده و هست.
من یک مستاجرم
نویسنده و کارگردان: پریسا بخت آور
این سریال «اجاره نشینی» را هدف خود قرار داده و با نگاه طنز به مشکلات اجاره نشینان پرداخته بود. سمانه خانم با بازی کتایون امیرابراهیمی خانم میانسالی بود که از کشوری دیگر به ایران برگشته و در یکی از واحدهای آپارتمانش زندگی و از طرفی تکلیف اجاره بقیه واحدها را هم روشن میکرد. مستاجرهای این مجتمع هر روز با یک داستان جدید دست و پنجه نرم میکردند و با اینکه سمانه خانم، زن مهربانی نشان نمیداد سعی در حل کردن مشکلات ساکنین داشت. این سریال، سریال پر بازیگری بود اما همین تعدد بازیگر و طنز دلنشینی که داشت باعث شد خیلی خوب در خاطر مخاطبان ماندگار شود.
ساختمان پزشکان
سرپرست نویسندگان: پیمان قاسمخانی
کارگردان: سروش صحت
این سریال علاوه بر نویسنده و کارگردان کاربلد، بازیگران متعدد و بعضا پرتجربهای هم داشت. خیلی از بازیگران این سریال سالها خاک صحنه را خورده و در تئاتر خوش درخشیده بودند و این سریال ویترین خوبی برای شناخته شدنشان شد. این سریال فرمی فانتزی داشت. دکتر روانشناس بدشانسی که هر چقدر دوست داشت با رفتارها و عادتهای بد جامعه مقابله کند اما در نهایت یا خودش مجبور به انجام همان رفتار میشد یا خانوادهاش با انجام رفتارهای مشابه موجب آزار و اذیتش میشدند. در زمان پخش هم مخالفان زیادی داشت و خیلی از پزشکان و روانشناسان علیه این پخش این سریال اعتراض کردند. حاشیههای دیگری هم برایش پیش آمد اما هیچکدام از این اتفاقات نتوانست جلوی ماندگار شدن این سریال را بگیرد.
دزد و پلیس
نویسنده و کارگردان: سعید آقاخانی
تجربه موفق زوج برقنورد و تشکر در سریال «ساختمان پزشکان» باعث شد برای نقشهای ناصر و داوود «دزد و پلیس» از این زوج هنری استفاده شود و اتفاقا ترکیب ایندو نفر باز هم فوقالعاده از آب درآمد. داستان را که یادتان هست؟ داستان افسر پلیسی که در تعقیب و گریز از ناحیه سر دچار آسیب شد و حافظهاش را از دست داد. همین مساله هم باعث شد وارد یک گروه فروشنده مواد مخدر شود و همین قصه با وجود تکراری بودنش، موقعیتهای طنز فراوان و دست اولی ایجاد کند. البته طی داستان شخصیتهای مهم و مکملی وارد داستان شدند که همین مساله باعث شد داستان به ورطه تکرار نیفتد.
پژمان
نویسنده: پیمان و مهراب قاسمخانی
کارگردان: سروش صحت
از حق نگذریم این سریال یکی از بهترین سریالهای طنز تاریخ تلویزیون است. این سریال ستاره جدیدی را به عنوان بازیگر به دنیای سینما و تلویزیون معرفی کرد و آن هم کسی نبود جز پژمان جمشیدی، بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ملی! تمام شوخیهای این سریال حول محور این بازیکن اتفاق میافتاد و بازی فوقالعاده پژمان جمشیدی و نقش مکملش، سام درخشانی موقعیتهای طنزی ایجاد کردند که تا قبل از این سریال تا به حال در سریالی اتفاق نیفتاده بود.
سری پایتخت
نویسنده: خشایار الوند ــ محسن تنابنده/ کارگردان: سیروس مقدم
تجربه نشان داده وقتی سریالی به فصل دوم و سوم میرسد کمکم کیفیتش افت کرده و طبیعتا مخاطبانش را از دست میدهد. اما «پایتخت» تنها سریال دنبالهداری است که فصلهای بعدشاش هم به اندازه سری اول دیدنی بوده و با خلق موقعیتهای طنز جدید به خوبی توانسته مخاطبانش را نگه دارد. خانواده «معمولی» در هر فصل دچار یک بحران جدید شدهاند و همین مساله باعث شده ترکیب خوبی از طنز کلامی و موقعیت از آب دربیاید. اضافه کردن شخصیتهای مکمل و البته تاثیرگذار، مکانهای متفاوت و داشتن داستانی ساده، اما پر پیچ و خم باعث شد شما هر چند وقت یک بار اگر کانالهای تلویزیون را بالا و پایین کنید حتما با بازپخش یکی از فصلهای این سریال روبهرو شوید.
الهام فیروزبخت
خبرنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: