جایگاه کلیدی زن در تمدن آینده
دکتر منصوری‌ لاریجانی معتقد است زنان در قرآن منشأ سکینه، یعنی آرامش، امنیت و ثبات معرفی شده‌اند

جایگاه کلیدی زن در تمدن آینده

با دکتر اسماعیل منصوری‌ لاریجانی درخصوص اصول بنیادین سند حکمرانی زنان گفت‌و‌گو کردیم؛ وی با نگاهی ژرف به آموزه‌های قرآنی و عرفانی، حکمرانی زن را نه اعطایی بلکه حقی اصیل می‌داند و بر ضرورت بازتعریف جایگاه زن در نظام تمدنی تأکید دارد.
کد خبر: ۱۵۱۷۹۲۶
نویسنده علی مظاهری 

در تدوین سند حکمرانی زنان، از چه اصول بنیادینی باید شروع کرد که مورد اتفاق همه ادیان باشد و در عین حال، برآمده از اسلام و نگاه قرآنی باشد؟
در آغاز باید تأکید کنیم که حکمرانی زنان، بر پایه «ظرفیت» و «قابلیت» آنان، یک حق اصیل است؛ نه امتیازی اعطایی. این نگاه، برخاسته از نگرش توحیدی قرآن به نظام هستی است؛ آنجا که می‌فرماید: «ما تَرى فی خلقِ الرحمن من تفاوتٍ... هل ترى من فطور؟» (سوره ملک، آیه ۳)؛ یعنی هیچ نقص و خللی در خلقت الهی نیست. پس اگر حتی یک ذره از جای خود خارج شود، سراسر نظام هستی مختل می‌شود. در این چارچوب، نقش زنان نیز بخشی اساسی از این نظم آفرینش است و نباید نادیده گرفته شود.

این نگاه، با نگاهی که مثلا دموکراسی‌های غربی دارند چه تفاوتی دارد؟
تفاوت اصلی در عمق نگاه است. در نظام‌های دموکراتیک، حاکمیت بر مبنای رأی و قرارداد اجتماعی تعریف می‌شود، اما در قرآن، حاکمیت بر مبنای حکمت الهی و عدالت تعریف شده است. ما به آیه و روایت، به نظام هستی، به زن، به مرد، به طبیعت، به خانواده، به قدرت و حتی قانون‌گذاری، با یک اصل راهبردی نگاه می‌کنیم: «أَعْطِ کلَّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ»، یعنی «حق هر صاحب‌حقی را ادا کن». این جمله پیامبر اکرم (ص)، اساس حکمرانی عادلانه را شکل می‌دهد.

پس عدالت، به معنای برابری مطلق نیست؟
خیر، عدالت به معنای «مساوات» کور نیست. عدالت یعنی «وضع الشیء فی موضعه»؛ یعنی هر چیز در جای شایسته‌اش قرار گیرد. این همان عدالتی است که زن را در جایگاه حقیقی‌اش در حکمرانی قرار می‌دهد، نه براساس تعصب، نه براساس شعار. این، هم نگاه عقلانی دارد، هم نگاه عرفانی، و هم ریشه در نصوص قطعی قرآن و سنت دارد.

این رویکرد در اندیشه‌های معاصر غرب هم بازتاب داشته؟
جالب است که روژه کیوا، جامعه‌شناس برجسته فرانسوی و پایه‌گذار جامعه‌شناسی سیاسی مدرن، گفته بود: «هیچ جمله‌ای زیباتر از این کلام پیامبر اسلام ندیدم که فرمود: من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدم.» همین جمله به ما می‌گوید که هدف دین، فقط سیاست یا قدرت نیست بلکه اخلاق است؛ اخلاقی که اگر بشر به آن متخلق شود، دیگر شاهد جنگ و فساد نخواهیم بود. گرگ، شیر یا عقرب به طبیعت خود عمل می‌کنند، اما انسان، اگر از اخلاق تهی شود، ظالم‌ترین موجود می‌شود.

پس پنج اصل راهبردی حکمرانی زنان، با چنین نگاهی تدوین خواهد شد؟
دقیقا. براساس این چارچوب معرفتی، ما به‌دنبال تنظیم سندی هستیم که پنج اصل راهبردی آن همسو با وحی الهی، با اشتراکاتی جهانی و اخلاقی، و با احترام به فطرت انسانی تدوین شود. نگاه ما به زن، نگاه «جایگاه‌محور» است، نه صرفا جنسیتی یا شعاری. از منظر ما، زن در تاریخ اسلام نه فقط در عرصه خانه بلکه در حکمرانی همواره نقش داشته؛ نمونه آن، حضرت زینب (س) است که در واقعه عاشورا نقشی فراتر از یک شخصیت سیاسی ایفا کرد؛ او حامل و حافظ پیام سیدالشهدا (ع) بود، و این یعنی رهبری تاریخی و الهی.

در تدوین سند حکمرانی زنان، از کجا باید شروع کرد؟ آیا نگاه آفرینشی می‌تواند نقطه آغاز باشد؟
اولین سند ما درباره حکمرانی زنان، «زن در نظام هستی» است. نگاه ما به زن، باید بر مبنای خلقت و هستی‌شناسی باشد، نه صرفا نقش اجتماعی یا کارکرد سیاسی. قرآن کریم در آغاز سوره نساء می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَه...»؛ همه انسان‌ها، فارغ از جنسیت، از یک منشأ واحد آفریده شده‌اند. در این آیه، خطاب الهی به همه انسان‌هاست: «یا أی‌ها الناس!» نه فقط مردان، نه فقط زنان، بلکه تمام بشریت.

این نگاه قرآن، چگونه در منابع دیگر اسلامی و حتی عرفان ما تأیید شده؟
یکی از عمیق‌ترین تأملات در عرفان اسلامی درباره زن، در کتاب فصوص‌الحکم ابن عربی آمده. او یک فصل کامل، یعنی فص حکمه فردیه فی کلمه محمدیه را به شرح تنها یک حدیث پیامبر (ص) اختصاص داده که فرمودند: «حُبّبَ إلی مِن دنیاکم ثلاث: النساء...». ابن عربی، معروف به شیخ اکبر، تأکید می‌کند که این حدیث، عصاره تمام معرفت‌های توحیدی است؛ زیرا زن، مظهر کامل اسم «جمال» خداوند است؛ و اسم «جمال»، سلطان همه اسمای الهی است.
در دعای سحر می‌خوانیم: «اللهم إنی أسألک من أسمائک بأجملها، و کل جمالک جمیل...»؛ بنابراین، زن نه صرفا یک موجود اجتماعی بلکه ظرفی است برای تجلی زیبایی مطلق الهی. این یعنی جایگاه زن، جایگاهی هستی‌شناسانه و مقدس است.

شبهه کرده‌اند که چرا پیامبر (ص) در آن حدیث، چنین تعبیری درباره علاقه به زن آورده‌اند. پاسخ چیست؟
اتفاقا آنهایی که این حدیث را نشناختند، دچار همان سطحی‌نگری شدند؛ مثل سلمان رشدی یا برخی نویسندگان غربی که پیامبر اعظم (ص) را متهم به دنیاطلبی کردند. در حالی که حقیقت این است که پیامبر (ص) زن را به‌عنوان «آیینه جمال خداوند» دوست دارد، نه برای امیال دنیایی. زن، در نگاه پیامبر (ص)، مقدس است، چون مظهر حقیقت است.

این نگاه خاص به زن فقط در اسلام وجود دارد؟
خیر. در تدوین این سند، ما باید به اشتراکات ادیان الهی و حتی ادیان غیرتوحیدی نیز توجه کنیم. نگاه حرمت‌آمیز به زن، در یهودیت و مسیحیت نیز وجود دارد. حتی در مذهب بودایی، حرمت ویژه‌ای برای موجودات مادینه قائل‌اند؛ از گاو ماده گرفته تا نماد‌های مقدس زنانه.
بنابراین، تأکید بر جایگاه زن در هستی، یک اصل انسانی و فطری است که در همه فرهنگ‌ها دیده می‌شود. ما باید سندی بنویسیم که وقتی یک غیرمسلمان در اروپا یا آسیا آن را می‌خواند، درک کند که این سخن از عمق معنویت و حکمت آمده، نه از تعصب فرهنگی یا نژادی.

بعد از بحث خلقت، دومین محور اساسی در حکمرانی زنان چیست؟
دومین سند راهبردی ما درباره زن در حکمرانی، «زوجیت» است. زن پس از آفرینش، وارد مرحله بنیادین دیگری در هستی می‌شود: ازدواج. آیه معروف سوره روم می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاته أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجا لِتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّه وَ رَحْمَه».
چه آیه لطیف و ژرفی ا‌ست. حضرت آقا (مقام معظم رهبری) امسال تفسیری دقیق از این آیه ارائه دادند و اشاره کردند که ترجمه‌های اشتباه مثل این‌که «زن از پهلوی مرد آفریده‌شده» اصلا با نص قرآن سازگار نیست. قرآن می‌فرماید: «مِن أَنْفُسِکُم»؛ یعنی از جنس خودتان، نه از عضوی از بدن‌تان. این فهم بسیار بنیادی است.

این آیه از منظر معرفت‌شناسی چه جایگاهی دارد؟
زن در این آیه، منشأ سکینه، یعنی آرامش، امنیت و ثبات معرفی شده؛ نه اسلحه، نه قدرت مادی، نه موشک بلکه زن مایه آرامش جامعه و مرد است. این، یک پایه معرفتی است که باید رسانه‌ای و جهانی شود. آیات قرآن چنین افق بلندی برای زن ترسیم کرده‌اند؛ اما ما اغلب اصل را فراموش کرده‌ایم و در فرع گم شده‌ایم. آیا زن و مرد می‌توانند با هم کار کنند؟ لباس‌شان یکی باشد یا نه؟ اینها مسائل ثانویه‌اند. اصل، فهم فلسفی و قرآنی از زن است.

چرا جامعه ما از این فهم عمیق فاصله گرفته؟
چون ما فیلسوف نداریم! جامعه ما به‌شدت نیازمند فیلسوف حقوق، فیلسوف تعلیم و تربیت، فیلسوف روان‌شناسی و حتی فیلسوف قانونگذاری است. این فقدان باعث شده قرآن، غریب بماند و آیات، مهجور شوند. این آیه خطاب به «قوم یتفکرون» است؛ یعنی صاحبان فکر عمیق. کسی باید باشد که این مفاهیم ژرف را استخراج کرده، نظام‌مند کند و به دست قانون‌گذار برساند. آن‌وقت قانون معنوی می‌شود.

از زوجیت به نظام خانواده می‌رسیم. چه ارتباطی میان این دو وجود دارد؟
زن و مرد، به‌عنوان دو زوج، پایه نظام خانواده را می‌سازند. از اینجا، سومین محور سند ما شکل می‌گیرد. خانواده، اولین نهاد حکمرانی در جامعه است؛ و در این نهاد، باز هم زن محور آرامش، عشق، مودّت و رحمت است. قرآن می‌گوید خداوند مودّت و رحمت را در این پیوند قرار داده است. این دو واژه، نه‌تنها احساسی نیستند بلکه پایه تمدن‌سازی‌اند.
در عرفان اسلامی نیز همین مفاهیم تأکید شده‌اند. ابن عربی در فصوص الحکم، در فص حکمه إسلامیه فی کلمه رحمانیه، به این نکته اشاره می‌کند که «رحمت» تجلی اصلی خداوند در عالم است، و زن، تجلی تام اسم «رحمان» است.

وقتی سخن از سند حکمرانی می‌زنیم، باید به چه مفاهیمی توجه کنیم تا هم قابل استناد باشد و هم در سطح بین‌المللی فهم‌پذیر؟
نکته بسیار مهمی را اشاره کردید. وقتی می‌خواهیم از سند حکمرانی زن سخن بگوییم، اول باید به قاعده‌ای کلان توجه کنیم: در نظام خلقت، هیچ موجودی بی‌جا آفریده نشده است.
هر مخلوقی در جای خود حکمت دارد و به قول فلاسفه، قاعده ضرورت وجودی بر عالم حاکم است. این نگاه، هم در قرآن، هم در تورات و انجیل وجود دارد. سند ما باید آن‌قدر حکیمانه نوشته شود که مخاطب مسیحی و یهودی نیز بفهمد این سخن، سخن همه پیامبران است.
«جهان، چون چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست...»
همه موجودات، هر کدام در جای خود نشانه‌ای از حکمت الهی‌اند. اگر حتی یک ذره جابه‌جا شود، «خلل یابد همه عالم سراپای». این همان جهان‌بینی قرآنی است که ما باید در سند بیاوریم.

به مصداق‌های خانواده و جایگاه زن در آن اشاره کردید. نقش زن در این ساختار چگونه تبیین می‌شود؟
در نظام خانواده، جایگاه زن اصالت دارد. همان تعبیر «امّ ابیها» درباره حضرت زهرا (س) را در نظر بگیرید. یعنی زنی که حتی برای پدر خود، مادر است. این تعبیر، اوج معرفت نسبت به زن در اسلام است. یا آن جمله طلایی امام خمینی (ره):
«از دامن زن، مرد به معراج می‌رود.»
این نه فقط یک شعر، که یک نظریه تربیتی، عرفانی و تمدنی است.
در عرفان نظری، از زن به عنوان مظهر اسماء جمال الهی یاد می‌شود. ابن عربی در فصّ حکمت عصمتیه به آن پرداخته، و بزرگان حکمت مانند علامه حسن‌زاده آملی، آن را شرح داده‌اند.
زن، مظهر اسم «مُصَوِّر» است؛ خداوند «یصوّرکم فی الأرحام». یعنی زن محل تجلی اسم خالق و مصور است.
او مظهر اسم رحمان است؛ زنی که رحم دارد، یعنی محل رحمت خداست.
او تجلی اسم رئوف، اسم لطیف، و اسم جمال است. پس زیبایی، حجاب دارد. حجاب زن، پاسداشت زیبایی اوست، نه انکارش.

سند حکمرانی چگونه باید به این مفاهیم متصل شود؟
اگر ما بخواهیم سندی حکیمانه بنویسیم، باید با همه این ریشه‌های معرفتی عجین باشد؛ کوتاه، جامع، مانع، و بین‌المللی. مفاهیمی مانند رحمت، جمال، زوجیت، سکینه، حکمت، و قربانی باید در آن جاری باشد. نگاه کنید به عاشورا؛ به حضرت زینب (س). بعد از آن فاجعه، در عصر عاشورا، کنار نیزه‌ها می‌آید، و خطاب به خدا می‌گوید:
«اللهم تقبّل هذا القربان من آل محمد»
این همان حکمرانی ایمانی زن است. زن در اوج حوادث، نماینده ولایت الهی می‌شود. امام حسین (ع) که تجلی اسم اعظم خداست، در نگاه حضرت زینب (س)، قربانی درگاه خداست. این یعنی زن، حافظ ولایت است، پاسدار حقیقت است، ستون حکمرانی الهی است.

در این مسیر تدوین سند، چه پیامی از عاشورا برای حکمرانی زن باید مورد توجه باشد که متأسفانه در مناسک معمول ما نادیده گرفته شده است؟
واقعیت این است که مهم‌ترین پیام عاشورا، معرفت‌الله است؛ اما این پیام در عزاداری‌های‌مان گم شده. ما زیاد از مظلومیت می‌گوییم، اما آن لحظه ناب که حضرت زینب (س) در مقابل عبیدالله‌بن‌زیاد می‌فرماید:
«ما رأیتُ إلّا جمیلا»، یعنی او شهادت حسین (ع) را از منظر خداوند می‌بیند، نه فقط از نگاه عاطفی.
اینجاست که سند حکمرانی معنا پیدا می‌کند: زن، حامل گفتمان توحیدی در اوج بحران است. حضرت زینب (س) به‌تنهایی عاشورا را تبدیل به یک گفتمان جهانی کرد.
گفتمان یعنی پیام‌گذاری برای همه تاریخ؛ نه‌فقط برای شیعه و سنی بلکه برای انسان، برای آزادگان، برای بشریت.
ما امروز با جمعیت ۸۰ میلیونی، نتوانستیم دفاع‌مقدس را گفتمان کنیم.
اما زینب (س) تنها با سه خطبه تاریخی، آنچنان سندی از عاشورا ساخت که تا قیام قیامت جاری است:
۱. خطبه در بازار کوفه
۲. خطبه در دربار ابن‌زیاد
۳. خطبه در کاخ یزید در شام
همین سه خطبه، سند زینبی حکمرانی زن است.

چرا ما نتوانستیم گفتمان‌هایی همچون دفاع‌مقدس را بسازیم و جهانی کنیم؟
دلیلش ساده است: عقلانیت صفر، فلسفه صفر، حکمت صفر. هرکس هم که حرف حکیمانه زد، حذفش کردیم یا به حاشیه راندیم. وقتی حکمت نباشد، تحلیل درست نیست، واکنش‌ها سطحی‌اند، روایت‌ها تبلیغاتی می‌شوند، نه تمدنی.
الان رژیم صهیونیستی را ببینید؛ دشمنی که از نظر فطری و فرهنگی هیچ وزنی ندارد. به قولی:
«اسرائیل بیشتر یک هوس رسانه‌ای است تا یک قدرت واقعی.»
ولی ما، چون کلاس حکمت نرفته‌ایم، چون فلسفه حکمرانی و معرفت زن را جدی نگرفته‌ایم، می‌بینیم که چگونه برخی روایت‌ها در ذهن‌ها جا می‌افتند.

برای ترمیم این وضع چه باید کرد؟ چگونه زنان می‌توانند وارد میدان تدوین گفتمان تمدنی شوند؟
باید طرحی نو نوشت. پیشنهاد مشخص من این است که دوره‌های حکمرانی برای بانوان فرهیخته برگزار شود. ماهی یک‌بار، در محله‌ها، مساجد، مراکز فکری.
ما زنان اندیشمند و فهیمی داریم. خانم‌ها در انقلاب، در دفاع مقدس، ۷۰ درصد میدان‌دار بودند.
امروز هم در نماز جمعه‌ها، در خیابان‌ها، در پل‌های شهری، زنان جلوتر از مردان‌اند، اما هیچ سازوکار حکمرانی و فکری برای بهره‌گیری از این ظرفیت نیست.
باید خانم‌ها مقاله بنویسند، گفتمان بسازند، وارد طراحی سند شوند. سندی که نه‌فقط از جنس حقوق بلکه از جنس حکمت، معرفت، و تمدن‌سازی باشد.

جایگاه زنان در حکمرانی اجتماعی و تمدنی، چگونه باید در سند نهایی تبیین شود تا برای مخاطب جهانی نیز قابل فهم و اقناع‌پذیر باشد؟
نخست باید بدانیم که مبنای حکمرانی زن در اسلام نه فقط فقه، بلکه حکمت، عقلانیت و معرفت است.
پیامبر اسلام (ص) طبق مستندات تاریخی، تنها یک ازدواج عادی داشت—با حضرت خدیجه (س). باقی ازدواج‌ها کاملا سیاسی، حمایتی و فرهنگی بودند. این را ما در کتابی علمی به زبان دانمارکی منتشر کردیم تا همان رسانه‌هایی که به‌دروغ علیه پیامبر می‌نویسند، مستند و متفکرانه پاسخ بگیرند.
فقه ما محصول امام صادق (ع) و امام باقر (ع) است، اما در مواجهه با جهان بیرونی، تنها فقه کافی نیست. ما نیاز به فلسفه و منطق داریم؛ به زبانی که جهان بفهمد. همین‌جا می‌گویم: بزرگ‌ترین فیلسوف عاشورا حضرت زینب (س) است. چرا؟ چون فیلسوف یعنی کسی که عقلانیت را به زبان تاریخ ترجمه می‌کند.
خطبه‌های حضرت زینب (س) نه خطابه‌های احساسی بلکه بیانیه‌های عقلانی یک حکمرانِ آگاه و تمدن‌ساز بود.

نقش‌پذیری زن در موقعیت بحرانی عاشورا چه پیامی برای امروز دارد؟
ببینید، تمام واقعه کربلا براساس استراتژی طراحی شده بود. از تل زینبیه تا مدیریت روان‌شناختی سپاه دشمن. سیدالشهدا (ع) به حضرت زینب (س) فرمان دادند: برو بالای بلندی، تو باید حرف بزنی، از همه بالاتر باشی.
این یعنی زن در جایگاه راهبردی هدایت افکار و اذهان قرار دارد. در اوجِ مصیبت، زنی می‌رسد به جایگاهی که سپاه دشمن را از درون فرومی‌پاشاند. از نگاه علمی، حضرت زینب (س) سه اصل روان‌شناسی بحران را در لحظه به‌کار می‌گیرد؛ آن‌هم نه با ابزار بلکه با کلام، حضور و حکمت.

با این نگاه، سند حکمرانی زن در اسلام چگونه باید طراحی شود که هم امت اسلامی و هم جهان بتواند با آن تعامل کند؟
ما در این سند، پنج حوزه حکمرانی زن را باید تدوین کنیم. اما شرطش آن است که مفاهیم با زبان تمدنی، عقلانی و جهانی مطرح شود. مثل کاری که هانری کربن در کتاب «ارمغان شرق» کرد. او پس از ۴۰ سال پژوهش گفت: تنها راه رهایی بشر از بن‌بست‌ها، عمل به حکمت علوی است. ما امروز باید از حکمت علوی یک نظریه حکمرانی جهانی استخراج کنیم، با محوریت زنان.

چه چیزی بزرگ‌ترین مانع در تحقق این حکمرانی زنانه و الهی است؟
به‌صراحت باید گفت: اسارت عاطفی، بزرگ‌ترین خسارت تمدن ماشینی امروز است. زن و مرد همه امکانات مادی دارند، اما محبت ندارند. هر دو ماشین دارند، خانه دارند، اما قلب‌شان دور است. ما باید در سند حکمرانی، تولید محبت و رحمت در خانواده را به عنوان یک اصل کلیدی حکمرانی زن قرار دهیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰