در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
معروف است که ناصرالدین شاه به دو چیز علاقه عجیبی داشته، اولی «ببری خان» گربه مورد علاقه او و دومی ملیجک. ملیجک بهواسطه عمهاش امینهاقدس که او نیز رگخواب شاه را بهخوبی میدانسته و بچهاش نمیشده، به دربار راه یافته و با آنکه صورت زشت و شمایل ناخوشایندی داشته، دردانه عمه بهحساب میآمده. این دردانگی که به همخانگی محرمانهای با عمه منجر شد، شروع زندگی تازهای برای او بود. چرا که اولین مواجهه او با ناصرالدینشاه موجبات خوشبختی وی را فراهم ساخت. این رویارویی که در عالم کودکی ملیجک به حقیقت پیوست، باعث شد شاه از سقوط چلچراغ که در برخی روایتهای دیگر سقوط سقف یاد شده است، جان سالم بهدر ببرد و این شد که ملیجک در همان کودکی آنچنان مهرش به دل شاه مینشیند که در 16 سالگی به ازدواج دختر شاه یعنی اخترالدوله در میآید، گرچه این ازدواج پس از مرگ ناصرالدین شاه دوامی نمییابد و منجر به جدایی میشود، جداییای که طالبش همسر او بوده، اما پس از این طلاق ملیجک مجددا با این طایفه وصلت کرده و اینبار نوه ناصرالدین شاه را به همسری برمیگزیند.
دوران سقوط ملیجک
با مرگ ناصرالدینشاه، ملیجک کمکم از دربار فاصله میگیرد و با آنکه روزگاری دیگران برای
پیدا کردن مقام یا برطرف شدن حاجتی دست
به دامن او میشدند که بین آنها و شاه میانجیگری کند، حالا مورد بیمهری قرار گرفته بود. با انقراض سلسله قاجاریه ملیجک تمام اعتبار خود را از دست داد تا آنجا که در گمنامی تمام در یکی از شبهای زمستان 1319 در 63 سالگی درگذشت، سرنوشتی که به نظر میرسد دامان ملک شخصی او را نیز گرفته و دیر یا زود در این گمنامی فرومیریزد.
ساختمانی در بهارستان
خانه ملیجک در منطقه بهارستان قرار دارد، بهارستانی که با بافت تاریخاش پر است از خانههایی که بعضیشان اقبال بازسازی و نوسازی را یافتهاند و خیلیهایشان هم همچنان به امان خدا رها شدهاند. متأسفانه خانه ملیجک از جمله همین خانههاست. این خانه که متعلق به «غلامعلی عزیزالسلطان» است در روزگار خودش در همسایگی عمارت مسعودیه یعنی کاخ فرزند ارشد ناصرالدین شاه ساخته شد تا همگان بدانند این دو دردانههای شاه به حساب میآیند و فرقی بین غلام و شاهزاده نیست. اما روزگار به این متفاوت نبودن باوری نداشت و بخت عمارت
«مسعود میرزا» را بلندتر از خانه ملیجک قرار داد. این شد که این عمارت بازسازی شد و نونوار شد و خانه ملیجک به فراموشی سپرده شد.
خانه متروکه
خانه ملیجک اکنون در کوچه بنبست بانکتجارت واقع در خیابان سعدی جنوبی، گرفتار آمده که شبیخونهای گاه و بیگاه به آن تمام دار و ندارش را به تاراج برده است. این دزدیهای بیوقفه نتیجهاش قفلهای کتابی آویزان شده بر سر اتاقهای آینهکاری شده این خانه است که دست دوستداران تاریخ را نیز کوتاه کرده است. اگرچه پیشتر همجواری با بانک ملت منجر به تبدیل شدن این خانه به باشگاه بانک ملت شد که چند صباحی همین امر آن را به تفرجگاه کارمندان و بعضا محل برقراری کلاسها و دورههای آموزشی این بانک تبدیل کرد، اما این تغییر کاربری حیات طولانی نیافت و همه فعالیتهای آن رو به تعطیلی گذاشته شد. این حیات موقت، بازسازیهای نصفه و نیمهای را بهدنبال داشته است که نمای بیرونی این خانه را به دورهای حداکثر نزدیک پهلوی دوم بازمیگرداند، حال آنکه واقعیت ماجرا خیلی بیشتر از این حرفهاست.
خطر ریزش
این خانه در حال حاضر در زیر آواری از خاک و در یک منطقه شلوغ تجاری خفته است که روبهروی آن ساختمانی تازه متولد شده که این نو رسیده نیز دل خوشی از این خانه با کرکرههای حصیری
آویزان شده از سر در پنجرههایش و متراژ باورنکردنی آن که سراسرش را علفهای هرز در برگرفتهاند، ندارد. چرا که اسم خانه تاریخی ملیجک در فهرست آثار ملی از قامت او کاسته و همین امر از عایدیهای مادی این برج میکاهد. حال آن که با قامت گرفتن او، هر روز خاک بیشتری روی دیوارهای این خانه مینشیند و گرد پیری و از کار افتادگی او را بیشتر و بیشتر میکند.
فرزانه باقری
خبرنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد