در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش خبرنگار جامجم، صبح روز حادثه یعنی هفدهم خرداد سال 96 یک حمله تروریستی ناموفق در مجلس و حرم امام خمینی(ره) صورت گرفته بود. فضای شهر ملتهب بود و نیروهای ضد شورش و امنیت، تمام سطح شهر را پر کرده بودند.
همان روز مرد جوانی که مهدی نام دارد، در خودروی خود در حال تردد در خیابان طرشت بود. ماموران گشت بسیج نیز در آن فضای امنیتی در حال انجام وظیفه بودند. ماموران که با توجه به رانندگی نابهنجار مهدی به او شک کرده بودند به او فرمان ایست داده و زمانی که متوجه شدند او شرب خمر کرده، موضوع را به پلیس اطلاع دادند.
در همین حین، مردی به سختی خود را از روی صندلی عقب ماشین مهدی به کف خیابان انداخت. دستان مرد جوان با دستبند فلزی بسته شده بود و با کمک از ماموران ادعا کرد که مهدی قصد ربودن او را داشته است.
بررسی دقیق ماشین مهدی توسط ماموران، باعث کشف یک شمشیر و یک دستبند فلزی دیگر و یک دستگاه تاکی واکی شد. به این ترتیب مهدی تحویل ماموران نیروی انتظامی و شاکی برای طرح شکایت خود راهی کلانتری شد و در اولین اظهارات خود به ماموران گفت: «ساعت حدود 9 شب بود که از متروی طرشت بیرون آمدم و داشتم پیاده در یک کوچه خلوت راه میرفتم تا به خیابان اصلی برسم و تاکسی بگیرم. یکدفعه این آقا به طرف من آمد و با تهدید و ارعاب به من دستبند زد و مرا سوار ماشینش کرد. هر قدر از او میپرسیدم از جان من چه میخواهد حرفی نمیزد و میگفت بعد خواهی فهمید، اما حدس زده بودم که قصد دارد از من اخاذی کند. آن مرد در حال خودش نبود و شرب خمر کرده بود. برای همین ماموران گشت به او مشکوک شدند و ماشین را متوقف کردند. او به من دستور داده بود روی صندلی عقب دراز بکشم، برای همین ماموران در لحظه اول مرا ندیدند، اما من که فهمیدم او گرفتار ماموران شده در همان حال که دستم با دستبند بسته بود، به سختی در را باز کردم و خودم را بیرون از ماشین انداختم.»
متهم که فکرش را نمیکرد تنها چند دقیقه بعد از ارتکاب جرم دستگیر شود، بازداشت شد و پرونده بعد از طی روند قانونی برای رسیدگی راهی شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران شد.
متهم در دفاع از خود در برابر قاضی گفت: «من اتهامم را قبول ندارم. یکی از دوستان ما که یک پزشک است، به من گفته بود شاکی از اراذل منطقه است و جلوی مطب او مزاحمت ایجاد میکند. آن شب من از او خواستم سوار ماشین شود تا پیغام دوستم را به او بدهم و بگویم اگر به مزاحمت ادامه دهد، موضوع را به پلیس خواهیم گفت. اما وقتی من گرفتار شدم او برای انتقام از من موضوع آدمربایی را مطرح کرد که مرا گرفتار کند.»
قاضی خطاب به متهم: «زمانی که شاکی خودش را بیرون از ماشین انداخته بود، دستبند به دست داشته، اگر قصد آدمربایی نداشتی چرا به او دستبند زدی؟»
متهم: «آن دستبند را فقط برای تهدید به دستش زده بودم که دیگر مزاحمت ایجاد نکند.»
دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم ختم جلسه دادرسی را اعلام کرد. رای پرونده بعد از مشورت قضات صادر میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد