گزارشی از برنامه گردشگری کودکان در شبکه نهال پویا؛ «دورت بگردم ایران»

با بچه‌ها دور ایـــران بگردید

دی 97 بود که قرار شد یک برنامه گردشگری مخصوص بچه‌ها روی آنتن برود. اتفاقی که نتیجه آن «دورت بگردم ایران» و پخش آن از شبکه کودک در تعطیلات نوروز 98 شد. در هر قسمت از این مجموعه دوربین با خانواده‌ای همراه می‌شود و در کاروان معروف قصه، ماجراهای سفر را از زبان بچه خانواده روایت می‌کند. می‌توان گفت این برنامه جزو اولین و مهم‌ترین تولیداتی است که به این شکل با بچه‌ها همراه می‌شود و شهر به شهر ایران را از نگاه آنها می‌بیند. همه اینها باعث شد تا ما هم سراغ تیم تولید این مجموعه برویم و با آنها گپ و گفتی داشته باشیم. مریم اوجاری، سردبیر و نویسنده دورت بگردم ایران است که از ابتدای این مسیر با او همراه بوده و این روزها هم مشغول پیش‌تولید احتمالی فصل بعدی است. در ادامه می‌توانید این گفت‌و‌گو را بخوانید.
کد خبر: ۱۲۳۱۶۵۸

اگر موافقید از ابتدای ماجرا شروع کنیم؛ این قصه از کجا شکل گرفت؟
ایده برنامه الهام از برنامه «باماشین» بود که همکارم حسن حبیب‌زاده-که الان هم تهیه‌کننده «دورت بگردم ایران» هستند، ساخته بودند. «باماشین» یک شوی سفری خانوادگی بود و بعد به سفارش شبکه کودک قرار شد که یک با ماشین کودکانه ساخته شود تا این سفر‌ها از زاویه دید بچه‌ها روایت شود. این طور بود که ابتدای کار با ایده ساختن یک برنامه در حوزه گردشگری کودک شروع کردیم، ولی در ادامه طراحی ابعاد دیگری هم به آن اضافه شد که شرایط را پیچیده‌تر می‌کرد.
این برنامه چه هدف و نگاهی را دنبال می‌کند؟
برشمردن یک هدف خاص برای این برنامه کار دشواری است. همان‌طور که در بخش قبلی گفتم، هدف اولیه ما ساخت یک برنامه در حوزه گردشگری کودک بود. خب این هدف یک حوزه گسترده دارد و اهداف جزئی زیادی را در‌بر‌می‌گیرد. به عبارت دیگر برای هر یک از ابعاد سفر می‌توان حالات مختلفی را متصور بود که ما باید معین می‌کردیم که انتخابمان نمایش کدام حالت است. مثلا باید معین می‌کردیم که تعاملمان با جامعه بومی چطور خواهد بود؟و... علاوه‌براینها از جمله اهداف برنامه می‌توان به سفر ارزان خانوادگی، اصالت دادن به فرهنگ بومی هر منطقه و پرهیز از نگاهی که فرهنگ مرکز را به پیرامون برتری می‌دهد، تعامل بین دو خانواده همسفر که عادات متفاوتی دارند، ترویج شیوه اکوتوریسم در گردشگری که بر اصالت زندگی بومی و دوستی با طبیعت تاکید دارد و... اشاره کرد.
و اما ساخت رئالیتی شو به خودی خود سختی‌هایش را دارد، کمی از پیچیدگی‌های تولید چنین کاری آن هم برای کودکان بگویید.
این سؤال از آن سؤال‌هاست که جوابش مثنوی می‌طلبد. دقیقا همان‌طور که شما فرمودید ساختن رئالیتی شو سختی‌های فراوانی دارد. چون اساسا دو بعد متضاد دارد که فقط وقتی در تعادل قرار بگیرند می‌توان گفت که یک اثر موفق تولید شده. آن دو بعد هم از جنس جبر و اختیار است. یعنی ما در عین این‌که به مسافران‌مان آزادی عمل می‌دهیم، ولی خب برخی موقعیت‌ها را هم طراحی می‌کنیم. یعنی آنها در موقعیت‌های طراحی شده رفتارهای آزادانه‌دارند.
همان‌طور که گفتید پیش بردن این ماجرا با بچه‌ها خیلی خیلی دشوار‌تر است. از ناهمخوانی اقتضائات تولید برنامه با خواسته‌های بچه‌ها (مثل جابه‌جا شدن زمان غذا و خواب) بگیرید تا این‌که مثلا ممکن است ما موقعیتی را طراحی کنیم و برای اکثر بچه‌ها جذاب باشد، ولی برای کودکان همسفر ما جذاب نباشد به هر حال ما نمی‌توانیم و صد البته نمی‌خواهیم که چیزی را به آنها تحمیل کنیم و دیگر این‌که برای بچه‌ها مهم است که چه تصویری از آنها دیده می‌شود. به هر حال در زمان پخش برنامه دوست و خانواده و... آنها را می‌بینند و احتمالا درباره آنها نکاتی را خواهند گفت. این تمایل به خوب دیده شدن و خوب قضاوت شدن از طرف بچه‌ها آنها را از رفتار طبیعی خودشان دور می‌کند. این ما را با چالش مواجه می‌کند. مثلا بارها با این مساله مواجه شدیم که قبل از روشن شدن دوربین‌ها با هم شوخی و بازی می‌کنند ولی به محض آغاز فیلمبرداری رفتارشان عوض می‌شود. البته ذکر این نکته هم ضروری است که تیم سازنده برنامه هم خود را به لحاظ اخلاقی متعهد می‌داند که تصویر ناخوشایندی از بچه‌ها نشان ندهد که بعدها به آسیب به اعتماد به نفس کودکان همسفرمان منجر شود.
جدا از داشتن حداقل دو فرزند و ویژگی‌های لازم برای حضور در برنامه، خانم‌های خیلی از این خانواده‌ها پوشش چادر دارند، این اتفاق هم تعمدی و جزو ملاک‌های شماست؟
نه لزوما... ما اجباری در داشتن پوشش چادر نداریم. اما داشتن حجاب کامل جزو ملاک‌های ما هست. یعنی این مساله هم جزو عقاید تیم سازنده هست و هم از قوانین صدا وسیما. از آنجا که مدت زمان سفر برای تولید یک فصل حدود 10 تا 12 روز است، طبیعتا با کسانی همراه می‌شویم که این حدود را در زندگی روزمره خود رعایت می‌کنند و نیازی به تغییر رفتار جلوی دوربین نداشته باشند. چون هم تغییر رفتار در این مدت فرسایشی خواهد بود و هم ما تمایلی به نمایش چیزهای غیرواقعی نداریم. یک نکته دیگر هم در این زمینه وجود دارد که ما از برخی افراد شنیدیم که این نوع پوشش برای بچه‌ها دافعه ایجاد می‌کند و نوعی مرزبندی را به ذهن متبادر می‌کند. اما مشاهدات ما نشان داد که بچه‌ها چنین مرزبندی‌هایی در ذهن‌شان نداشتند.
سفر به روایت بچه‌ها اتفاق جالبی است که در این برنامه افتاده، چه شد که به این شیوه روایتگری توسط خود بچه‌ها رسیدید؟
ما برای پیش بردن داستان سفر نیاز به یک راوی داشتیم. از آنجا که قرار بود سفر از زاویه دید بچه‌ها و با منطق کودکانه روایت شود، باید از یک گوینده کودک استفاده می‌کردیم. خب طبیعتا این کودک نمی‌تواند بیرون از سفر باشد. پس به این نتیجه رسیدیم که از بچه‌های همسفرمان استفاده کنیم. البته این کار پر خطری بود. چون ممکن بود از طرف مخاطب پس زده شود و بچه‌ها با راوی ارتباط برقرار نکنند که البته به لطف خدا این‌طور نشد و راوی کودک تبدیل به یکی از نقاط قوت برنامه شد؛ البته این نکته را باید ذکر کرد که این روایتگری توسط کودکان همسفر سختی‌های زیادی دارد. برای مثال این بچه‌ها گوینده حرفه‌ای نیستند و برای رسیدن به لحن مناسب باید بارها و بارها تمرین و تکرار کنند.
اتفاق‌هایی که در نهایت می‌بینیم، چقدر برنامه‌ریزی شده و چقدر بداهه هستند؟
همان‌طور که قبلا عرض کردم رئالیتی‌شو چیزی بین جبر و اختیار است. یعنی ما انتخاب می‌کنیم از کجا بازدید کنیم، در کجا توقف کنیم و چه مسیری را انتخاب کنیم. در بسیاری از موارد هم موقعیت‌هایی ایجاد می‌شود. ولی این‌که در این مکان‌ها و موقعیت‌ها مسافرها چه می‌کنند، بداهه است و از رفتار طبیعی آنها سرچشمه می‌گیرد. برای مثال در فصل دوم «دورت بگردم ایران» ما تصمیم گرفتیم که یک بار والدین غذا درست نکنند و بچه‌ها با همکاری هم آشپزی کنند. حالا این‌که در این آشپزی چه اتفاقی می‌افتد، کاملا به خود بچه‌ها بستگی دارد و ما دخالتی در آن نداریم.

فاطمه شهدوست
خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها