«تختی» به‌جای «مایکل جکسون»

از تاریخ گفتن برای کودکان مساله چالش‌برانگیزی است. از یک‌سو تصور گذشته برایشان سخت است و از سوی دیگر ناآگاهی نسبت به داشته‌های فرهنگی و تجربه تاریخی مصیبت به‌همراه دارد. وضعیت کتاب‌های درسی هم مشخص است. یک نگاه تک‌بعدی حکمرانی می‌کند که نتیجه‌اش می‌شود حفظ‌کردن عبارت‌های بی‌محتوایی نظیر شاهان نالایق و عیش‌ونوش در حرمسرا و بی‌توجهی به دشمن و.... به همه اینها سرازیر شدن سیل ابرقهرمان‌های سینمایی خارجی از مرد عنکبوتی و بن‌تن و بتمن و هزار شکل ریزودرشت دیگر را اضافه کنیم که خود را روی لیوان و جلد دفتر مدرسه و لباس و کیف و کفش و اسباب‌بازی‌ها جا داده‌اند.
کد خبر: ۱۲۳۱۶۵۷

همه اینها با هم جمع می‌شود و نتیجه‌اش می‌شود کودکی که حواسش به گذشته نیست و سرگرم فانتزی‌های وارداتی شده است. نتیجه دهشتناکی است. همین وضعیت هم باعث می‌شود که فانتزی‌های تاریخی بازار پررونقی پیدا کنند. تصویر ابرقهرمانی ساخته شده از کوروش و داریوش در سال‌های اخیر را مرور کنید. شیفتگی ساده‌لوحانه نسبت به منشور حقوق بشر هخامنشیان را نیز. حتی تصویرسازی‌های به اصطلاح مستند شبکه‌هایی نظیر من‌وتو در تونل تاریخ نیز همین‌طور است. از کل جامعه ایران، چند خیابان محدود تهران را نمایش می‌دهند، با ماشین‌های نوستالژیک و استخر و دامن و موهای رها شده در آرامش ناشی از وزیدن نسیم!
در چنین وضعیتی است که می‌توان اهمیت برنامه ساده‌ای مثل «تو هدیه خدایی» را متوجه شد. پدر و مادرهایی که از چند روز قبل، عکس فرزندان خود را برای شبکه پویا فرستاده‌اند و منتظرند که در روز موعود چهره فرزندشان از تلویزیون پخش شود و تولدش را جشن بگیرند. همین اتفاق هم می‌افتد و با همان جذابیتی که از برنامه اینچنینی انتظار می‌رود، این روز مهم برای کودک و والدین، در خاطره‌شان ثبت می‌شود. در میانه همین برنامه، به کودکان یادآوری می‌شود که در این روز، آدم‌های بزرگ دیگری هم به دنیا آمده‌اند؛ آدم‌هایی که عمدتا نسبتی با تاریخ این مرزوبوم دارند.
افتخارآفرینان ورزشی، فعالان فرهنگی، علمای دینی، رجال سیاسی و شهدای حافظ امنیت و استقلال کشور. شاید بشود بر بعضی مصادیق نقدی وارد کرد و پیشنهاد داد که ذکر تولد یکی بر دیگری مقدم شود، اما اصل کار بسیار ارزشمند است. چه اشکالی داردکه تولد تختی، شیرودی، ابراهیمی‌دینانی، قرائتی و آیت‌ا... مدنی تبریک گفته شود؟ گوگل حتی نامواره خود را به‌مناسبت تولد و مرگ آدم‌های مورد علاقه‌اش تغییر می‌دهد، پس چرا ما چنین نکنیم؟ چرا به‌جای آن مرور کلیشه‌ای از مناسبت‌های روز که روی صفحه زرد و کرمی با حاشیه‌های سوخته و قهوه‌ای و تصاویر سیاه‌وسفید و
رنگ‌ورو رفته با یک نریشن سخت روایت می‌شد و می‌شود، این پیوند نرم و خوش آب و رنگ با تاریخ و مفاخر جایگزین نشود؟
اصلاح وضعیت ناآگاهی تاریخی توام شده با فانتزی و نوستالژی، از همین قدم‌های کوچک شروع می‌شود. از یادآوری مفاخر این آب و خاک، از روایت‌های همراه با اعتماد به نفس و با رویکرد شناخت فرازوفرودها، از بازخوانی‌های دور از تعصب و همراه با جذابیت.

مجید فضائلی
خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها