در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
چه بود، چه شد؟
تلویزیون جهان، در این سالها دوران طلایی و خوشی را سپری میکند و تولیدات مختلف سریالی برای آثار سینمایی خط و نشان میکشند. تنوع گونهها و قصهها، هر بار مخاطبان را غافلگیر و برای پیگیری سریالها کنجکاو میکند و آنها را فصل به فصل به دنبال خود میکشاند. اینجا اما هنوز چندان به اهمیت، گستردگی، فراگیری و تاثیرگذاری سریالسازی توجه نمیشود یا اگر هم نیت و قصد خیری است، ابزار و امکانات تولید قصههای جذاب و متنوع وجود ندارد. اگر هم سریال خوبی ساخته میشود، تعدادشان ناچیز است و پاسخگوی سلیقههای مختلف نیست. با این حال نهنگ آبی سعی کرد تا حدودی قدم در مسیر برخی سریالهای معمایی و ماجراجویانه سطح اول سریالسازی دنیا بگذارد و دغدغه اجتماعی یک فیلمساز میانسال که نگران بی هویتی و از دست رفتن برخی جوانهای کشور است را در قالب قصهای مهیج به تصویر بکشد و نسبت به این خطر فرهنگی و اجتماعی هشدار دهد. اما این جذابیت فقط در چند قسمت اولیه وجود داشت و سریال در ادامه، به اثری کشدار و کسالتبار تبدیل شد.
آرمین، جوان باهوشی که مسلط به رایانه است همه وقتش را در فضای مجازی میگذراند. همین پرسه زدن مدام در فضای مجازی و ایجاد یک سایت کتابخوانی او را با دختری به نام ژاله آشنا میکند و در ادامه هم باعث استخدام او در شرکتی میشود که ژاله آنجا کار میکند. ورود آرمین به شرکت، پای او را به ماجراهایی غیرقانونی باز میکند.
سریال در قسمتهای اول، ضمن معرفی شخصیتهای متعدد، گرفتار شدن تدریجی آرمین را خوب از آب درمیآورد. اما از قسمتهای میانی به بعد، نهنگ آبی به تکرار و روایتی گنگ و مبهم رو میآورد و دیگر آن جذابیت و تاثیر ابتدایی را ندارد. قصه از جایی به بعد بسیار کند پیش رفت و کمتر اطلاعات مفید و غافلگیرکننده و موثری به مخاطب داده شد، اینطور به نظر میرسد سازندگان خواستهاند هرطور شده سریال را کش دهند، اما واقعا این مجموعه کشش 30قسمت را ندارد و حتی میشد با نیمی از این قسمتها نیز سر و ته آن را همآورد.
به عنوان مثال، چند قسمت سریال مربوط به بازی شخصیت جهان با زندانیهایش آرمین و مروارید است و واقعا اتفاق تعیینکنندهای رخ نمیدهد و قصه در طول پیش نمیرود.
مامور بودن شخصیت بهمن که در این یکی دو قسمت اخیر به آن اشاره شده، قرار است یک غافلگیری باشد اما نهتنها شگفتی مثبتی نیست بلکه حتی سوالهای پرشماری هم برای مخاطب به وجود میآورد که چطور آن شرکتی که زیرنفوذ تام و تمام پرویز و زیردستانش اداره میشود، از هویت واقعی بهمن مطلع نمیشوند و دیگر اینکه چطور چنین مامور بانفوذی، آنطور ساده رودست میخورد و تا پای مرگ میرود و ...
چرا آرمین که قهرمان و شخصیت اصلی و راوی قصه بود، در قسمتهای اخیر اینقدر کمرنگ و منفعل شده و به حاشیه رفته است و چرا دیگر خبری از روایت او به عنوان راوی اول شخص نیست؟
تحول شخصیتی مادر آرمین هم پذیرفتنی نیست و اگر ابتدا اعمال غیرقانونی او، با هدف حمایت از خانواده بود، اما حالا بدون دلیل به شخصیتی خودخواه و بدون دوراندیشی تبدیل شده است و منطقی نیست که او را با آن مهر مادری و آن احساس تعلقی که هنوز نسبت به پدر فرزندش وجود دارد، اینطور یکدنده و بیتفاوت ببینیم.
شخصیت جهانگیر (جهان) به عنوان شخصی که به خاطر عشق و رسیدن به محبوبش، حاضر است هرکاری کند به دلیل بازی بازیگر که حتما خواست کارگردان از او برای این شیوه بازی و لحن بود، بیش از حد ملایم است و مدارا میکند در حالی که باید شخصیت مخوفتر و محکمتری میداشت.
باوجود حضور بازیگران نام آشنا که پیشتر بازیهای خوبی را از آنها در آثار مختلف دیدهایم، نهنگ آبی جزو نقاط خوب کارنامه بازیگری آنها نیست.
نهنگ آبی باوجود اینکه کارگردانی چون فریدون جیرانی، تهیهکنندهای چون سعید ملکان و نویسندهای چون بهرام توکلی دارد، توقعمان را از این مثلث برآورده نمیکند. جیرانی تبحر خاصی در ساخت آثاری با تم جنایی و معمایی دارد، اما اینجا تا حد زیادی رو بازی کرده و در غافلگیری مخاطب موفق عمل نمیکند. توکلی هم که به عنوان نویسنده و کارگردان، فیلمهای روانشناختی در کارنامه دارد، اینجا این توانایی را در سطح به کار میگیرد و به جای اینکه با شخصیتهایی عمیق طرف باشیم، با آدمهای مبهمی روبهروییم که در هزارتویی بیهوده دست و پا میزنند.
لیلا حاتمی و پوست گردو
نهنگ آبی در زمان پخش، کم حاشیه نداشته است؛ حواشیای که یک پای آن لیلا حاتمی بود. اولین چراغ را در این زمینه علی احمدزاده، کارگردان مادر قلب اتمی روشن کرد که به شباهت گریم لیلا حاتمی در نهنگ آبی اشاره کرد و آن را کپی از گریم ترانه علیدوستی در فیلم خودش دانست. جالب اینجاست که او نوک پیکان انتقادات را به سمت طراح گریم فیلمش گرفت؛ یعنی سعید ملکان که تهیهکننده همین نهنگ آبی است.
حاشیه مهم بعدی مربوط به خود لیلا حاتمی است که از جایی به بعد به بهانه اینکه قرار بود نقش او (آناهیتا) در بازنویسی فیلمنامه رشد و عمق پیدا کند اما چون این اتفاق نیفتاد از ادامه همکاری با پروژه انصراف داد و دست و پای سازندگان را در پوست گردو گذاشت. همین انصراف کافی بود تا مجموعه با سر به زمین بخورد و بعد از آن مسیر قصه به بیراهه برود. برای همین هم شخصیت جهان و هم مخاطبان چند قسمت سرکار بودند، چون پرویز مدام به جهان میگفت اگر فلان کار را درست انجام دهد، آدرس آناهیتا را به او میدهد.
دبلیو دبلیو دبلیو گاف
سریالی که مدعی ارائه قصه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و دنیای صفر و یک است، دست کم باید بدیهیات و ابتداییترین چیزهای آن را رعایت کند، اما در نهنگ آبی در کمال تعجب دیدیم که دوستان برای جستوجو در وبتاریک از گوگل استفاده میکردند در حالی که سازوکار وبتاریک مخفیانه است و کاربران در فضایی غیر از گوگل فعالیت میکنند. وب تاریک به شبکهای گفته میشود که در دسترس عموم نبوده و بیشتر برای مقاصد غیرقانونی مورد استفاده قرار میگیرد. ردیابی فعالیتهای آن و شناسایی افراد در آن دشوار یا غیرممکن است.
بهجز بیملاحظگیهای اینچنینی، در سایت سریال نهنگ آبی هم گاف بامزهای وجود دارد و در آن بخش پایانی که بازیگران نقشهای اصلی سریال معرفی شدهاند، نام شخصیت جهان (جهانگیر)، خسرو عنوان شده است! در معرفی او هم آمده: «اسم من خسرو هست...»
کمبود دیویدی
یکی از دوستان و همکاران که در عادتی نیکو و اخلاقی، نسخه قانونی و دیویدی همه فیلم و سریالهایی که قصد تماشای آنها را دارد، خریداری میکند، میگوید که از قسمت هفدهم به بعد نتوانسته نسخه دیویدی نهنگ آبی را خریداری کند، چون ظاهرا تعداد نسخههای توزیعشده به قدری کم شده که او نتوانسته آنها را بخرد. برای همین برای خرید قسمتهای اخیر، نسخههای اینترنتی آنها را خریده است. جالب اینجاست که سازندگان و پخشکنندگان سریال، اشارهای به کمبود نسخههای دیویدی نکردهاند.
دورهمی آقازادههای سینمایی
یکی از نکتههای جالب نهنگ آبی حضور چند بازیگر است که به نوعی آقازاده سینمایی محسوب میشوند؛ اگرچه باید به استعداد و هنر آنها به طور مستقل نگاه کرد و طی چند سال فعالیت و با ایفای نقشهای خوب، خود را اثبات کردهاند، اما حضور همزمان این گروه در یک اثر، کمتر اتفاق افتاده است. لیلا حاتمی (فرزند علی حاتمی)، ساعد سهیلی (فرزند سعید سهیلی)، ماهور الوند (فرزند سیروس الوند) و ستاره پسیانی (فرزند آتیلا پسیانی) آقازادههای سینمایی حاضر در نهنگ آبی هستند.
جاسازکننده واقعی یکی دیگه ست!
شنیده شده است، یکی از ایدههای مهم سریال نهنگ آبی اصل و اورجینال نیست و پیشتر در یکی از پادکستهای مشهور به آن اشاره شده است؛ ظاهرا اینکه جوانی میان کتابها را سوراخ میکند و داخل آن مواد مخدر برای فروش قرار میدهد و به نشانیهای مختلف میفرستد، در اصل مربوط به یک قصه مشهور خارجی است و سازندگان نهنگ آبی، صدایش را هم درنیاوردهاند.
امید رحمانی
سینما
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر