در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اشتباه نکنید! اینها بریدهای از یک رمان در ژانر رئالیسم انتقادی نیست و این دیالوگ از یکی از شخصیتهای رمان روز داوری (اثر سجاد خالقی) ربطی به محصولات بیکیفیت و گران خودروسازان وطنی ندارد! اتفاقا این رمان مهیج، در ژانر معمایی نگاشته شده و در بستر روایتی از روزهای پایانی انقلاب اسلامی، داستانی با تم پلیسی و پیرنگی مرکب از حادثه و جستوجو، خواننده را از خیابانهای تهران تا کویر مرکزی ایران، با خود همراه میکند.
اگر مثل من با داستانهای ژانر معما بهخصوص با پیرنگی پر از گرههای کور و سرنخهای معوج، حال میکنید توصیه میکنم در اسرعوقت و قبل از آنکه کتاب به چاپ دوم برسد و به خاطر گرانی کاغذ، قیمتش از 25 هزار تومان، شاید به بیشتر از 50هزار تومان برسد، آن را سفارش بدهید! بله، دقیقا گرانی کاغذ را دستکم نگیرید که گریبانگیر چاپهای جدید خواهد شد!
اصولا خواننده ایرانی که بهطور حرفهای به ادبیات ژانر میپردازد، با محصولات وطنی زیادی برای انتخاب روبهرو نیست و از این جهت، تلاش سجاد خالقی برای خلق ژانری در حال و هوای ایرانی، ستودنی است. صحنهپردازیهای روایت و لحن دیالوگها با توجه به زمان وقوع داستان (دهه 50 شمسی) بهخوبی صحنهپردازی و مدیریت شده و نشان میدهد که نویسنده تحقیقات گستردهای روی تاریخ آن مقطع از ایران انجام داده است.
قهرمان داستان که یک سرگرد ارتشی بریده از ارتش و اکنون مامور شهربانی است (آبتین)، بهطور اتفاقی درگیر پروندهای میشود که او را وارد دردسرها و چالشهای ناگواری میکند (دستگیری جوانی به نام آرش) و دستآخر با شبکه مخوفی روبهرو میشود که سرمنشأ همه آن دردسرهاست. داستان، دربرگیرنده خردهروایتهای متعددی است که هیچکدام بدون دلیل در بطن رمان گنجانده نشدهاند. رمان، چندصدایی است و خواننده در عین پیگیری ماجراهای این معمای پیچیده، در برابر صداهای گوناگونی قرار میگیرد که در اوج انقلاب در میان گروههای فکری مختلف مردم جریان داشت. شخصیتهای گوناگونی با انگیزههای متفاوت و افکار متضاد با هم در داستان حضور دارند که من بهشخصه از یکی از این شخصیتهای فرعی یعنی حاجصولت (لبوفروش، بنا و امامجماعت یک حسینیه) خیلی خوشم آمد؛ بهخصوص از توانایی نویسنده در خلق شخصیتی ساده، سنتی، مذهبی و در عینحال انقلابی و نگران وضعیت جامعهاش که در نگاه خواننده، واقعی و باورپذیر به نظر میرسد.
روایت بهطور خطی پیش میرود و از دیالوگ برای بیان داستان و حالات و افکار شخصیتها استفاده زیادی شده است، گرچه به نظر من، گاهی نویسنده در ورطه شعارزدگی فروافتاده و این مساله در بعضی دیالوگهای شخصیتها توی ذوق میزند. همچنین راوی دانای کل، گاهی بیش از اندازه وارد ذهن شخصیتها میشود تا از درون آنها و حال و هوایشان به خواننده اطلاع بدهد درحالی که بهتر بود بهجای تعریف کردن، به ما نشان میداد. ولی در کل، انسجام روایت از دست نمیرود و این اشکالات در فرم، قابل اغماض هستند.
کتاب با آنکه قطور است، سختخوان نیست و شما میتوانید به آسانی و با سرعت جلو بروید و نیازی به چندبارخوانی چیزی ندارید. تعلیق داستان آنقدری کشش دارد که کتاب را زمین نگذارید، بهخصوص یکسوم پایانی کتاب که جریان وقایع شتاب زیادی میگیرد و قهرمان داستان همگام با خواننده به روز داوری نزدیک میشوند، روزی که باید تکتک کسانی که درگیر این داستان معمایی هستند، تاوان پس دهند. جمعبندی پایان داستان، اما شاید به مذاق همه خوانندهها خوش نیاید. گرچه در انتهای داستان پاراگرافهایی هست که انگار نویسنده همه 364 صفحه رمانش را فقط و فقط برای نوشتن آن پاراگراف نهایی، خلق کرده است و به نظر من نقطه اوج همان چند خط انتهایی اثر است.
رمان روز داوری نوشته سجاد خالقی در ۳۶۴ صفحه توسط انتشارات شهرستان ادب، سال 1397 به چاپ رسیده است.
محمدامین پورحسینقلی
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد