قیل و قال

کد خبر: ۱۲۰۵۹۸۸

مختار: خوب سیر کن کیان، شباهتی با رستم خیالت دارم؟
کیان: تو همیشه رستم خیال منی مختار.
مختار: رستم چشمش علیل نبود.
کیان: هر زخمی به تن پهلوان زینت است،‌ با این هیبت خواستنی‌تر شدی.
مختار: ببار کیان. ببار. بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک. ببار. تو چرا از قافله عشق جا ماندی؟
کیان: راه گم کردم ابواسحاق.
مختار: راه بلدی چون تو که راه گم کند،‌ نابلدان را چه گناه؟
کیان: راه را بسته بودند، از بیراهه رفتم. هر چه تاختم مقصد را نیافتم،‌ وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود.
مختار: شرط عشق جنون است ما که ماندیم،‌ مجنون نبودیم. (سریال مختارنامه)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سه‌گانه فرصت در آسیای مرکزی

سفیر کشورمان در عشق‌آباد در گفت‌وگو با «جام‌‌جم» ابعاد مختلف سفر رئیس‌جمهور به ترکمنستان و قزاقستان را تشریح کرد

سه‌گانه فرصت در آسیای مرکزی

رویش زندگی از دل مرگ

همزمان با موافقت معاون رئیس‌جمهور با اهدای عضو ۲ فرزندش،در گفت‌وگو با دکتر امید قبادی، نایب‌رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان، چالش‌های این حوزه را بررسی کردیم

رویش زندگی از دل مرگ

نیازمندی ها