در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک منبع مطلع اما به ما گفت که وزارتخانه به این کلیپ مشکوک است و فرضیهاش این است که عدهای برای خراب کردن چهره آموزش و پرورش دارند اتفاقی را که در خارج از مدرسه رخ داده به محیط مدرسه نسبت میدهند.
از توییت دیروز وزیر آموزش و پرورش هم میشد فهمید که سناریوی مورد پسند این است که توطئهای را علیه سیستم آموزشی افشا کنند چون محمد بطحایی در توییترش پرسیده بود: فریب یا نفوذ؟
دیروز حوالی ظهر نیز متنی به نقل از وزیر به دست خبرنگاران رسید که او به صراحت در شورای عالی نماز گفته بود که در این کلیپها اغراض سیاسی کاملا مشهود است و دشمن هر از گاهی به روشهای مختلف تلاش میکند خانوادهها را نگران و مردم متدین و انقلابی را ناامید کند.
این روش تحلیل ماجرا البته در آموزش و پرورش تازه نیست، روشی که هسته اصلیاش مبرا کردن خود و نسبت دادن اتفاقات به تحرکات عوامل بیرونی است، روشی که انکار، ماهیت اصلی آن است. این نحوه موضعگیری وزیر البته باعث شد عدهای گمانه دیگری داشته باشند که او که بارها حرف استیضاح شدنش پیش آمده با ذکر چنین جملاتی میخواهد دل مخالفان را به خود جلب کند و به نوعی از استیضاح فرار کند.
اما فعلا کوزهای است که شکسته و آبی است که ریخته، جلوی پس لرزههای این اتفاق را نیز نمیشود گرفت چون اگر صحت کلیپها تایید شود پای آموزش و پرورش گیر است حتی اگرمسؤولان رده بالا بخواهند از خود رفع مسؤولیت کرده وغائله را با توبیخ مدیر مدرسه ختم کنند.
درجستوجوی نشاط
هر که کلیپهای دست به دست شده درفضای مجازی را دیده و آن همه شور و هیجان دانشآموزان را لمس کرده باشد فارغ از این که این آهنگ که همه را به وجد آورده یک نسخه بیمایه و دور از شأن موسیقی ایرانی است، قطعا شور و نشاط بچههای درحال بالا و پایین پریدن را دیده که چطور ذوق کرده و پر و بال در آوردهاند. این صحنه یک پیام دارد که محتوایش یک چیز است: نیاز به شادی، تنوع و دمی از درس و کتاب رها بودن، نه رهایی به معنی بیقیدی بلکه به معنای درستش.
این در سیستم آموزشی ما همیشه یک چالش و محلی برای بحث بوده، این که چرا مدارس نمیتوانند شادی واقعی ایجاد کنند و جایی باشند که بدون توسل به دستاویزهای سخیف، قند در دل دانشآموزان آب کنند؟ این بار بعد ازانتشار این کلیپ جنجالی وحاشیه ساز خوب است دوباره درباره شاد نبودن مدارس حرف بزنیم، بحثی که بهنام بهراد، روانشناس سلامت وعضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت معتقد است در این حوزه خوب عمل نکردهایم چون اساسا مطالعهای عمقی انجام ندادهایم تا روشهای شادابسازی مدارس را استخراج کنیم و آن را با جزئیات برای دستاندرکاران تعلیم و تربیت بازگو کنیم.
او به جامجم میگوید: چرا نباید از تولیدات هنری و موسیقیهای خوب برای شاد کردن بچهها استفاده کرد، چرا نباید رابطه میان معلم و شاگردی محبتآمیز و اعتمادساز باشد، چرا بچهها باید فقط مجبور باشند درس بخوانند و چرا مدارسی داریم که آنقدر در حفظیات و فرمولها ذوب شدهاند که رسما اعلام میکنند زنگ ورزش نداریم.
او میگوید اگر همه این کارها را کرده بودیم و فضای مدارس شاد و مفرح بود دیگر نیازی نبود تا شادی دست پایین و مغایر ارزشها ایجاد کنیم و بعد به چه کنم چه کنم گرفتار شویم. بهراد در یک کلام میگوید کلیپ جنجالی این روزها نشان میدهد در مدارس کشور خلأیی وجود دارد و آن چیزی نیست به جز نبود نشاط. پشت بند حرفهای او فرهاد کریمی، رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش نیز درگفتوگویش با ما اضافه کرد دانشآموزان نیازمند فعالیتهای جسمانی و بازیهای گروهی هستند و این فعالیتها که باشد برای تحصیل نیز انگیزه پیدا میکنند و به سمت مدرسه و کتاب جلب میشوند. او به تجربه کشورهای پیشرفته جهان اشاره میکند که بخش زیادی از ساعات مدرسه را به بازی وفعالیتهای بانشاط اختصاص میدهند، درست برعکس ما که دانشآموز را با انبوهی از تکالیف و آموختنیها محاصره میکنیم و فرصت شادی به او نمیدهیم. جالب است بدانید علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی آموزش وپرورش همین اواخر گفته است ما برای مدارس، نشاط و شادابی را معنا کرده ایم و فعالیتهای گروهی و اردوهای ورزشی و معنوی را ترتیب داده و حتی سرودهایی ساخته ایم که هم زیبا، هم هویت بخش و هم شادی آورند. ولی این بار ما دوست داریم از او بپرسیم مگر سهم هر دانشآموز در طول یک سال تحصیلی چند اردوست و کیفیت همان معدود اردوها چه قدر است که هویت بچهها را دستکاری کند و روحشان را جلا دهد؟ امروز روز توجیه کردن و دلیل آوردن و تلاش برای تبرئه نیست بلکه روز پذیرش حقایق و بازتعریف سیاستهاست و اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است وگرنه اتفاق رخ داده در کلیپهای خبرساز این روزها را میشود بهسادگی به توطئه دشمن ربط داد و بعد نیز نفسی راحت کشید.
ماجرا از زاویهای دیگر
به ویدئوها که نگاه کنیم مشتی دختر و پسر در سنین مختلفند که در صحنههایی جداگانه روی پا بند نیستند و دارند شادی میکنند و آهنگی میخوانند، ولی خوب که نگاه کنیم این بچهها این آهنگ را از برند و معلوم است آنقدر آن را گوش دادهاند که در ذهنشان جای گیر شده است.
این حکایت ذائقه بچه هاست و ذائقه خانوادههایشان، حقیقتی که نمیشود انکارش کرد و آنقدر قوی است که در مدرسه نیز به محض فرصت یافتن، ظاهرشده. این البته به معنی تایید ماجرا نیست، تایید این که پس اگر ذائقه خانوادهها به سمت چنین موسیقیهای سطح پایینی است پس مدرسه هم باید تمکین کند و در همین راه برود؟ قضیه این است که این اتفاق باید گوش وزارتخانه را تیز کند و حواسش را شش دانگ تا بداند با چه جمعیتی طرف است و آن وقت برنامهها و سیاستهایش را نه آرمانی بلکه نزدیک به حقیقت ترسیم کند؛ وگرنه ما نیز مثل فرهاد کریمی، رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش وپرورش که به ما گفت مدارس باید فضای پرورش اخلاق و رفتاربهنجار و مرکز پرورش فضیلتها باشد به این اصل معتقدیم.
مریم خباز
جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد