در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش خبرنگار جامجم، صبح بیستم اردیبهشت ۹۶ جسد خونین مرد جوانی به نام عظیم در یک گاوداری در پاکدشت ورامین پیدا شد. شواهد نشان میداد این مرد با ضربههای متعدد چاقو از پا درآمده است. پلیس به بررسی پرداخت و دریافت همزمان با این جنایت یکی از کارگران گاوداری به نام هادی به طرز مرموزی ناپدید شده است. به این ترتیب وی به عنوان نخستین مظنون ردیابی شد. پلیس به تحقیق از همسر هادی پرداخت. این زن گفت: مدتی بود عظیم برایم مزاحمت ایجاد میکرد به همین دلیل ماجرا را به همسرم گفتم. گمان میکنم هادی به خاطر مزاحمتهای عظیم او را کشته و سپس متواری شده باشد.
یک هفته از این ماجرا گذشته بود که هادی خودش را به پلیس معرفی کرد و بازداشت شد. وی به قتل اعتراف کرد و در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: با توجه به شناسایی نشدن اولیای دم از طرف رئیس قوه قضاییه از قصاص گذشت میکنم و تقاضای دیه دارم.
سپس هادی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مدتی بود همسرم میگفت خط تلفن همراهش را عوض کنم. اما من به حرفهای او اهمیتی نمیدادم. تا اینکه یک روز با من درد دل کرد و گفت یک نفر مزاحم او میشود. من برای چند روز خط تلفن او را کنترل کردم و متوجه مزاحمتهای یک مرد جوان شدم. وقتی پیگیر ماجرا شدم، فهمیدم مرد مزاحم، عظیم است که در همسایگی ما زندگی میکند. سراغ او رفتم و خواستم دست از مزاحمت بردارد .
وی ادامه داد: مزاحمتهای عظیم تمامی نداشت. من که اعصابم بههم ریخته بود، چند روز سر کار نرفتم و خانهمان را بهطور نامحسوس زیر نظر داشتم تا اینکه یک روز دیدم او از دیوار خانهام بالا رفت و داخل حیاط پرید. من بلافاصله با کلید در حیاط را باز کردم و وارد خانه شدم و او و همسرم را در شرایط نامناسب دیدم. عظیم همان موقع به خانهاش رفت و من، همسر و دو فرزندم را به خانه مادرم بردم. سپس سراغ مرد همسایه رفتم و از او خواستم تا برای صحبت کردن به محل کارم برویم. من تصمیم داشتم او را بکشم. ما با هم به گاوداری رفتیم و من با چاقوی سلاخی 9 ضربه به او زدم و سپس فرار کردم. میخواستم از ایران خارج شوم، اما قبل از خروج از کشور مادرم با من تماس گرفت و گفت پلیس همسرم را بازداشت کرده است.میدانستم اگر فرار کنم پلیس همسرم را رها نمیکند و دو فرزندم باید بدون پدر و مادر بزرگ شوند. به همین علت خودم را به پلیس معرفی کردم. حالا هم گرچه دادستانی با دریافت دیه موافقت کرده، اما من پولی برای پرداخت دیه ندارم. به خاطر این ماجراهایی که در زندگیام پیش آمد از همسرم جدا شدم و حالا چیزی برای از دست دادن ندارم. من برای اعدام آماده هستم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و وی را به قصاص محکوم کرد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد