یادداشتی از حامد عسکری شاعر و نویسنده

برای جای خالی «شیخ‌مصطفی»

من یک مرضی دارم که روی سوژه عکس مغزم فوکوس نمی‌کند و تقریبا آخرین چیزی که می‌بینم سوژه خود عکس است. مثلا همین چند وقت پیش برای یک کاری به برادرم گفتم کپی شناسنامه‌ات را برایم بفرست.
کد خبر: ۱۲۰۳۸۱۹

بنده خدا با یک دستش شناسنامه را بازکرده بود و با دست دیگرش از صفحه عکس گرفته بود. شما باور نمی‌کنید ولی شناسنامه از موضوعیت افتاد و اولش گفتم ریشه ناخنت را چرا کندی؟ این دقیق انگاری یک وقت‌هایی حال می‌دهد. یک وقت‌هایی هم بیچاره‌ات می‌کند. حتما شما هم عکس جنازه طلبه همدانی را که به ضرب گلوله ناجوانمردانه نامردی شرور به شهادت رسید، دیده‌اید. عکس‌های منتشر شده از خانه و بچه‌هایش را هم دیده‌اید. شما رد خون لخته بسته روی آسفالت را دیده‌اید و من ترک کف کفش‌هایش را. کفشی چرم بی‌واکس با کفه‌ای که قاچ خورده است .
این توی کله من یعنی مرد زیاد پیاده‌روی می‌کرده، نه برای لاغر شدن، او ماشین نداشته، او نمی‌توانسته از تاکسی زیاد استفاده کند. عکس بعدی پسرکی است که سر روی کنده زانوهای لرزانش گذاشته و سوژه عکس پسرک است پسر طلبه شهید. من قالی‌ای را می‌بینم که به قواره اتاق منطبق نیست. اتاق از قالی کوچک‌تر است لوله شده برگشته و گوشه همان عکس رختخواب‌های مرتبی چیده شده‌اند و تا کمرتای دیوار بالا رفته‌اند. این یعنی خانه‌شان کوچک است و کمد دیواری ندارد. یک عکس از بیرون خانه منتشر شده، توی عکس دقیق می‌شوم. کوچه آسفالت کچلی دارد. ساختمان منزل شهید خسته است. روی یک تکه مقوای کدر با یک ماژیک شهادتش را تبریک و تسلیت گفته‌اند، یک ور کله ام می‌گوید یعنی پول یک بنر نداشته‌اند؟ یک ور دیگر کله‌ام می‌گویند. نه نداشته‌اند. عکس آخر، یک شیشه لوله‌ای عطر یک تسبیح سبز پلاستیکی چند تا کارت هویت و چند کاغذ تا شده و تلفن همراهی که پنجاه و دو تماس بی پاسخ روی گوشی‌اش ثبت شده است. می‌دانید من به چی‌ها فکر می‌کنم. الان را نگاه نکنید که دور و بر خانواده شلوغ است و تشییع بی‌نظیری برایش گرفته‌اند. دم مردم گرم، اما تعارف که نداریم زندگی سخت شده است مردم خیلی کاری از دستشان برای این خانواده عزیز برنمی‌آید. شما الان را می‌بینید و من جگرم خال می‌زند برای چیز‌هایی که ممکن است اصلا اتفاق نیفتند، مثلا سه ماه دیگر تلفن شهید زنگ بخورد و بگوید: از بانک فلان تماس می‌گیرم سه ماه است قسطتان پرداخت نشده است، کسی می‌تواند تضمین بدهد که همسر شهید آن لحظه تنها باشد و بتواند یک دل سیر زار بزند؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها