در دومین روز نمایشگاه کتاب نگاهی داریم به حضور ناشران کمک آموزشی و دانشگاهی در نمایشگاه کتاب

جولان 700 میلیارد تومانی‌ در نمایشگاه

«فقط 6 درصد از غرفه‌های نمایشگاه در اختیار ناشران کمک‌آموزشی است»... اینها جملاتی است که قادر آشنا قائم‌مقام نمایشگاه کتاب تهران در یکی از برنامه‌های تلویزیونی عنوان می‌کند. بحث بر سر حضور یا غیبت ناشرانی مانند ناشران کمک آموزشی و دانشگاهی و امثالهم در برنامه بالا گرفته است. محمد دلاوری، مجری برنامه هم سعی زیادی دارد که نظر کارشناسان برنامه را به طور مشخص درباره این موضوع بگیرد. روی همین حساب هم طرفین فرصت سُر خوردن از اصل سؤال را ندارند. پاسخ آقای قائم مقام ظاهرا حاکی از آن است که انتقادها خیلی نباید وارد باشد. هر فردی یک حساب و کتاب کوچک کند احتمالا حق را به آقای قائم مقام می‌دهد، اما ظاهرا این همه ماجرا نیست.
کد خبر: ۱۲۰۲۷۹۸

برنامه با دعوای همیشگی فروشگاه یا نمایشگاه بودن «نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران» شروع شده است. این اما موضوع اصلی نیست. بحث بلافاصله سمت و سویه انتقادی به خود می‌گیرد و فارغ از نمایشگاه بودن یا نبودن رویدادی که این روزها در مصلای امام خمینی(ره) تهران در حالی برگزاری است، نقد اصلی به حضور بخشی از ناشران باز می‌گردد که شاید در نگاه اولیه، نسبت چندانی با فرهنگ عمومی و سرانه مطالعه و مطالعه اختیاری نداشته باشند.
سال‌هاست که در کنار ناشران عمومی که در حوزه عمومی نشر فعالیت می‌کنند و امسال هم 55 درصد نمایشگاه نیمی از آن را در اختیار دارند، بحث حضور ناشران کمک آموزشی، دانشگاهی و بین‌الملل (عمدتا دانشگاهی) به یکی از محورهای اصلی انتقاد از نمایشگاه بدل شده است. هرچند آقای قائم‌مقام ضمن دفاع از وجه فروشگاهی نمایشگاه، آن را باعث روان چرخیدن صنعت نشر و سال نوی ناشران معرفی می‌کند (استدلالی که در ذات خود قابل تامل و تا حدی قابل دفاع هم هست)، ولی بحث آنجاست که دقیق شدن در همین استدلال می‌تواند انتقادات جدی و محکمی را به بعضی سیاست‌های اجرایی نمایشگاه وارد کند که حضور ناشران دانشگاهی و کمک آموزشی در نمایشگاه را به شدت زیر سؤال می‌برد.
بخشی از کارکرد نمایشگاه کتاب در دوره‌های ابتدایی برگزاری آن و به خصوص چند دوره اول در دهه 60 ناظر به همین هدف طرح‌ریزی شده بود. به عبارت دیگر، بخش مهمی از هدف برگزاری نمایشگاه به تسهیل و بازتر شدن فضای ورود آثار علمی و دانشگاهی به کشوری مربوط بود که در آن سال‌ها حال و روز خوشی نداشت. دست و پنجه نرم کردن با دشمن خارجی که به بخشی از تمامیت ارضی کشور تجاوز کرده بود از یک سو و اصطکاک‌هایی که جامعه بین‌الملل به ایرانِ انقلابی دهه 60 داشت باعث شده بود بخشی از فضای رشد و شکوفایی علمی و دانشگاهی کشور تحت تاثیر قرار گیرد.
در چنین فضایی، برگزاری یک نمایشگاه با عرضه عمومی کتاب که از قضا بخش مهم آن به آثار دانشگاهی باز‌می‌گشت می‌توانست، کورسویی از امید و روشنایی را برای این حوزه به ارمغان آورد. بر همین مبنا هم در ادامه، این دسته از ناشران جای محکمی در نمایشگاه پیدا کردند و به مرور هم با افزوده شدن بخش دیگری از ناشران که امروز به نام «کمک آموزشی» شناخته می‌شوند، بخش قابل تاملی از حیثیت اجرایی، تبلیغاتی و حتی فروش نمایشگاه را به خود اختصاص دادند.
تغییر از آموزش به فرهنگ
نمایشگاه کتاب در این سال‌های اخیر، اما قرار بوده از آن حیثیت پیشین فاصله بگیرد. بحث‌هایی که ناظر به تقویت جنبه فروشگاه نمایشگاه صورت گرفته و مطالباتی که ناظر به آن صورت می‌گیرد حکایت از آن دارد که توقع و انتظار از نمایشگاه در این سال‌ها دیگر همان توقع و انتظاری نیست که در دهه 60 از آن بوده است. سوی بعضی از این توقعات به تبدیل شدن نمایشگاه به ویترین سالانه نشر کشور باز‌می‌گردد. سوی بعضی دیگر به این‌که این رویداد فرهنگی به عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی سال باید نقش پررنگ‌تری در فرهنگ عمومی به طور کل و افزایش سرانه مطالعه و روحیه کتابخوانی به طور خاص داشته باشد. به عبارت دیگر، نمایشگاه کتاب از موضع آموزشی و دانشگاهی به یک موضع فرهنگی تغییر کارکرد داده و حالا توقعات زیادی از آن وجود دارد؛ انتقاداتی که در این چند سال ناظر به حضور پررنگ و تاثیرگذار ناشران غیرعمومی (کمک آموزشی و دانشگاهی) از مسؤولان برگزاری نمایشگاه شده و هنوز هم دقیقا همین سمت و سو را دارد.
چه عیبی دارد؟
ناشران کمک آموزشی و دانشگاهی هر چند فی‌نفسه در کار چاپ کتاب هستند، اما کارکردی متفاوت از ناشران عمومی دارند. مخاطبان این دسته از ناشران عموما دانش‌آموزان و دانشجویان هستند. افرادی که عموما به دلیل تامین نیاز آموزشی خود به کتاب‌های دانشگاهی و کمک آموزشی مراجعه می‌کنند. ماهیت چنین کاری نمی‌تواند در زمره فرهنگ مطالعه و کتابخوانی اختیاری قرار گیرد. مسامحتا جنس چنین رجوعی از جنس رجوع دانش‌آموزان مدارس به کتب درسی است. به همان دلیلی که دانش‌آموزان مدارس به کتب درسی نیاز دارند مخاطبان ناشران دانشگاهی و کمک آموزشی نیز به این ناشران رجوع می‌کنند. حال سؤال آنجاست در بستری که قرار بوده فضایی به نام نمایشگاه کتاب در راستای افزایش بنیه فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی حرکت کند آیا حضور ناشرانی با این جنس از مخاطب، کمکی به نمایشگاه می‌کند؟
ظرفیت‌ها در اختیار غیرعمومی‌ها
مساله مهم دیگر آن که این دسته از ناشران، جزو قشری از ناشران محسوب می‌شوند که در سایر ایام سال هم از چرخه اقتصادی مناسبی برخوردارند. به عبارت ساده‌تر، در زمانه‌ای که بسیاری از ناشران عمومی به دلیل فروش پایین و مشکلات اقتصادی (قیمت کاغذ، زینگ و سایر هزینه‌ها) با موانع متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند این دسته از ناشران از ثبات نسبتا مناسب بازار برخوردارند. در مقام مثال، فقط ناشران کمک آموزشی در طول سال از گردش 700 میلیارد تومانی برخوردارند. حالا با همین وضعیت، همه ناشران پا به رقابت درون نمایشگاه می‌گذارند. حالا فقط در موردی مشابه برای بهره‌مندی از ظرفیت تبلیغی نمایشگاه (بیلبوردها، رادیونمایشگاه و ...) چه کسی برنده رقابت خواهد بود و از پس هزینه‌های تبلیغی بر خواهد آمد؟!
مسؤولان اجرایی نمایشگاه هر ساله در دفاع از نمایشگاه از چرخه اقتصادی نشر سخن می‌گویند و نمایشگاه را موعد و سال مالی ناشران می‌دانند. این هم که در جای خود، ادعای درست است اما سؤال این که بخش اعظم این ظرفیت‌ها در ایام برگزاری نمایشگاه به سود کدام دسته از ناشران است؟ ناشرانی که حوزه فعالیت آنها فرهنگ عمومی است یا ناشرانی که کارکرد درسی دارند؟ آیا این شبهه مطرح نیست که بخش اعظم منافع نمایشگاه کتاب دوباره نصیب همان دسته از ناشرانی می‌شود که در سایر ایام سال هم بازار، مخاطب و مشتری خود را دارند؟
بُن‌های فرهنگ در خدمت آموزش
نکته قابل توجه دیگر بن‌هایی است که در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد و برای استفاده بیشتر عموم از کتاب تخصیص پیدا می‌کند. شاید جالب باشد بدانیم بخش قابل توجهی از این بن‌ها در بخش ناشران دانشگاهی هزینه می‌شود. به عبارت ساده‌تر، بن‌هایی که قرار بوده کارکرد فرهنگی و عمق بخشیدن به فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را داشته باشند در خدمت چرخه آموزشی و درسی قرار گرفته و از فلسفه اصلی خود دور می‌شوند.
تفاخر به فروش بالا
مسؤولان اجرایی نمایشگاه هر ساله با اعلام فروش میلیاردی که در نمایشگاه صورت گرفته، آن را به عنوان یکی از شاخص‌های مهم بیلان کاری خود اعلام کرده و نمودارها هم نشان می‌دهد این عدد هر سال نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده است. یک اتفاق مبارک، اما سؤال آنجاست که چرا این آمار به صورت تفکیکی اعلام نمی‌شود تا مشخص شود هر بخش از نمایشگاه چه سهمی از فروش کلی آن داشته‌اند؟ آیا مقاومت مسؤولان نمایشگاه از انتشار آمار تفکیکی فروش نمایشگاه این فرضیه را به واقعیت نزدیک نمی‌کند که سهم اعظم فروش مربوط به بخشی از ناشران کمک آموزشی و دانشگاهی است و اصولا فلسفه اصلی حضورشان در نمایشگاه محل سؤال است؟!
چه کنیم؟
مطالبی که در بالا شرح‌شان رفت هرگز به معنای نفی کارکرد ناشران کمک آموزشی و دانشگاهی نیست. بحث اما آنجاست که کاش مسؤولان وزارت ارشاد و اجرایی نمایشگاه با تفکیک کارکردی ناشران از یکدیگر، فرصت رشد را در یک نظام عادلانه برای همه ناشران فراهم کنند.

محمدصادق علیزاده

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها