مسؤولانی را که در بحران سیل ، با حضور مؤثر خود نقشی راهگشا برای حل مشکلات مردم داشتند بیشتر بشناسید

ستاره‌های سیل

شک نکنید همه مثل شهردار ایذه و استاندار گلستان نیستند که وقتی سیل زل زد توی چشم شهر و استانشان، آنها خودشان را به مردمشان ترجیح دادند و شدند ساحل‌نشین. شهردار ایذه خوزستان وقتی در این شهر به خاطر سیل حالت فوق‌العاده اعلام شد به مرخصی رفتنش ادامه داد و سرکارش نیامد،‌ استاندار گلستان نیز که همین اواخر یکی از گزینه‌های احتمالی شهرداری تهران بود در همه روزهایی که سیلاب در گلستان جولان می‌داد و از مال و جان مردم قربانی می‌گرفت، رفته بود به خارج کشور برای انجام کارهای شخصی‌اش! این دو نفر بلافاصله برکنار شدند و خبر عزلشان همه جا پخش شد و شدند قربانیان سیل به نوعی. اما همه مثل اینها نبودند و نیستند، خیلی‌ها در این بیست و چند روز که ایران در ماتم سیل‌زده‌هاست از جان مایه گذاشتند و از مال دریغ نکردند گرچه مثل آن دو عزل شده نامشان سرزبان‌ها نیفتاده و گمنام مانده‌اند چه از میان مردم و چه از میان مسؤولان. تمام دیروز ما دنبال این آدم‌ها گشتیم که پیدا کردنشان کار بسیار سختی بود چون همه این سوژه‌ها در مناطق سیل‌زده حاضر بودند و هرکدامشان دستشان در کاری بود ولی به هرحال گفت‌وگوها میسر شد؛ گفت‌وگو با آدم‌هایی ازجنس گذشت و نوعدوستی.
کد خبر: ۱۱۹۹۶۰۱

تا 5 صبح در خانه‌های مردم
محمد عزیزی، شهردار معمولان
اوضاع شهر معمولان هنوز که هنوز است از همه شهرهای سیل‌زده کشور خراب‌تر است. مردم اینجا هنوز نه آب و برقشان به طور کامل وصل است و نه جاده‌هایشان رو‌به راه، با این حال شهردار شهر ویران‌شده معمولان به اصلاح این وضع امیدوار است. محمد عزیزی، شهردار 38 ساله معمولان کلا آدم خوشبینی است.
او اصالتا معمولانی است و یک سال و نیم است که در زادگاهش شهردار شده. گروه‌های جهادی حاضر در معمولان می‌گفتند شهردار روزی که سیل آمد لباس رسمی از تن کند و وارد سیلاب شد برای نجات جان و مال مردم. دیروز که با خودش حرف زدیم دیگران دائم از گوشه و کنار با او حرف می‌زدند و کسب تکلیف می‌کردند که خودش گفت مشغول نظارت کردن بر اوضاع است.
محمد عزیزی برایمان گفت قبل از وقوع سیلاب چون از طریق هواشناسی و ستاد مدیریت بحران مطلع شده بود که بارندگی شدید و آبگرفتگی در راه است به همراه پرسنل شهرداری وارد شهر شد و شروع کرد به خبر دادن به مردم، گفت برای مطلع کردن مردم در معرض آسیب حتی التماس هم کرد که خانه‌هایشان را ترک کنند و به جاهای امن بروند.
آقای شهردار آن شب تا 5 صبح در محله‌های معمولان می‌گشت و به در تک‌تک خانه‌ها می‌رفت تا همه بدانند چه خطری در راه است.
با این حال وقتی سیل از راه رسید پایین‌دست شهر مخصوصا در حاشیه رودخانه خراب شد و مردم محاصره‌شده در آب به عسر و حرج افتادند. در این وضع شهردار بازهم تن به آب و گل و لای زد و کوشید هم مردم گرفتار را نجات دهد و هم اگر بتواند وسایلشان را. در سیل شهر معمولان خانه آقای شهردار زیر آب رفته، خانه برادر و پدرخانمش هم گرفتار سیلاب و گل و لای شده، خانه مادرش در یکی از روستاها نیز کاملا ویران شده اما مردم محلی می‌گویند او نجات خانه‌های مردم را در اولویت قرار داده و از آن دست مسؤولانی نیست که بخواهد همه امکانات و تجهیزات را برای نجات مال و جان فامیل خودش بسیج کند. محمد عزیزی اما می‌گوید هرچه کرده فقط انجام وظیفه بوده و از این به بعد اگر لازم باشد حاضر است با دست خالی گل و لای را از خانه‌های همشهریانش بیرون بکشد.
او یک برنامه هم برای شهر ویران‌شده‌اش دارد و آن این‌که رایزنی کند تا مسؤولان بخشی از زمین‌های اطراف شهر را در اختیار مردم بی‌خانمان قرار دهند تا آنها یک بار دیگر در آنجاها که امن‌تر است ساخت و ساز کنند.

زنی برای بحران
فریبا بهاری/ سرپرست فرمانداری
اگر بدبینانه نگاه کنیم فریبا بهاری، سرپرست فرمانداری شهرستان دورود بدشانس بود که ماه‌های اول انتصابش در این پست به سیل خورد. واقع‌بینانه اما که نگاه کنیم این سیل و قدرت مدیریت خانم فرماندار برای او از بحران سیل پلی ساخت برای معرفی توانمندی‌های او. او هم مثل بقیه فرمانداران مناطق در معرض آسیب از طریق اطلاعیه‌های سازمان هواشناسی و ستاد مدیریت بحران استان از خطری که نزدیک است مطلع شد. او فورا از روزی که جمعه بود حداقل روزانه دوبار ستاد مدیریت بحران را تشکیل داد و کمیته‌های مختلف را ساماندهی کرد از کمیته اسکان اضطراری گرفته تا کمیته حمل و نقل، لجستیک، اطلاع‌رسانی، امداد و نجات، بهداشت و کمیته شهری. فریبا بهاری می‌گوید از آن روز جمعه تا پنجشنبه بعدش او دو ساعت هم نخوابید و حتی وقت نکرد لباس‌هایش را عوض کند، چون برنامه این بود که مخصوصا در حوزه کمیته شهری، دیوارو خاکریزهایی به طول یک و نیم کیلومتر در مناطق در معرض خطر کشیده شود و علاوه بر این موانع و پل‌هایی که می‌توانست باعث برگشت آب به سمت شهر شود، برداشته شود. شهرستان دورود طبق پیش‌بینی‌های هواشناسی جزو نقاط قرمز استان لرستان بود و احتمال سرریز شدن سد مروک برای آن پیش‌بینی شده بود. این سد البته سرریز کرد و به گفته خانم فرماندار خسارت‌هایی به زمین‌های کشاورزی زد ولی خسارتش نسبت به بقیه شهرهای سیل‌زده بسیار کم بود و خوشبختانه تلفات جانی هم نداشت. فریبا بهاری می‌گوید این دستاورد را از یک سو مدیون هماهنگی همه دستگاه‌های مسؤول در شهرستان است و از سوی دیگر مدیون سیستم اطلاع‌رسانی خوب در دورود که ازبنرها گرفته تا بلندگوها، فضای مجازی، آژیر ماشین‌های آتش‌نشانی و حتی اطلاع‌رسانی خانه به خانه دست به دست هم دادند. سرپرست فرمانداری دورود حالا یکی از مسؤولان روسفید این کشور است، زنی 39 ساله که دختر هفت ساله‌اش را به خاطر مشغله‌های کاری از قبل از تعطیلات ندیده و در همه روزهای بحران همراه همسرش به مناطق سر می‌زد.

خانه‌اش پایگاه امداد است
مهدی محمودوند/ معتمد معمولان
بچه‌های قرارگاه جهادی امام رضا(ع) می‌گفتند شخصی در شهرمعمولان هست که یک داش مشتی تمام‌عیار است. پرس و جو که کردیم او را یافتیم و رسیدیم به مهدی محمودوند 38 ساله که پدربزرگش بزرگ شهر معمولان است و گویا او بانی ساخت این شهر بوده. مهدی گله‌هایش کم نیست و از کمبودها و نارسایی‌ها زیاد گله می‌کند ولی از آن دست آدم‌هایی نیست که دست روی دست بگذارد و فقط تماشاچی باشد و گله کند. او یک خانه چهار طبقه دارد و غیر از طبقه‌ای که خودش در آن زندگی می‌کند بقیه را تجهیز کرده برای اسکان نیروهای مردمی و دولتی و برنامه‌ریز که به معمولان می‌آیند. در واقع خانه او استراحتگاه است و محلی برای تجدید قوا. خانه پدربزرگش نیز که گنجایش 400 تا 500 نفر دارد به همین منوال در اختیار است. مهدی یک آشپزخانه هم راه انداخته که روزی دو تا سه هزار پرس غذای گرم می‌پزد و او خودش آنها را می‌رساند به دست نیازمندان واقعی. او هم از جیب خرج می‌کند و هم از کمک‌های مردمی که از این سو و آن سو به دستش می‌رسد. می‌گوید روزی دو تا سه میلیون تومان جمع می‌کند و با آن هم خواربار می‌خرد و هم لباس و باز هم شخصا می‌رساند دست سیل‌زده‌های واقعی. مهدی محمودوند برای این‌که بتواند کمک‌های مردمی را جمع کند از قاضی معمولان حکم هم گرفته و روزی چند بار از کمک‌هایی که به دست مردم می‌رساند در فضای مجازی لایو می‌گیرد. او یک کار خاص دیگر هم انجام داده و آن این که در روزهای اوج گرفتاری‌های معمولان درحالی که لودرهای دولتی را به کار نمی‌گرفتند او با اصرار و به قول خودش با زور یکی از لودرها را گرفته و از جیب خودش 200 لیتر در آن گازوئیل ریخته تا راه‌های مسدود معمولان را باز کند.

پلیس علیه سیل
یوسف نیکفر/ مامور پلیس راهور شهرستان خرم‌آباد
سروان یوسف نیکفر، مامور پلیس راهور شهرستان خرم‌آباد یکی دیگر از کسانی است که در حادثه سیل استان لرستان خوش درخشید و مادری پیر و فرزند معلولش را از میانه سیل جاری شده در خیابان‌های خرم‌آباد نجات داد. او البته معتقد است که نجات آن مادر و فرزند خواست خدا بوده و او فقط وسیله‌ای بوده برای تحقق اراده الهی. نیکفر تعریف می‌کند که روز حادثه یعنی 12 فروردین او به همراه دیگر همکارانش برای خدمت به مردم به صورت آماده‌باش در خیابان شریعتی خرم‌آباد مستقر بودند.
اما وقتی خرم‌رود طغیان می‌کند و سیل در شهر جاری می‌شود، مردم ساکن در حاشیه خرم‌رود برای نجات جان خود به هر سو می‌گریزند و ماموران پلیس نیز با مشاهده این اتفاق به کمک مردم آن منطقه می‌روند. نیکفر می‌گوید، در این میان از داد و فریاد مردم متوجه می‌شود که پیرزنی در پشت‌بام خانه خود گیر افتاده و امکان فرار ندارد. در آن لحظه، نیکفر قبل از این که پل اناری تخریب شود، خودش را از خیابان شمشیرآباد به آن سوی پل و به طرف خانه آن پیرزن می‌رساند و در آن گیر‌و دار نردبانی چوبی از یکی از مغازه‌ها اطراف پیدا می‌کند و خود را به بالای پشت‌بام می‌رساند. اما وقتی که او قصد می‌کند به کمک مردم پیرزن را نجات دهد، پیرزن مخالفت می‌کند و می‌گوید ابتدا باید پسر معلولش را که در یکی از اتاق‌های خانه گیر افتاده است، نجات دهند.
او تعریف می‌کند که هرطور شده پیرزن را مجاب کرد و اول او را به کمک مردم از بام خانه‌اش به بام خانه کنار و از آن طریق به داخل کوچه و خیابان اطراف رساند و بعد هم بالای سر پسر معلول آن زن رفت. اما این پسر که خود، 47سال داشت، سنگین بود و رساندنش به بالای پشت‌بام، بسیار دشوار.
اما با هر مکافاتی بود نیکفر پسر معلول را بغل کرد و او را از راه‌پله به پشت‌بام رساند و بعد هم با کمک همکارانش یک نردبان دیگر گیر آورد و پسر معلول را روی آن خواباند و وقتی دید نمی‌توانند برانکارد را از روی پشت‌بام عبور دهند، بخشی از تیغه پشت‌بام را با کمک همکارانش با تبری که آنجا بود، خراب کردند و آن شخص را به پشت‌بام کناری و بعد هم از راه کوچه به منطقه امن رساندند.

مراقبت از آنتن در اوج بحران
رمضان تاجیک‌نژاد/ رئیس اداره مخابرات شهرستان آق‌قلا
سیل می‌خروشد و خانه‌ها و زیرساخت‌های شهری را نابود می‌کند. حالا فرقی ندارد، برق باشد یا سیستم‌های مخابراتی، همه را درهم می‌شکند و نابود می‌کند. در این میان اما بعضی مدیران ایستادند و اجازه ندادند زیرساخت‌ها و وسایلشان نابود شود. یکی از آنها، رمضان تاجیک‌نژاد، رئیس اداره مخابرات شهرستان آق‌قلاست که در تمام روزهای عید، ایستاد و اجازه نداد راه مخابراتی آق‌قلا و روستاهای آن دچار اختلال شود. تصویری که با زیرپوش، خسته در میان آب در حال تعمیر تجهیزات مخابرات است، سندی بر این ادعاست. داستان رمضان تاجیک‌نژاد از همان روز اول فروردین و روزهای اول سیل شهر شروع شد. تاجیک‌نژاد به ما می‌گوید: «از همان روزهای اول قبل از این که سیل آق‌قلا شروع شود، تمام نیروهای مجموعه را چه در شهرستان‌ها و چه در شهر، در آماده‌باش گذاشتم.» سیل که به شهر می‌رسد، تمام شهر خاموش می‌شود. تاجیک‌نژاد اما پای کار می‌ماند و اجازه نمی‌دهد چراغ اداره‌اش خاموش شود. برای این کار هم از چند ژنراتور استفاده می‌کند. مشکل اما به روشن نگه‌داشتن اداره ختم نمی‌شود. خطر نفوذ آب به درون سیستم‌ها بزرگ‌ترین مشکل تاجیک است. او می‌گوید:‌ «به کمک چند دستگاه، آب درون سالنی که دستگاه‌های پنل و پایدار نگه‌دارنده قرار داشتند، پمپاژ کردیم.» این کار البته آسان نبوده است. تاجیک از روز اول عید تا روز دهم که سیل در منطقه‌ای که مرکز مخابرات آق‌قلا، وجود داشته است، شبانه‌روز فعالیت کرده است. تاجیک توضیح می‌دهد با کمک نیروی پشتیبانی روستاهای توابع شهرستان و کارمندان اداره، ارتباط موبایل، تلفن‌های ثابت و اینترنت آق‌قلا قطع نشد.

مشق مطالبه‌گری
حجت الاسلام موسوی‌فرد / امام جمعه خرمشهر
خودش می‌گوید که روحانیت در تمام مشکلات و بحران‌ها از زمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) تا امروز همیشه کنار مردم بوده است؛ بنابراین معتقد است در کنار مردم بودن، جزو خط‌مشی روحانیت است. موسوی‌فرد یکی از روحانیونی بوده است که از زمانی که زمزمه‌های خطر سیل به گوش می‌رسید، در کنار مردم و با مردم همراه شده است. او به ما می‌گوید:‌ «از اواخر بهمن می‌دانستیم قرار است در استان سیل بیاید.» همین می‌شود که امام‌جمعه شهر هم به فکر می‌افتد تا با همراهی مسؤولان و مردم، برای آمادگی شهرهای در معرض خطر دست به کار ‌شوند. ایجاد سیل‌بند و تقویت سیل‌بندها از کارهایی است که او به کمک مردم و مسؤولان انجام داده است. سرکشی به مردم و دیدار چهره‌به‌چهره از دیگر کارهای موسوی‌فرد است. او درحالی که در راه سرکشی به یکی از روستاهای اطراف خرمشهر که در معرض خطر سیل قرار دارد، توضیح می‌دهد: «درست است که در زمینه آماده‌سازی برای سیل و رساندن اقلام موردنیاز به مردم تلاش کردیم؛ اما سعی من بیش از هر چیز دیگری، مطالبه از مردم برای مردم و مطالبه از مسؤولان برای مردم بوده است.» حالا که هنوز خطر سیل دست از سر مردم برنداشته است و هنوز هم بسیاری از شهرستان‌ها و روستاهای خرمشهر در محاصره سیل قرار دارند، امام‌جمعه خرمشهر از مردم خواسته است تا برای اسکان، خانه‌ها و حسینیه‌های خود را در اختیار اقوام، قوم یا مردم دیگر قرار دهند. به جز این، او از مسؤولان هم مطالبه‌گری می‌کند. اگر لازم باشد تا مردم شهر از پزشک خاصی استفاده کنند یا اقلام خاصی نیاز باشد، او دست به کار می‌شود و از مسؤولان مطالبه می‌کند.

این آفرودکاران نان‌آور
محمدطاها احسانی/ آفرودکار

آفرودکارهای حرفه‌ای حتما محمدطاها احسانی و محمد مهدی افشار را می‌شناسند. اینها دو پسربچه کم‌سن و سالند که لقب کوچک‌ترین آفرودکارهای جهان را یدک می‌کشند و حالا خیلی نرم و شیرین نامشان گره خورده به سیل لرستان. این دو کودک قزوینی قرار است اتومبیل تمرینی‌شان را که یک پاترول است بیندازند در جاده شهرهای سیل‌زده و بزنند به دل مسیرهای صعب‌العبور تا کمک‌حال مردم این مناطق باشند. اما تا پاترول این دو کودک به مناطق سیل‌زده لرستان برسد آنها دو تاکسی زردرنگ را پر کرده‌اند از بسته‌های نان لواش و شیرمال تا برسد به دست مردم فاجعه‌دیده پلدختر. این نان‌ها شده ده هزار قرص به ارزش سه میلیون تومان که تماما از حساب شخصی این آفرودکارهای کم‌سن و سال خریداری شده است.
نگذاشتم آب به روستاها برود
قربانعلی شاه‌نظری / شهروند ترکمن‏صحرا
داستان قربانعلی شاه‌نظری از سال 45 که تازه پنج سالش بود، شروع شد. زمانی که به خاطر طغیان گرگان‏رود، منطقه ترکمن‏صحرا به زیر آب رفت و همین که به گفته خودش 50سال از زندگی مهاجرت کرد و مهاجرت کرد تا این که حالا چهار سالی می‏شود دوباره به شهر زادگاهش بازگشته است. سیل که آمد، تصویر کودکی دوباره برای قربانعلی زنده شد. به خاطر همین دست به کار ‎شد و به کمک 200 نفر از جوانان شهرش، رفت به سمت روستاهایی که در خطر ورود سیل به روستا بودند. با سدبندهایی که ساخته بود، اجازه نداد که آب به درون روستاهای قلعه‌جیق کوچک، قلعه‎جیق بزرگ، آلتین تخماق، کله‌پست و قلمس از توابع گمیشان نفوذ کند. آن زمان که آب گرگان‏رود خروشان و وحشی بود، او و تیمش شبانه‏روز برای این که آب نفوذ نکند، جنگیدند. حالا هم که سطح آب پایین آمده است، شاه‏نظری دست از کار نکشیده است، حالا به همراه نیروهای مردمی و امدادی، اقلام خوراکی را در میان مردم توزیع می‏کند و حتی اگر نیاز باشد، شب‏ها شیفت نگهبانی هم می‏دهد.
بسیاری از مردم عادی نیز برای کمک به سیل‌زد‌گان آستین بالا زدند
سد سیل
ایرانی‌ها خصلتی منحصر به فرد دارند که در زمان‌های بحران بروز می‌کند و آن حس همدلی‌شان است که آنها را به معنی واقعی کلمه از مردم به ملت تبدیل می‌کند. در سیل‌های نوروزی امسال خیلی‌ها پای کار بودند، از سپاه و ارتش و بسیج بگیرید تا هلال‌احمر و استانداری‌ها و فرمانداری‌ها و بخشداری‌ها. نیروهای اورژانس و پلیس و بهزیستی و کمیته امداد هم بودند و در کنار همه اینها مردم آنچنان حضوری پررنگ داشتند که همه مسؤولانی که نام بردیم دلشان قرص بود به وجود همین مردم. خیلی از این جماعت نوعدوست نامشان جایی برده نشده و گمنامند، شاید هم اصلا دلشان نخواهد اسمشان در بوق و کرنا شود ولی در بین این مردم که بی‌چشمداشت خدمت‌رسانی می‌کنند، هستند کسانی که حتی شده با یک فریم عکس یا یک نقل قول از زبان دیگران مشهورتر از بقیه شده‌اند و شده‌اند سوژه ما.

مریم خباز
لیلا شوقی
جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها