رئیس اتحادیه کتابفروشان تهران از حال و اوضاع این روزهای صنفش گفت

کتابفروشی‌ها نمی‌توانند فقط کتابفروشی باشند!

از لحظه‌ای که پایتان را در هر خیابانی می‌گذارید، چشمتان به انواع مغازه‌ها و فروشگاه‌هایی می‌افتد که قدم به قدم جاخوش کرده‌اند و دیدنشان دیگر برای خیلی از ما عادی شده است. در این میان جایگاه اول به شکم و متعلقات آن از رستوران‌ها و فست فودی‌ها گرفته تا فروش مواد غذایی اختصاص دارد و بعد هم لباس فروشی‌ها و دیگر اجناس در این رده بندی قرار می‌گیرند؛ تا جایی که هر کسی در هر محله‌ای دست کم آدرس دقیق چند تا از آنها را دارد. اما الان اگر از شما بپرسند که در اطرافتان کتابفروشی کجاست، چه پاسخی می‌دهید؟ آیا اصلا جایی را برای آدرس دادن سراغ دارید؟ این موضوعی است که امروز درباره تمام استان‌ها و شهرهای کشور صدق می‌کند؛ در حالی که داستان دنباله دار کتاب و کتابخوانی همیشه لقلقه زبان روشنفکران و خیلی از مسؤولانی بوده که می‌خواهند حرف فرهنگی بزنند، برای همین هر کسی هر جا که به گمان خودش لازم است از آن می‌گوید. این ماجرا اما با وجود دغدغه‌ای که در کلمات برای آن وجود دارد، هنوز که هنوز است حتی در حوزه همان قصه فرهنگسازی نخ نما شده هم پیشرفت خاصی نداشته. از سوی دیگر، اگر نگاه گذرایی به تعداد کتابخانه‌ها در دور و اطراف خودتان بیندازید، متوجه تراکم آنها در یک جا و کمبودشان در خیلی از مناطق می‌شوید. همچنین از بین همان تعدادی هم که وجود دارد اغلب کتاب‌ها در کنار اقلام دیگری قرار گرفته اند تا بلکه کاستی فروششان با این اقدام برطرف شود.
کد خبر: ۱۱۹۳۸۳۸

محمود آموزگار، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به بهانه حال و احوال این روزهای کتابفروشی‌ها گفت‌وگویی با جام‌جم داشت.
او معتقد است که تراکم کتابفروشی‌ها تنها به بحث صدور مجوز آن ارتباطی ندارد و همیشه اغلب شغل‌ها در یک جا جمع می‌شوند مثل خیابان لاله زار که بخشی از آن لوستر فروشی است. آموزگار می‌گوید: «اولین کتابفروشی‌ها هم در تهران ابتدا در بازار بین الحرمین شکل گرفتند و بعد وارد مسجد شاه آن زمان شدند. در ادامه بخشی از آن در ناصرخسرو و باغ همایون گسترش پیدا کرد، بعد هم چهارراه مخبرالدوله، خیابان انقلاب و در آخر هم کریمخان میزبان این حوزه شدند. این اتفاق هم به ساختاری برمی گردد که بنیاد آن از قدیم بنا شده و همیشه همین بوده است.»
البته که بازهم این موضوع وحی منزل نیست و هنوز هم می‌شود در خیلی از مناطق دیگر کتابفروشی باز کرد، همان‌طور که کم وبیش این اتفاق رخ داده اما انگار اتحادیه دراین باره فکر خاصی نکرده تا مثلا با ارائه تسهیلات و مدیریت اصولی باعث تشویق برای تأسیس کتابفروشی در سایر محله‌ها شود. آموزگار در این باره هم گفت: «ما کتابفروشی‌های محله‌ای را در نقاط مختلف داریم، اما تعداد آنها به دلیل مسائل و نوساناتی که وجود دارد مدام در حال افت و خیز است. با این حال شاید بتوان گفت دیگر ضرورت ایجاب نمی‌کند که همه آنها در یک جا فعالیت کنند؛ به همین دلیل امروز کتابفروشی‌ها را در سایر مناطق هم می‌توانیم ببینیم.»
مالیات؛ قوز بالا قوز!
با این حال در تهران شاید چنین اتفاقی وجود داشته باشد، اما در برخی از شهرستان‌ها همچنان کمبود آن به چشم می‌خورد، این در حالی است که پرداخت مالیات برای خیلی از کتابفروش‌ها قوز بالاقوز شده است و برخی را از ادامه راه منصرف می‌کند. چون می‌دانید که روی فرهنگ خرید کتاب در سطح گسترده چندان نمی‌شود حساب کرد و از سوی دیگر سود پایین این حوزه هم مطرح است، حالا در کنار همه این‌ها هزینه‌هایی مثل مالیات، اجاره و... سختی‌هایی را به همراه دارد که به قول یکی از کتابفروش‌های راسته انقلاب هرکسی را مجبور می‌کند تا برای شروع این کار کفش آهنین به پا کند تا بعد از سال‌ها تازه به یک رونق نسبی برسد!
در این بین آموزگار در پاسخ به کم و کیف اجرای معافیت مالیاتی کتابفروشی‌ها هم می‌گوید: «در حوزه معافیت مالیاتی قوانین زیادی مثل قانون مالیات‌های مستقل وجود دارد که کتابفروش‌ها را از پرداخت آن معاف می‌کند. در اینجا ما ابتدا سعی می‌کنیم با راهنمایی همکارانمان به آنها کمک کنیم تا از این امتیاز استفاده کنند. در مرحله بعد هم برای حمایت از همکارانی که مقررات را رعایت کردند و تکالیفی که باید را انجام دادند، در هیات‌های معافیت مالیاتی حاضر می‌شویم و از آنها دفاع می‌کنیم. اما این امکان برای خیلی از شهرستان‌ها وجود ندارد؛ چرا که آنها اتحادیه مشخصی با عنوان ناشران و کتابفروشان ندارند. در حال حاضر تنها قم چنین اتحادیه‌ای دارد و در بقیه شهرستان‌ها، کتابفروشان و ناشران در کنار صنف نوشت افزار قرار می‌گیرند. آن هم در فضایی که اکثر اعضای آن به همان گروه دوم اختصاص داشته و آنها هم تسلط کافی را در بحث معافیت مالیاتی کتابفروشی‌ها ندارند. همه اینها مسائلی است که ضرورت تشکیل یک اتحادیه سراسری را مطرح می‌کند که تا کنون به خاطر بعضی گروه‌ها اتفاق نیفتاده است.»
ملاحظات اتاق اصناف و وزارت صنعت، معدن و تجارت از مواردی بود که آموزگار آن را یکی از عوامل مهم شکل نگرفتن اتحادیه سراسری مطرح کرد. او که در یکی از صحبت‌هایش از اتحادیه میوه و تره باری گفته بود که در پاکدشت جواز کسب کتابفروشی صادر می‌کرد، از تلاش بی حاصل برای حداقل استانی شدن اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران هم گفت و این موضوع را حق قانونی دانست که همچنان به دنبالش است.
قابل اغماض است
و اما فروش خیلی از اقلام در کنار کتاب هم از آن مقوله‌هایی است که خودش گاهی باعث باز شدن پای مردم به کتابفروشی‌ها می‌شود و گاهی اصل جنس که همان کتاب است را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. آموزگار اعتقاد دارد که از این مساله گریزی نیست، چون این انتظار و توقع موجهی نیست که کتابفروشی فقط کتاب بفروشد! او می‌گوید: کتابفروش حتی با مجموعه قوانینی که درباره‌اش وجود دارد، ناگزیر است همه هزینه‌هایی را که مشاغل دیگر هم دارد پرداخت کند، در حالی که تنها حدود 25درصد از قیمت روی جلد هرکتاب را نمی‌دهد. به همین دلیل این حرفه تنها با کتابفروشی نمی‌تواند پیش برود، موضوعی که البته در کشورهای دیگر هم به چشم می‌خورد. همه اینها برای آن است که فروش کتاب یک توجیه منطقی پیدا کند.
در این میان گویا قوانین صنفی می‌گوید که تا حد 20درصد فروش موارد غیر، قابل اغماض است اما جنبه اصلی باید حفظ شود، چون در غیر این صورت تداخل صنفی صورت می‌گیرد. حتی اگر کالایی که مجوز ندارد در جایی به فروش برسد اتحادیه مربوط می‌تواند شکایت کند.
با تمام اینها درست است که کتاب جزو نیازهای اولیه سبد خانواده‌ها قرار نمی‌گیرد و خیلی اوقات حتی از طرف مسؤولان مرتبطش هم فراموش می‌شود، اما هر کدام از ما می‌توانیم از خودمان شروع کنیم و در کنار همه مغازه‌های پر زرق و برق، حداقل آدرس یک کتابفروشی را هم یاد بگیریم.

1. دشواری‌های کتابفروشی در شهرستان
علیرضا رحمانی، مدیر پاتوق کتاب شیراز
فروش کتاب به تنهایی کفاف اداره یک کتابفروشی را نمی‌دهد و خود ما هم در کنار کتاب‌ها اقلام مختلفی از دفتر و لوازم‌التحریر گرفته تا پیکسل و... گذاشتیم، با تمام اینها و سختی‌هایی که وجود دارد،سعی کرده‌ایم موارد متفرقه کمتری را بیاوریم و تنها قسمت محدودی از فروشگاه را به آنها اختصاص داده‌ایم.
فروش کتاب نه فقط در کتابفروشی‌ها بلکه حتی در حد سطح تیراژها هم بسیار کم شده است و از سوی دیگر با وجود فشار اقتصادی همان کتاب‌ها هم با قیمت بالاتری عرضه می‌شود، همه اینها دست به دست هم می‌دهند تا فروش کتاب روزبه روز کمتر شود. اگر این روند ادامه پیدا کند اوضاع از این هم بدتر می‌شود و خیلی از کتابفروشی‌ها کارشان به تعطیلی می‌کشد. یکی دیگر از مشکلاتی که ما در شهرستان‌ها داریم، این است که فروش اغلب از تهران کمتر است و در کنار آن اجاره یک محل تجاری خیلی بالاست، به همین دلیل ما به‌ناچار سراغ فضاهای مسکونی می‌رویم تا اجاره پایین‌تری داشته باشد ولی همان هم فشار زیادی به ما وارد می‌کند و می‌توانم بگویم در این مسیر خیلی میلی‌متری پیش می‌رویم و سود می‌کنیم. در اینجا موضوع دیگری که وجود دارد این است که ما کتاب کمک درسی نمی‌فروشیم وگرنه عواید بیشتری کسب می‌کردیم، چرا که بیشترین گردش مالی برای کتابفروشی‌هایی است که کمک‌درسی می‌فروشند و فضای تجاری دارند. کتابفروشی‌های عمومی ولی مخاطبان خاص دارند و جزو نیازهای درجه چندم یک خانواده
محسوب می‌شوند.

2. اتحادیه‌ای که خودش کمک می‌خواهد
در بحث مالیات هم ما با پرکردن اظهارنامه مالیاتی اغلب معاف می‌شدیم اما بودند کتابفروشی‌هایی که شنیدم از آنها مالیات گرفته می‌شود و به من هم مدتی پیش از این اداره تماس گرفتند اما هنوز درخواست مالیات نکردند. در این بین وجود اتحادیه مشترک با لوازم‌التحریر هم از موارد دیگری است که طبق آن می‌بینیم اغلب اعضا برای صنف نوشت‌افزار هستند، به همین دلیل کمک و حمایت چندانی از ما صورت نمی‌گیرد. جالب است بدانید که بعضا می‌گویند اتحادیه یک تشکل خصوصی است و شما علاوه بر هزینه‌ای که بابت عضویت می‌پردازید باید کمکی هم به اتحادیه بکنید! هزینه آب و برق و... هم برای ما چون سایر مصارف رد شده است، حتی گاهی از تجاری هم بیشتر است و طبق خیلی از مشاغل حساب می‌شود. امسال ما برای دو ماه به جای مثلا200 تومانی که همیشه پول برق می‌دادیم حدود700 تومان پرداخت کردیم و همه اینها فشار زیادی به ما وارد کرد. اینها در شرایطی اتفاق می‌افتند که سود خیلی کمی هم داریم چون در حوزه کتاب‌های عمومی معمولا دامنه تخفیف تا 30 درصد است و تنها در حوزه کمک‌درسی‌ها حدود60 درصد است. در اینجاست که همان اقلام با قیمتی که مقداری به روزتر است به کمک ما می‌آید.
به نظر می‌آید وضعیت کتاب به یک فکر اساسی نیاز دارد. البته همه رخدادهای یک مملکت به هم ربط دارد و اگر اوضاع اقتصادی بهبود پیدا کند، وضع کتاب هم درست می‌شود. با این حال اگر به خریدار کتاب امکانی مثل یارانه تعلق بگیرد، شاید کمک بزرگ و موثری به کتابفروش‌ها شود، چون تنها ارائه تسهیلات به مواردی مثل کاغذ یا ناشران برای پایین آوردن قیمت کتاب باعث می‌شود تا زمانی که این اتفاق می‌افتد، عده‌ای در این بین سود خود را ببرند و گاهی فساد اتفاق بیفتد. به هرحال این ایده‌ای است که اگر اجرایی شود، می‌توان کمی امیدوارتر شد.

فاطمه شهدوست

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها