اینکه مدام ارقام نجومی که به برخی بازیگران خاص میرسد را در بوق میکنند و به واسطه آن کل بازیگران را به یک چوب میزنند، درست نیست. اینکه این ارقام چطور وارد شده و به عدهای خاص میرسد را من نمیدانم و اصلا بدنه بازیگران نیستند که تعیینکننده این ارقام هستند. من به عنوان بازیگر تا حدی در تعیین دستمزدم دخیلم و مابقی آن را سلسلهای از عوامل تعیین میکند؛ عواملی که هیچ ربطی به بازیگر ندارند و منتج از روند حاکم بر تولید هستند.
ارقام نجومی به عدهای محدود میرسد و مابقی وضعیت میانه یا ضعیفی دارند و انتظارات بدنه صنف نیز هیچگاه ملاک بهبود اوضاع نیست. آنچه میبینیم این است که خواستههای صنف به بایگانی رفته و بدنه هنرمندان آن قدر درد و رنج کشیدهاند که قابل گفتن نیست.
قطعا وظیفه سیاستگذاران است که به فکر بدنه هنرمندان باشند و شرایط بهبود اوضاع را فراهم کنند و وقتی سیاستگذار کاری نمیکند گفتن من و امثال من دردی را دوا میکند؟
سیاستگذاران فرهنگی مدتهاست که حواسشان به مشکلات هنرمندان نیست و کمتر دیدهایم که روند عملیاتی محسوسی را برای بهتر کردن اوضاع فراهم کنند. حل کردن مشکلات هنرمندان که مهمترین آنها نداشتن امنیت شغلی است آنقدرها کار دشواری نیست و فقط باید یک برنامهریزی دقیق داشته باشند و پله پله مشکلات را حل کنند.
لازم هم نیست در عرض یک ماه همه مشکلات را حل کنند. میتوانند سالی یک مشکل را حل کنند. مثلا امسال را رایزنی کنند برای حل مشکل بیمه بیکاری هنرمندان و سال بعد وقت بگذارند برای راهاندازی یک مرکز تخصصی درمانی برای هنرمندان و... . اگر با این روند پیش بروند شک نکنید که ظرف پنج سال بسیاری از مشکلات هنرمندان حل میشود. هنرمندی که مشکل معیشتی نداشته باشد، یقین بدانید که ده برابر هنرمند درگیر با مشکلات اقتصادی قادر است هنرنمایی کند. اصلا یکی از دلایل رشد هنر ارزش مدار نبودن دغدغههای اقتصادی است. تا دغدغه اقتصادی هست هنر بازاری و هنرمند بازاری هست و هرچه مشکلات اقتصادی بیشتر باشد هنر هم بازاریتر خواهد شد پس اگر به فکر ارتقای هنر هم هستند، بیش از قبل به دنبال حل مشکلات معیشتی هنرمندان باشند.
سعید داخ
بازیگر