کد خبر: ۱۱۸۲۰۰۱

راستی! من می‌توانم کمی غر بزنم؟!

بله.

بفرمایید!

می خواهم از سریال عروس تاریکی شروع کنم.

ما می‌خواستیم از شما سؤال بپرسیم، ولی اگر خودتان این طور صلاح می‌دانید ما حرفی نداریم.

یک شب مدیران سیما فیلم به ما گفتند که می‌خواهند سر صحنه بیایند. به همین دلیل عوامل از من و خانم رویا نونهالی خواستند سر صحنه حاضر باشیم.

همیشه قبل از ورود مدیران یک لشگر خبرنگار و عکاس هم می‌آیند که گزارش و عکس تهیه کنند که آمدند. وسایل پذیرایی هم آماده بود! ساعت 22 و 30 دقیقه شد و خبری از مدیران نشد و بعد از تماس عوامل متوجه شدیم جلسه مدیران طول می‌کشد و نمی‌توانند بیایند. من به خبرنگاران گفتم از قول من به مدیران بگویند این همه جلسه می‌گذارید پس چرا هر روز اوضاع سیما خراب تر می‌شود؟! پس جلسه نگذارید شاید درست شود! معتقدم روند نزول تلویزیون از 9 سال پیش آغاز شده است.

آیا به این مساله فکر کرده اید که قبلا سریال‌های ما حتی در کشورهای خارجی هم طرفدار داشت و خیلی جا‌ها با وجود ماهواره،سریال ایرانی می‌دیدند، اما دیگر این اتفاق نمی‌افتد. واقعا چرا؟! من می‌گویم دلیلش ممیزی‌های وسیع و سلیقه‌ای است.

چرا تا این حد ممیزی باید باشد؟ جالب است بعضا پخش سریال‌های قبل هم ممنوع شده. مثل سریال بچه‌های خیابان، دوران سرکشی و ... اگر هم پخش شوند با کلی ممیزی روی آنتن می‌روند. خب چرا؟ مگر این سریال‌ها در چه حکومتی ساخته شده است؟ حتی سریال مختارنامه هم در بازپخش‌ها به شدت سانسور شده است.

چه کسی این کار را انجام می‌دهد؟ مسلماً مسؤول پخش! ما به سلیقه چه کسی باید کار کنیم؟ همین ممیزی‌ها باعث می‌شود مخاطب را از دست بدهیم و فقط جلسه می‌گذاریم. خب این جلسات چه مشکلی را حل می‌کند. به یاد دارم چندی پیش اعلام شد 132 سریال قرار است ساخته شود. از آقای عباس نعمتی که مشاور معاون سیما ست، پرسیدم حالا چرا 132 تا و چرا 130 تا نه! تلویزیون شده نوعی قمار خانه.

پر از به اصطلاح مسابقه که روی کازینوها را کم می‌کند. خب اینها که از بلیت بخت‌آزمایی بدتر است! اگر قبلاً یک بلیت بخت‌آزمایی بود، الان چندین تا فقط در تلویزیون هست! اگر آن زمان حرام بود، پس اینها چیست؟! سری اول برنامه خندوانه در میان تماشاگران گرفت، اما چرا روندی ایجاد ‌شد که ضعیف و ضعیف‌تر شود. قبلاً مردم کلی درباره خندوانه حرف می‌زدند، ولی الان دیگر این طور نیست. یا برنامه دورهمی هم همین طور.

به نظرتان این مشکل به خاطر این است که از سر و ته برنامه‌ها زده می‌شود یا این‌که ایده‌های جدید به فصل‌های جدید برنامه‌هایی مثل خندوانه تزریق نشده است؟

آوردن ایده جدید کاری ندارد. خب قابل خریداری هست. پول خوب به سناریست بدهید، برایتان کلی ایده‌های عالی طراحی می‌کند. ولی از سر و ته ایده‌ها نرم نرم زده می‌شود. ما از برنامه نود، پربیننده تر داریم؟ پس چرا باید این برنامه تعطیل شود؟ جالب است کسی هم جواب نمی‌دهد. شما باید از مدیران این سؤال را بپرسید تا شفاف سازی شود که چرا نود درگیر چنین ماجراهایی شد. شفافیت وجود ندارد.

ولی در برنامه حالا خورشید مدیر شبکه سه درباره برنامه نود صحبت کرد و توضیحاتی داد. همچنین عادل فردوسی پور هم روی خط آمد و صحبت کرد. این شفافیت که شما می‌گویید در این برنامه اتفاق افتاد و حس خوب هم به مخاطب داد.

این خیلی خوب است، باید همین را بیشتر کنند و در چند برنامه توضیح داده شود تا همه بفهمند. به نظرم هیچ اشکالی ندارد مدیران تلویزیون ما گاهی به خاطر اشتباهاتشان از مردم عذرخواهی کنند. به هر حال هیچ‌کس معصوم نیست و همه اشتباه می‌کنیم. فرهنگ عذرخواهی باید در جامعه ما وجود داشته باشد، اما این کار را مدیران میانی هم انجام نمی‌دهند. چه برسد به مدیران بالاتر.

خب چرا درباره مسائل به مردم توضیح داده نمی‌شود از کانال تلویزیون؟چرا دلار شد 20 هزار تومان؟ چرا هیچ‌کس توضیح نداد؟ خب این سودها کجا رفت؟ مابه تفاوت ریالی دلار سه هزار تومانی و بیست هزار تومانی؟ وقتی تورم می‌شود و یک جنس از یک ریال می‌شود دو ریال، سود آن در جیب چه کسانی می‌رود؟ در جیب سبزی فروش نمی‌رود! خب وقتی توضیحی به مردم داده نشود فاصله بین مسؤولان و مردم زیاد می‌شود. گاهی هم برخورد خشن می‌شود. این بدترین موریانه در مدیریت هست؟

ما بر اساس اطلاع می‌گوییم که اتفاقاً در این زمان رویکرد اغلب مدیران تلویزیون تعامل و هم افزایی با اهالی هنر و رسانه است، ولی وقتی ما با مدیران تلویزیون صحبت می‌کنیم آنها می‌گویند که هنرمندان حاضر نیستند تعامل داشته باشند. چرا این اتفاق از سوی هنرمندان نمی‌افتد؟

نه، اصلاً چنین چیزی نیست.الان کلی از هنرمندان بنام در تلویزیون برنامه دارند. من از همین جا اعلام آمادگی می‌کنم برای کمک. ولی باید روشن و علنی باشد مثل برنامه‌های زنده

خب. این یعنی شرط گذاشتن برای تلویزیون!

بله شرط می‌گذارم، چون اعتمادم خدشه دار شده است. من همیشه می‌گویم در برنامه زنده شرکت می‌کنم اما تولیدی نه! به خاطر این‌که ممکن است با سلیقه خودشان ادیت کنند. جالب است بگویم در زمانی که آقای ضرغامی رئیس سازمان بودند، می‌گفت به بچه‌ها سپردم هر وقت شما قرار است در تلویزیون حرف بزنید، بگویند که ببینم.

خب شما در برنامه خندوانه هم حرف زدید. این برنامه که تولیدی بود، پس چرا اعتماد کردید؟

می دانستم چیز عجیبی نیست و نخواهم گفت و چالشی ندارد. مردم می‌خواستند کیف کنند و می‌خواهند من حرف‌های جالبی برایشان بزنم، چالشی در میان نبود بیشتر می‌رفتم تا در مورد کمپین احیای دریاچه ارومیه با مردم حرف بزنم در یک درخواست برای امضای احیای دریاچه ارومیه فقط در یک شب حدود یک میلیون امضا جمع کردم..با این وجود بخش‌هایی از حرف‌هایم را ادیت کرده بودند که من و رامبد کلی تعجب کردیم. من در این مصاحبه هم حرف غیرقانونی نمی‌زنم. دوست دارم درددل کنم. البته بگویم فقط حرفم با تلویزیون نیست با وزارت ارشاد هم هست.با حوزه هنری و شهرداری هم هست. همه خودمختار عمل می‌کنند...

شهرداری می‌گوید ما فلان فیلم را در سینماهایمان پخش نمی‌کنیم. حوزه هنری هم همینجور، تلویزیون هم خودمختار است. جالب این‌که صاحبان سینماها هم خودمختار شده‌اند و اگر با نام فیلم حال نکنند، اسم فیلم را تغییر می‌دهند.

که بفروشد! بعد نام یک فیلم می‌شود مادرزنم عاشق شده است! خب این در شان سینمای ایران است؟! یا وای آمپول! یا نام خارجی گذاشته می‌شود میلیونر میامی! واقعاً اینها نام هستند. الان هم این وضع سینمای ماست. چرا 90 درصد داستان فیلم‌ها و سریال‌های کمدی درباره تعدادی کلاهبردار است که به جان هم افتادند؟ خب فکر نمی‌کنید اگر تا این میزان کلاهبرداری را نشان بدهیم یعنی قبح آن می‌ریزد.

مگر کمدی فقط باید درباره کلاهبردارها باشد. چرا کمدی‌ها بیشتر به سمت کلاهبرداری گرایش دارد؟ چون کار آسانتری هست. چرا آدم سالم و موقعیت‌های سالم را به عنوان کمدی انتخاب نمی‌کنیم.

راه حل تان چیست؟ چون برخی مدیران می‌خواهند این مشکلات را برطرف کنند؟

چرا اتاق فکر گذاشته نمی‌شود و بگویند رضا کیانیان بیا؟ نه این‌که فقط به من بگویند. به همه هنرمندان بگویند. در باید باز شود. باور کنید راه حل پیدا می‌شود. مگر بقیه جهان چه کار می‌کنند؟ فکر می‌خرند. ما ایرانی‌ها فکر را فراری می‌دهیم. من نمی‌خواهم از این مملکت بروم. من امکانش را دارم در خارج از ایران زندگی کنم، اما نمی‌روم؛ چون نمی‌خواهم انسان دسته دوم باشم. من دلم برای کشورم و مردمم و این آب و خاک می‌تپد. این حرف‌ها و نقدها هم از سر درددل و دغدغه‌های درونی ام که امیدوارم موثر واقع شود و مشکلات حل شوند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها