از نقش بازاریان اهواز در 15 خرداد تا 50 روز حکومت نظامی

قیامی که به نهضت امام خمینی جان بخشید

در دوره پهلوی دوم، برخی احزاب و نهادها در سطح جامعه ایران شکل گرفت که بارزترین آنها جبهه ملی می باشد . جبهه ملی در این عصر، مهم‌ترین جریان در حوزه ناسیونالیسم و ملی‌گرایی می باشد و از آن پس به عنوان مهم ترین نماد این جریان در ایران به شمار می آید که در این فراز مراحل مختلف شکل‌گیری آن را به اجمال مرور می کنیم .
کد خبر: ۱۱۷۲۲۶۱
روند شکل‌گیری جبهه ملی در ایران و آثار و پیامدهای آن

جبهه ملی اول

به گزارش جام‌جم‌آنلاین-تاسیس اولیه جبهه ملی به سال های نخستین دهه 1320 ش در مجموعه اشغال ایران در جنگ دوم جهانی توسط متفقین باز می گردد در این زمان گروه‌های ملی گرای کوچکی متشکل از تکنوکرات ها و چهره های جوان و تحصیل کرده غرب، احزابی چون حزب میهن پرستان ( به رهبری علی جلالی و محمد پور سرتیپ)، حزب استقلال (به رهبری عبد العزیز آزاد) و حزب میهن (به رهبری مهدی آذر و کریم سنجابی) را پدید آوردند. این احزاب با ائتلاف خود، حزب ایران را شکل دادند و بدین ترتیب هسته اولیه جبهه ملی شکل گرفت که در سالهای بعد تحت این عنوان موجودیت یافت. جبهه ملی اول به طور رسمی در سال 1328 به وجود آمد یعنی همان سالی که عمر مجلس پانزدهم به پایان رسیده بود و تعیین تکلیف مسئله نفت جنوب به مجلس شانزدهم محول گردید. پس از برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم، تعدادی از رجال سیاسی کشور به رهبری دکتر مصدق با عده‌ای از هم‌فکرانش با اعتراض به تقلب در انتخابات در دربار متحصن شدند و به دنبال آن بود که جبهه ملی ایران ( اول ) در آبان 1328 به رهبری دکتر مصدق اعلام موجودیت کرد و در اساسنامه خود حفظ قانون اساسی (شاهنشاهی) و حرکت در چارچوب آن مورد تاکید قرار گرفت. این جبهه در سال‌های بعد نقش مؤثری در صحنه سیاسی ایران ایفا کرد.

در سال 1328 پس از تکرار انتخابات مجلس شانزدهم، هشت نفر از اعضای جبهه ملی مرکب از مصدق، مکی، شایگان، بقایی، حایری زاده، آزاد و نریمان به مجلس راه یافتند و فراکسیون نهضت ملی را تاسیس کردند این فراکسیون با تلاش و حمایت نیروهای مذهبی و مردمی (به رهبری آیه الله کاشانی) و به دنبال ترور رزم آرا – که از مخالفان سر سخت ملی شدن صنعت نفت ایران بود – توانست شرایط مناسبی را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت ایران در اسفند 1329 فراهم آورد. سران جبهه ملی به دلیل فقدان روحیه انقلابی و داشتن تمایلات سکولار به تدریج حمایت نیروهای مذهبی و مردمی را از دست دادند.

جبهه ملی اول که به دلایل یاد شده به ضعف و رکود گراییده و پایگاه اجتماعی خود را از دست داده بود، به دنبال یک کودتای آمریکایی – انگلیسی در 28 مرداد 1332 سقوط کرد و از آن پس برخی عناصر و اعضای آن در قالب نهضت ملی فعالیت های زیرزمینی و محدود و ناموفقی را آغاز کردند همین فعالیت ها نیز با دستگیری برخی فعالان آن در تهران و شهرستانها به رکود بیشتر گرایید گفتنی است به غیر از دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه دکتر مصدق که به دلیل مواضع تند و ضد سلطنتی اش مورد غضب شاه و دربار واقع و به اعدام محکوم شد، سایر سران ملی گرا به دلیل روحیه سازش کارانه و غیر انقلابی، جز مواردی محدود حتی دچار دردسر زندان و تبعید هم نشدند .

جبهه ملی دوم

با روی کار آمدن دموکرات ها در آمریکا و فشار این کشور به رژیم های وابسته برای به اجرا در آوردن سیاست‌های رفورمیستی در دهه 40، فضای شکل گیری جبهه ملی دوم درایران فراهم گردید . این جبهه در 30 تیر 1339 در زمانی که مصدق در تبعید بود با انتشار بیانیه‌ای اعلام موجودیت کرد و در نخستین اقدام اعضای آن در اعتراض به آزاد نبودن انتخابات مجلس بیستم در سنا تحصن نمودند و سپس در تاریخ 28 اردیبهشت 40 با موافقت دولت علی امینی میتینگی در میدان جلالیه تهران برگزار کردند .

به دنبال اجرای طرح اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه که به بروز قیام خونین 15 خرداد 42 انجامید، رهبران جبهه ملی (دوم) در نحوه برخورد با اصلاحات ارضی و محکوم کردن یا نکردن کشتار مردم در قیام 15 خرداد، دچار اختلاف نظر شدیدی شدند و در نتیجه کار موثری نیز انجام ندادند و سرانجام این جبهه نیز همانند جبهه ملی اول به دلایل چندی که مهم ترین آن ها نادیده گرفتن عامل مذهب و نقش موثر نیروهای مذهبی بود رو به ضعف نهاد و در سال 1343 منحل گردید . به دنبال انحلال جبهه ملی دوم برخی اعضای آن به نهضت آزادی و جامعه سوسیالیست ملحق شدند و از این طریق به فعالیت های خود ادامه دادند .

جبهه ملی سوم

تشکیل جبهه ملی سوم توسط افراد رادیکال تر جبهه ملی و نهضت آزادی همچون بازرگان و فروهر صورت گرفت این جبهه در 7 مرداد 1344 رسما اعلام موجودیت کرد جبهه ملی سوم مجموعه‌ای از احزاب : حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، حزب سوسیالیست ها و نهضت آزادی بود . گرچه مصدق از تشکیل جبهه ملی سوم حمایت کرد اما این جبهه هرگز مجال تبدیل شدن به یک تشکیلات منسجم را نیافت و قبل از هر اقدامی منحل گردید . از آن پس در طول سال های 44 تا 56 هیچ گونه فعالیت سیاسی تشکیلاتی یا انفرادی از سوی ملی گرایان در مخالفت با استبداد و استعمار نوین ایران و هم چنین مقابله با افزایش نفوذ بیگانگان در ایران مشاهده نمی شود . بر اساس شواهد اعضای این گروه تنها گاهی در محافل خصوصی گردهم می آمدند و پیرامون برخی مباحث غیر ضروری تبادل نظر می کردند . بنابه گزارش اسناد ساواک، ملی گرایان در این سال ها هرگونه تغییر و تحولی را منوط به خواست آمریکا می‌دانستند. آنان چشم امیدشان به آمریکا بود تا با جلب حمایت آن کشور و تحت فشار قرار دادن رژیم شاه امکان فعالیت و ایجاد فضای باز سیاسی در ایران را فراهم آورد و عملا نیز تا پیدایش چنین وضعیتی که با روی کار آمدن کارتر در کاخ سفید ایجاد شد، تنها نظاره گر خفقان، سرکوب، انحطاط و گسترش نفوذ بیگانگان بودند.

جبهه ملی چهارم

رهبران جبهه ملی تاکید می کنند که آغاز مجدد فعالیت های این گروه، ناشی از پیدایش فضای باز سیاسی در کشور بود. و این زمانی است که رژیم پهلوی همانند ابتدای دهه 40 می خواست با انجام برخی اصلاحات ظاهری و هدایت شده از سوی غرب، با صلاح‌دید آمریکا بساط قدرت خویش را مستحکم سازد .

جبهه ملی چهارم زمانی مجددا فعال شد که برخی سران این جبهه نامه سر گشاده ای خطاب به حاکمان رژیم پهلوی منتشر کردند . کریم سنجابی، شاهپور بختیار و داریوش فروهر به طور مشترک نامه ای خطاب به شخص شاه منتشر کردند و در آن انجام برخی اصلاحات، رعایت حقوق بشر و پای بندی به قانون اساسی را خواستار شدند . از مجموعه این تلاش ها جبهه ملی چهارم با عنوان " اتحاد نیرو های ملی " به وجود آمد که در آن، سه حزب ملت ایران، حزب ایران و جامعه سوسیالیست ها قرار داشتند .

در بیانیه اعلام موجودیت جبهه ملی چهارم و نامه آنان خطاب به رژیم پهلوی، هیچ نشانه ای از طرح خواسته های اساسی و اعلام مخالفت صریح با رژیم دیکتاتوری پهلوی مشاهده نمی شود . حتی در اوج قیام مردمی که با قیام 19 دی 1356 مردم قم و پس از بر پایی مراسم چهلم شهدا در شهر های مختلف آغاز شد، تاکید سران جبهه ملی، هم چنان بر مبارزه قانونی و در چارچوب قانون اساسی موجود بود . حتی در شهریور 57 نیز سران جبهه ملی برای تحقق خواسته های خود در چارچوب قانون اساسی و کسب برخی امتیازات مشغول مذاکره و چانه زنی با دولت شریف امامی بودند که حضور میلیونی مردم در مراسم عید فطر و کشتار مردم به دستور رژیم در 17 شهریور، معادلات و محاسبات طرفین را برهم زد. در این مقطع رژیم شاه با اشاره آمریکا به مذاکره و آشتی با مخالفان میانه رو، یعنی همین ملی گراها می اندیشید . رژیم به درستی از تمایل و شرایط ملی گراها برای سازش و اختلاف آنان با نیروهای مذهبی آگاه بود و لذا پس از مذاکره مستقیم با ملی گراها به آنان پیشنهاد تشکیل دولت داد. اسناد و شواهد موجود حاکی از سازشکاری ملی گرایان و نارضایتی آنان از قیام مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی ( ره ) است به طوری که ساواک با گزارش یکی از جلسات جبهه ملی ایران می نویسد : «بحث در مورد اعلامیه [ امام ] خمینی شد که قانون اساسی برای سرنگون کردن رژیم سلطنت کافی نیست و نظر آقایان خواسته شد . همه افراد به اتفاق گفتند راه ما همان راه قانون اساسی است . »

در آخرین روزهای عمر رژیم، جبهه ملی که از بقای سلطنت ناامید شده بود در راستای جلب نظر آمریکا، تماس هایی با مقامات سفارت ایالات متحده در ایران گرفت تا نظر مثبت آن دولت را برای جانشینی خود به جای نظام شاهنشاهی جلب نماید . مسئولان سفارت پس از ملاقات با کریم سنجابی می گویند : « سنجابی می‌خواست چیزی را که وی حسن نیت خودش، عقاید روشن فکرانه و گرایش طرفدار غرب برای توجه ایلات متحده می داند را به طور غیر مستقیم منتقل کند . »

و بدین ترتیب این جبهه به دلیل عقاید خاص خود و اختلاف نظر عمیق با نیروهای مذهبی، هرچه از شعله‌ورتر شدن آتش انقلاب می گذشت بیشتر و بیشتر از کاروان انقلاب عقب افتاد و به تدریج از جنبش اسلامی ملت مسلمان ایران فاصله گرفت چنان که پس از پیروزی انقلاب، جبهه ملی از جمله نخستین گروه هایی بود که به مخالفت با اسلام فقاهتی و خط امام برخاست و سرانجام به دنبال اعلام مخالفت صریح با لایحه قصاص و قصد راهپیمایی و تحریک مردم، امام خمینی ( ره ) طی موضع گیری قاطعی در 25 خرداد 1360 این تشکیلات را غیر قانونی اعلام کردند و بدین ترتیب بر فعالیت های تشکیلاتی ملی‌گرایی لیبرال در کشور جمهوری اسلامی ایران، مهر باطل زده شد .

جریان ملی‌گرایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

برخی جریانات و گروه ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان خود را دنباله رو اهداف و برنامه های جبهه ملی معرفی کرده اند که در راس این جریان نهضت آزادی قرار دارد:

نهضت آزادی در اردیبهشت 1340 ش از التقاط دو جریان ملی و مذهبی به وجود آمد . بارزترین موسسان این نهضت، مهندس بازرگان و یدا... سحابی می باشند که نهضت خود را مسلمانان، ایرانی، تابع قانون اساسی و پیرو افکار دکتر مصدق معرفی کردند. نهضت آزادی گرچه از روحانیت تاثیر پذیرفته و با آن طیف در ارتباط بود اما اندیشه دینی خود را نه از مرجعیت و عالمان دینی، که بر برداشت دینی خود متکی می‌دانستند لذا این جریان به مرور از دین‌شناسی حوزوی فاصله گرفت . سران نهضت در دهه 50 هجری شمسی به ویژه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی خود را محدود به مباحثی چون جمعیت حقوق بشر و دفاع از زندانیان سیاسی کرده بودند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به دلیل برخورداری از سابقه مذهبی در جریان تشکیل شورای انقلاب و دولت موقت، نقش مهمی ایفا کردند . این دولت به دلیل اختلافات فاحش با سران انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی به دنبال تسخیر لانه جاسوسی آمریکا استعفا داد و از کار کنار کشید ولی فعالیت های سیاسی خود را در قالب استفاده از نشریات برای بسط افکار خود و نقد سیاست ها و برنامه های نظام و انقلاب ادامه می داد تا این که در نهایت به دلیل مواضع سازشکارانه نهضت آزادی، امام خمینی ( ره ) درنامه ای به وزیر کشور وقت، نهضت را طرفدار رابطه با آمریکا معرفی و فعالیت آن را غیر قانونی اعلام کرد .

نهضت آزادی پس از کناره گیری از قدرت در قالب اپوزیسیون نظام به فعالیت خود ادامه داد . در دوران جنگ تحمیلی این جریان به یکی از مخالفان داخلی نظام تبدیل شد و مخالفت ها و انتقادهای گزنده خود را با انتشار جزوات و کتب و سخنرانی ابراز می نمود و رسانه های بیگانه نیز با خوشحالی از آن استقبال می نمودند و بیانیه‌های نهضت را به طور مرتب پخش می کردند .

از مهم ترین اقدامات و موضع گیری های نهضت آزادی بعد از پیروزی انقلاب که در مواردی موضع گیری حضرت امام ( ره ) علیه این جریان را نیز در پی داشت، شامل مخالفت با مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی، مخالفت با لایحه قصاص و اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی می باشد.

محمد ملک‌زاده

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

عضو انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه

پژوهشگر تاریخ اندیشه معاصر ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها