خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ، معروف به لسانالغیب، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود.
با وجود گذشت قرنها از خلق اثر بلندمرتبه خواجه نامدار شیراز، هنوز هم فعالان عرصه شعر و ادبیات به سراغ تصحیح، تشریح و بازگشایی گرههای ناگشوده آن میروند. همچنین به خواندن اشعار و ترویج آن اصرار دارند؛ جامجم آنلاین درباره اهمیت حفظ ارتباط نسلها با اشعار و موارد پیرامون آن با دکتر حسن ذوالفقاری، استاد دانشگاه تربیت مدرس و مدیر گروه آموزش فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گفتوگویی داشته است که در ادامه با هم میخوانیم:
حافظ در ایران و جهان چه جایگاهی نزد افراد دارد؟
حافظ واقعا حافظه ملت و حافظه ایرانیها است. این شاعر بزرگ هم شاعر ایرانیها و هم معرف فرهنگ ایران در جهان است. اشعار حافظ به قدری میان توده مردم رفته که خواص هم بهخوبی از این اشعار لذت میبرند و لحظات تنهاییشان از اشعار حافظ مدد میگیرند.
مردم نیز زمانیکه که به استیصال میرسند و نیاز به کمک دارند دست به سوی دیوان حافظ دراز کرده و به دیوان حافظ تفال میزنند که در واقع نشاندهنده اوج شهرت و عظمت یک شاعر است. وقتی که این شاعر در میان توده مردم جا باز کند، علاوه بر اینکه ما با حافظ درد و دل و راز و نیاز میکنیم، تفال میزنیم درواقع از او کمک معنوی میخواهیم، در هنگام صحبت کردن با تمثل به ابیات و مصراعهای مثل شده حافظ سعی میکنیم که کلام خودمان را مستحکم کنیم.
بیش از 700 مصراع و عبارت در زبان مردم است که بهعنوان ضربالمثل در دیوان حافظ مطرح میشود. همچنین در جهان نیز حافظ مرتبهای دارد. گوته شاعر بزرگ آلمان، نابغه غرب، درواقع به نابغه شرق که حافظ باشد، گاهی غبطه میخورد در اشعارش میگوید حافظا در غزلهایت میشنوم که شاعران را بزرگ داشتهای بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم. بزرگگویی است که این صفات به بزرگداشت اوست و خیلی اشعار دیگری در ستایش حافظ دارد.
شاعران بزرگ جهان همچنین نویسندگان و متفکران، مانند نیچه فیلسوف نامآور آلمانی که درباره زرتشت نیز کتابی مستقل دارد و به تفکر ایرانی بسیار علاقمند است، درواقع درباره حافظ میگوید: میخانهای که تو برای خویش افکندهای، فراتر از بر کشیدن می که تو در اندرون من میاندازی ناتوان است.
شاعران عرب نیز بسیار از حافظ تاثیر پذیرفتند و ستایش حافظ را کردند و سر در برابر حافظ فرود آوردند. اما سوال این است. ما امروز از باید ببینیم برای این شاعر بزرگ بهعنوان یک میراث عظیم فرهنگی در جهت جلب و جذب جهانیان چهکار کردیم؟ چهقدر راهها را باز گذاشتیم که این شاعر را چه در ایران و چه در جهان بشناسانیم. البته کسانی بودند، مستشرقینی که خودشان بر اساس علاقه این چهره جهانی را معرفی کردند. اما این کافی نیست و امروزه وظیفه داریم با این میراثهای معنوی بسیار غنی، چهره واقعی ملت خود را نشان دهیم.
امروز ما را ملتی تروریسم معرفی میکنند در حالی که این غلبه ننگین سیاست خارجی بر فرهنگ ایرانی بوده است و باید چهره واقعی مردم ایران را که نمایندهاش حافظ است را به جهانیان بشناسانیم.
آیا آثاری که خارج از مرزها از حافظ معرفی شده است ، کافی و راضی کننده بوده است؟
طبیعتا هیچ اثر هنری که از غالب زبان خودش بیرون آید، نمیتواند اثر قوی خود را داشته باشد. اگر ما بخواهیم شاهنامه را به زبان انگلیسی و فرانسه ترجمه کنیم، راحتتر است چراکه میزان ادبیات شاهنامه بسیار کمتر است. خیلی راحت میتوان داستانهای آن را منتقل کرد. اما در مورد حافظ فرق میکند. شعر حافظ لایههای فراوانی و ایهامهای تودرتویی دارد و هر بار که آن را میخواند به لایه جدیدش میرسید، دیوان حافظ همانند یک سرزمین نامکشوف است.
با وجود این لایههای تو در تو و اسرارآمیز ، ترجمه آن به دیگر زبانها بسیار دشوار است. از هنرهای حافظ ایهامهای او است. ایهام را کسی میتواند درک کند که در زبان مادریاش معانی دقیق کلمات را بداند. همچنین به کاربرد آن واژه در شرایط متفاوت فرهنگی و اقلیمی و اجتماعی آگاه باشند. اگر مترجم زبردست باشد میتواند اندیشههای حافظ را منتقل کند.
چرا پیوند نسل امروز با اشعار حافظ اهمیت دارد؟
از جمله زمینهها و موضوعاتی که میتواند ذهن و زبان و روان اجتماع را تلطیف کند، شعر است. بهخصوص که روزگار امروز، روزگار خشونت است. در شرایط امروزی و در جهانی کاملا خشن، نیاز به چیزی داریم که بتواند روح ما را تلطیف کند. اگر گذشتگان اینقدر خشن نبودند، به این دلیل بود که با ادبیات مشهور بودند و در این خصوص شعر حافظ میتواند اثر دوچندان داشته باشد و میتواند روح انسان را سیقل دهد.
موسیقی و شعر همسایه هستند و کودکان نیز علاقه دارند شعر را با موسیقی بخوانند؛ آوازخوانها و خوانندگانی همچون شجریان اشعار حافظ را چنان زیبا میخوانند که شعر را بر زبانها جاری میکند. در گذشته نیز اینگونه بوده است. بنابراین از مواردی که میتواند امروزه کمک باشد، موسیقی و آواز است. جوانها را میتوان از این طریق با شعر حافظ مانوس کرد. شعر حافظ برخلاف شعر خاقانی و نظامی، جنبه سنتی و آیینی پیدا کرده است. بهعنوان مثال ما در شب یلدا باید حافظ بخوانیم یا در عید نوروز باید کتاب حافظ در کنار قرآن بر سر سفره هفت سین باشد ویا بر حافظ تفال میزنیم و جنبههای خوبی است که باید آن را تقویت کرد.
در کتابهای درسی باید بر حفظ اشعار برای دانش آموزان تاکید شود ، اگر نسل قدیم این حجم شعر در حافظه خود دارد، دلیلش آن است که در مدارس تکیه بر حافظه زیاد بود و بچهها باید اشعار حافظ، گلستان و بوستان را حفظ میکردند و در آینده نیز به کارشان خواهد. اگرچه ممکن است در کودکی خیلی از اشعار حافظ را متوجه نشوند، اما با بزرگ شدن واستفاده از اشعار متوجه معانی خواهند شد.
آیا واقعا اینطور است که در زندگی بتوان از آن استفاده کرد؟
صددرصد. اعتقادم این است که باید روانشناسان گرایشی بهعنوان حافظدرمانی و مولوی درمانی داشته باشند. چراکه درمان بیماری افسردگی با خواندن اشعاری از حافظ ممکن میشود. امروز همان مسائل درونی را داریم که در عصر حافظ نیز بوده است و اجتماع ما دچار همان مشکلاتی است که در عصر حافظ نیز؛ بنابراین حافظ برای روزگار خودش بسیاری از مسائل را گفته و افکار و اندیشههای خود را بیان کرده است. از آنها مسئله ریا است. همانقدر که در عصر حافظ ریا مسئله بسیار ناپسندی بوده و در زندگی مردم رواج داشته، امروز نیز همان مسئله به قوت خودش باقی است.
امروز با خواندن دیوان حافظ و اشعار نسل زاهدان ریاکار، انگار حافظ حرف دل ما را میزند. چرا از حرف حافظ فال میگیرند؟ برای اینکه حرف حافظ آنقدر کلی است که بر همه زمانها و همه افراد و آدمها با همه سلایق قابل انطباق است
چه مشکلاتی در آن روز بوده که تا به امروز همچنان باقی است ؟
خصایص و ویژگیهای بشری ثابت است. از زمانی که انسان متولد میشود و از خلقت آدم، عشق، حسد، کینه، نفرت و ریا و .. بوده و هست. حافظ نیز به تناسب روزگار خود در اشعارش با آنها مبارزه میکند. حافظ با سوفی خیلی خوب نیست. سوفی را در برابر عارف مظهر ریا میداند.
این سوفی ممکن است امروز شکلش عوض شده باشد. ممکن است در قالبی دیگر آمده باشد. درواقع بادهنوشان را به زهدفروشان ترجیح میدهد و دقیقا انعکاس زمانه ما است. زهدفروشی و ریاکاری بهسراغ همه چیز رفتن و خیانت کردن است.
در روزگاری که دلار و تنشهای اجتماعی بالا و پایین میرود و منتظر جنگ هستیم، نیاز به یک آرامبخش و مسکن داریم و هیچ مسکنی بهتر از شعر حافظ نیست و اجتماع ما نیز به چنین مسکنهایی نیاز دارد. نهتنها ما بهعنوان یک فرد روح و روان ما، بلکه روح و روان اجتماعی هم نیاز دارد.
و سخن آخر
حافظ کلیدواژههای اصلی دارد و خوانندگان اشعار وی باید کلیدواژههای اصلی آن را دریابند. به عنوان مثال رند یکی از آن واژههای کلیدی است. می نیز در شعر حافظ کلیدواژه اساسی است. حافظ بسیار هنرمند است چراکه واژهها را دقیقا چنان اعتلا میبخشد که با توجه به موقعیت زمانه خود، هزار سال یک معنی را در پی داشته است، فراتر میرود.
به عنوان مثال رند، کلمه رند در فرهنگ امروزه بهمعنای آدم کلاش و زیرک و لاابالی است اما حافظ این رند را چنان هنرمندانه بالا میکشد و از جایگاه خودش بالا میبرد که یک عارف کامل بریده از دنیا.
سوفی از نظر حافظ، چهقدر در فرهنگ دوره حافظ نفوذ داشته است و نشاندهنده این است که سوفی نفوذ بسیار زیادی در فرهنگ آن دوره داشته که حافظ مبارزه با سوفیان ریاکار و نه سوفیان صاف بیغش را برمیدارد. باید این کلیدواژههای شعر حافظ را بشنویم تا دچار بدفهمی نشده و به بیراهه نرویم.
نسترن نعمتی/جامجم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد