گفت و گو با منوچهر محمدی در سومین سالگرد درگذشت هما روستا

از کرخه تا «خاک سرخ»

اتفاق عجیبی بود؛ هما روستا در همان روزی که 69 سال قبل به دنیا آمد، درگذشت.چهارم مهر سال 94 بود که خبر رسید، هما روستا، بازیگر توانمند تئاتر، سینما و تلویزیون در لس‌آنجلس فوت کرد و پیکر او برای خاکسپاری به تهران منتقل می‌شود...
کد خبر: ۱۱۶۶۵۸۸
از کرخه تا «خاک سرخ»

استاد حمید سمندریان ،همسر زنده یاد روستا در سال 91 به دلیل سرطان کبد از دنیا رفت و سه سال بعد،سرطان این زن و شوهر هنرمند و فرهیخته را بار دیگر به یکدیگر رساند.درگذشت هما روستا جامعه هنری را متاثر کرد، او نه تنها بازیگر باسواد و خلاقی بود بلکه استادی بود که در کنار همسرش، درس بازیگری را به بسیاری از علاقه مندان این رشته داد و آنها را تبدیل به بازیگرانی سرشناس و متفاوت کرد. روستا در فیلمها و تئاترهای زیادی بازی کرده اما برای انتخاب نقش در تلویزیون حساسیتهای خاص خودش را داشت، بازی او در سریال « خاک سرخ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا که این روزها به مناسبت هفته دفاع مقدس از شبکه آی فیلم پخش میشود، نشان میدهد که او تحلیل خوبی از نقشها داشته و میدانسته برای کدام یک از آنها باید سنگ تمام بگذارد تا ماندگار شود سالروز درگذشت مرحوم هما روستا و بازپخش سریال خاک سرخ، مرا به منوچهر محمدی رساند تا با او درباره این بازیگر توانمند همصحبت شوم و این تهیهکننده باسواد و کاربلد برایم بگوید که چگونه نقش خانم مدیر مدرسه بچههای بیسرپرست خرمشهر را به هما روستا داد و او با چه انگیزهای این نقش را چنان خوب بازی کرد که برای همیشه در ذهنها ماندگار شد و تحسین همه را برانگیخت.

محمدی درباره آشناییاش با زندهیاد هما روستا می گوید:« از سالهای قبل انقلاب خانم روستا را میشناختم از آن زمانی که او از آلمان شرقی به ایران برگشت،میدانستم که روزگار سختی را سپری کرده و حالا آمده که در وطنش حالش را بهتر کند.پدرش از سران حزب توده بود و در ذهن دخترش از کشورهای بلوک شرق بهشتی ساخته بود که فقط با کمونیسم شکل میگیرد اما وقتی دختر همراه پدر به آلمان شرقی میرود همه کاخهای آن بهشت فرو میریزند و زندگی در آنجا برایش تبدیل به کابوسی وحشتناک میشود.خاطرات خانم هما روستا را میخواندم و هر سطرش برایم شگفتانگیز بود و الان هم به همه جوانها پیشنهاد میکنم که زندگینامه خانم روستا را بخوانند تا متوجه این موضوع شوند که واقعیتی که از خارج مرزهای ایران در ذهن دارند شاید با حقیقت همخوانی نداشته باشد. خانم روستا همیشه در حاشیه ذهنم بودند تا اینکه تصمیم گرفتیم فیلم از کرخه تا راین را بسازیم، میدانستم که خانم روستا به زبان آلمانی مسلط است و بازیگر توانمندی است، نقش را به او پیشنهاد دادیم و ایشان پذیرفت و آنقدر آن را خوب بازی کرد که به نقشی درخشان تبدیل شد.وقتی قرار شد سریال خاک سرخ را تولید کنیم نقش مدیر مدرسه را به خانم روستا پیشنهاد دادیم و خوشبختانه قبول کردند، موفقیت فیلم از کرخه تا راین باعث شده بود تا به من و آقای حاتمیکیا اعتماد کنند.

خاک سرخ یکی از سریالهای موفق تلویزیون در عین حال بسیار سخت بود.صحنههای مربوط به خانم روستا همه در خرمشهر فیلمبرداری شد و او با متانت و صبر همه سختی‌‌های کار تحمل و نقشش را به بهترین شکل ممکن بازی کرد.»

از محمدی می‌‌پرسم برخی از بازیگران حضور در کارهای دفاعمقدسی را به نوعی ادای دین خود به جنگ، شهدا و رزمندهها ذکر میکنند، خانم روستا هم چنین حسی را داشت؟ تهیهکننده خاک سرخ میگوید:« خاک سرخ اولین کاری بود که حضور موثر خانمها در دوران دفاع مقدس را به نمایش گذاشت، چهار شخصیت زن در این سریال حضور دارند که نقش آنها را خانمها مهتاب کرامتی، بهناز جعفری، زنده یاد روستا و لاله اسکندری بازی میکنند؛ شخصیتهایی که هر کدام به نوعی در سرنوشت خرمشهر تاثیر دارند، این چهار بازیگر نقشهایشان را عالی بازی کردند و در موفقیت سریال سهم زیادی دارند.سریال خاک سرخ اصلا شعاری و به اصطلاح پروپاگاندا نیست و قصههایی از دل واقعیت را بازگو میکند، خانم روستا در خاک سرخ نقش مدیری را بازی میکند که تا آخرین لحظه از بچههای بیسرپرست مراقبت می‌‌کند حتی در دل جنگ و در میان هجوم دشمن، او حامی است و میداند که باید حامی مطمئن و بزرگی باشد.به نظرم خانم روستا با داستان خاک سرخ بشدت همذاتپنداری کرد. پدر داستان (پرویز پرستویی) مردی است با گرایشات چپ که قبل انقلاب برای یکی از ملاقاتهای سیاسیاش از دخترش ( لاله اسکندری) به عنوان پوشش و رد گمکردن استفاده می‌‌کند اما زمانی که میخواهند او را دستگیر کنند، دخترش را گم میکند به همین دلیل زمانی که بعد از پیروزی انقلاب از زندان آزاد میشود اولین کاری که میکند به دنبال دختر گمشدهاش میرود.خانم هما روستا بنا به رابطه ای که با پدرش داشت با این بخش از فیلمنامه هم رابطه برقرار کرد و با جان و دل نقشش را بازی کرد»

منوچهر محمدی یکی از بهترین تهیهکنند‌‌های سینما و تلویزیون ایران است. با نگاهی به کارنامه او تهیه فیلمهایی مانند گربه آوازهخوان، بازمانده، ارتفاع پست، طلا و مس،بوسیدن روی ماه، حوض نقاشی، فرشتهها با هم میآیند و ... را میتوان دید، اما مدتی است محمدی کمکار شده و مثل سابق کارهای درخشان از او نمیبینیم، این تهیهکننده درباره این کمکاری میگوید:« شهوت فیلمسازی ندارم و قرار نیست که در هر شرایطی و به هر قیمتی فیلم بسازم. اهل گله و شکایت نیستم اما به نظرم مدتهاست مدیریت فرهنگی دچار بیکفایتی و روزمرگی شده که بخشی از آن به جبر زمانه برمیگردد اما بخش بزرگ آن به دیدگاه مدیرانی بستگی دارد که سره از ناسره را تشخیص نمیدهند. در این شرایط من باید مراقب خودم و کارنامه‌‌ای که برای آن زحمت زیادی کشیدهام ، باشم. تهیهکنندگی کارهای خامدستانه و سطحی را نمیپذیرم و حاضر نیستم برای پول تن به تولید کارهای سطحی بدهم.واقعیت این است که مشی محافظهکارانه مدیران فرهنگی سنخیتی با خلاقیت هنری ندارد و تا شرایط این باشد، ترجیح میدهم کار نکنم و مشغولیت‌‌های ذهنی خودم را پیگیری کنم تا زمانی که شرایط تولید آنها فراهم شود» .

در چند سال گذشته ما هنرمندان خوب و صاحب سبکی را از دست دادهایم؛ کارگردانانی مانند عباس کیارستمی و یدا... صمدی و بازیگرانی مانند عزتالله انتظامی، داوود رشیدی، هما روستا،فریده صابری، حسن جوهرچی و ... هر هنرمندی که از میان ما میرود افسوس میخوریم که ای وای بعد از اینها چه بر سر هنر کشور ما خواهد آمد ؟ شاید بهترین کار این باشد که قدر هنرمندان را بیشتر بدانیم و تا زمانی که هستند به آنها اجازه بدهیم توانمندی خود را به بدنه فرهنگ و هنر تزریق کنند تا بعد افسوس نخوریم.

طاهره آشیانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها