حجتالاسلام والمسلمین سید جلال صالحی در گفتوگو با جام جم آنلاین بیان کرد: عصر امام حسین (ع) عصری است که اندیشهها فلج و شخصیتها فروختهشدهاند و وفاداران و مردان واقعی تنها، یا گوشهنشیناند، مردمان جامعه ـ اعم از جوانان و پیران ـ مأیوس یا منحرف گشتهاند، اعوانوانصار پیامبر (ص) و علی (ع) و یاران حقیقی اسلام یا در گذشته شهید شده یا توسط حکومت جائرانه خفه و خاموش شده و گاه خریده شدهاند و بالاخره عصری بود همچون نیمهشبی که نهتنها قصد نداشت صبح شود، بلکه دستگاه حاکم وضعیت را بهسوی اوضاعی وخیمتر و بحرانیتر پیش میبرد.
وی ادامه داد: هیچکس نمیخواست یا نمیتوانست فریاد اعتراض را از این وضعیت بلند کند و آنهایی هم که میخواستند کوچکترین حرکتی کنند و پایگاهی از حقیقت برافرازند حکومت سیاه آنان را درهمشکسته و ویران میکرد؛ حکومتی که رگهای حیاتیاش وابسته به فساد و میگساری و خوشگذرانی بود. در چنین مقطعی امام حسین (ع) بهعنوان وارث و یادگار امامت و بهعنوان یک رهبر الهی ، ساکت بودن خود را برابر میداند با تبدیلشدن دین الهی «فقط» به یک نام و آن ، سرپوش برای تمام مفاسد و جلوه دادن جنایتها و به هدر رفتن تمام کوششهایی که جدش پیامبر (ص)، پدرش علی (ع) و برادرش امام حسن (ع) و سایرین برای دین نموده بودند.
صالحی خاطرنشان کرد: «مسئولیتپذیری»، امام (ع) را بر آن داشته بود تا در برابر قبضه قدرت و حکومت که حق مسلم سیدالشهدا بود و بهوسیله حاکم ستمگر زمان تسخیرشده و خود را در پناه فریبندهترین جامه تقوا و توحید و ریاکاری بر اریکه سلطنت و قدرت تحکیم نموده بود، ـ به پا خیزد و این در حالی بود که امام (ع) از جهت سلاح و سرباز برای مقابله دارای هیچگونه امکاناتی نبود و از قدرت جدش و پدر و برادرش؛ یعنی حکومت اسلام و جبهه حقیقت و عدالت حتی یک شمشیر یا یک سرباز نمانده بود، در عوض بنیامیه پایگاههای اجتماعی را فتح کرده بود. با این وجود، برای امام (ع) مسئولیت ایمانی و آگاهی ، بالاتر از هر وضعی بود و «نتوانستن او را از بایستن معاف نمیکرد». بنابراین از مدینه خارج و به مکه آمد و آنجا رو به تمام حاجیان میفرماید: «من بهسوی مرگ میروم» و از مکه خارج و بهطرف کوفه به راه افتاد و درواقع بهسوی آن حادثه عظیم رهسپار گشت.
به گفته وی، امام حسین (ع) با ترک طواف و عزم بهسوی میدان نبرد پیام بزرگ «تأسیس حکومت الهی» را به جهانیان ، بهخصوص کشورهای استعمار زده امروزی میرساند که در غیر این صورت چرخیدن به دور کعبه با چرخیدن به دور بتخانه یکسان خواهد بود. پس حسین (ع) عاشورا را میراث ماندگار خویش ساخت تا فریاد اعتراض خود را از وضعیت حاکم به گوش همگان برساند تا به نام دین مفسده بازی نشود و دین خدا بابرتری سرخی خون بر سیاهی شمشیر پیروز شود.
صالحی در پاسخ به این پرسش که چرا امام حسین (ع) جنگ نمود و امام حسن (ع) صلح را برگزید، گفت: امام حسین (ع) در مقام یک امام معصوم که از هرگونه خطا و اشتباه مصون است، میداند که تن دادن به صلح ، امضا و تثبیت عملکردها و کارکردهای حکومت زمان ، برابری با زوال اسلام و ارزشهای اسلامی در سایه پیرایههای زهد ریایی بهصورت فساد و تجاوز آشکار هست. لذا اگرچه نه سپاه دارد و نه سلاح ، اما نتوانستن او را از بایستن معاف نمیکند. میداند که صلح تماماً شر و نابودی در پی خواهد داشت و قیامش به همان اندازه میتواند برای اسلام حیاتی و مهم باشد که صلح برادرش آن را نجات بخشید و علت این امر تغییر کردن شرایط و اوضاع زمانه بود.
وی در ادامه بیان کرد: در تفاوت این دو روش باید یادآور شد که موقعیت سیاسی امام حسن با امام حسین (ع) بهتبع شرایط بعدی تغییر کرده بود؛ به بیان روشنتر امام حسین (ع) در مسند «خلافت» بهعنوان وارث حکومت علی (ع) به مقابله با نیروهای طاغی برخاست، حالآنکه موضع امام حسین (ع) یک «معترض» در مقابل حکومت موجود بود و درست در نقطه مقابل روش امام حسن قرارداشت. پس شرایط کاملاً متفاوت بود و راهی جز مبارزه نبود. امام حسین (ع) میداند که صلح با یزید، به معنای بیعت با اوست، نه صلحنامهای که شرایطش را امام (ع) بنویسد. بیعت با یک جوان شهوتپرست که بهصورت علنی مست مینمود.
حجتالاسلام سید جلال صالحی در پایان افزود: امام (ع) میدانستند که گذشته از همه مفاسد یزید دو مفسده مهم در بیعت بایزید وجود دارد که در مورد معاویه و صلح امام حسن (ع) وجود نداشت یکی اینکه بیعت بایزید، تثبیت خلافت موروثی از طرف امام حسین (ع) بود؛ یعنی مسئله فرد مطرح نبود، مسئله خلافت موروثی مطرح بود. مفسده دوّم، مربوط به شخصیت خاص یزید بود که وضع آن زمان را از هر زمان دیگر متمایز مینمود. او نهتنها فردی فاسق و فاجر بود، بلکه متظاهر و مبتنی بر فسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت؛ حالآنکه معاویه و بسیاری از خلفای بنیعباس هم، مردمان فاسق و فاجری بودند. ولی یک مطلب را کاملاً درک میکردند و آن اینکه میفهمیدند اگر بخواهند ملک و قدرتشان باقی بماند، باید تا حدودی مصالح اسلامی و شئون اسلامی را رعایت کنند. همچنین این را درک میکردند که اگر اسلام نباشد آنها هم نخواهند بود، ولی یزید این شعور را نداشت و به مردم و اسلام و حدود آن بیاعتنایی مینمود.
بیتا نوروزی - جام جم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم