به بهانه نشست تهران، عناصر هنری و رسانه‌ای به کار رفته در نشست‌های سوچی، آنکارا و تهران را مقایسه کرده‌ایم

نگاهی هنری به اجلاس سه‌جانبه

‌کنش‌های سیاسی تمام می‌شوند اما عکس‌ها و قصه‌ها می‌مانند. اتفاقی که همین جمعه گذشته برای سومین بار بر سر مساله «صلح در سوریه» میان سه کشور نقش‌آفرین و اثرگذار منطقه یعنی ایران، روسیه و ترکیه افتاد تا مذاکرات در سطح روسای جمهور سه کشور، اهمیت این نشست سه‌جانبه را پررنگ‌تر کند. اما حالا که درست وسط ماجراییم و قلم‌ها، سخن‌ها و بیانیه‌ها، مدام درحال تلاش برای تغییر پایان قصه هستند، عکس‌ها برای مخاطب‌های باهوش، حرف‌های بیشتری دارند.
کد خبر: ۱۱۶۳۵۲۷

سوچی

اولین نشست، 22 نوامبر 2017 در جایی غیر از پایتخت روسیه برگزار شد. کشور میزبان، سوچی، شهری زیبا در کرانه مدیترانه را برای این نشست انتخاب کرده بود؛ جایی که عموما دیدارهای خارجی رئیس‌جمهور این کشور در آن برگزار می‌شود. آیا این انتخاب از سطح اهمیت نشست نزد میزبان پرده برمی‌داشت یا یک سنت معمولی دیپلماتیک محسوب می‌شد؟

به تصویر اول که صحنه‌ای از نشست سه‌جانبه را نشان می‌دهد دقت کنید! یک میزگرد که هیات هر سه کشور در رئوس مثلث متساوی‌الاضلاع فرضی به دور آن نشسته‌اند؛ پشت سر هر هیات، پرچم هر سه کشور به مرکزیت کشور میزبان قرار دارد و گروه‌های خبری و عکاسان در فواصل این رئوس مشغول کار خودشان هستند. ظاهرا همه‌چیز به نظر مساوی می‌رسد مگر آن‌که به محل نشستن هیات روسی توجه کنیم. دیوار پشت سر و انحنای بالای آن، مدیریت اجلاس و قدرت مسلط بر نشست را همان طور که به حاضران در جلسه القا می‌کند برای بیننده عکس هم خودآگاه یا ناخودآگاه معنی‌دار است.

تابلوهای روی دیوار و میز و مبلمان را دست‌کم نگیرید! آنها درست به اندازه معماری فضا، حاضران را در جو مطلوب میزبان قرار می‌دهند و مخاطبان عکس‌ها و فیلم‌ها نیز بعدا بدون آن‌که نیاز به کمترین تلاشی داشته باشند، میزبان را بدرستی حدس خواهند زد. سوچی هم مثل هر اجلاس دیگری از سه قسمت مقدمه و استقبال، نشست و مذاکره و کنفرانس خبری پایانی تشکیل می‌شد که البته هر کشوری آن را به سبک خودش برگزار می‌کند. حالا تصویر محل برگزاری کنفرانس خبری سوچی باید معنادارتر باشد. یک سن آمفی‌تئاتری ساده با پرده‌های ساده قهوه‌ای در پشت سر و میزهایی که حالا آشناتر به نظر می‌رسند. قهوه‌ای تیره یکی از خنثی‌ترین رنگ‌ها برای پس‌زمینه به حساب می‌آید که بیشترین میل را به القای قدمت و اصالت و پختگی دارد. پرچم‌ها در نشست سوچی، بسیار بلند و مسلط هستند و چین‌های درشت ناشی از پارچه‌ای بودن‌شان، حالت طبیعی اما خوشایند و دوستانه‌ای را به مخاطب منتقل می‌کند. همه چیز شبیه همان جمله‌ای است که پوتین، همین پریروز در نشست تهران در جواب درخواست آتش‌بس اردوغان در سوریه گفت: «تروریست‌ها اینجا نماینده ندارند و بنابراین نمی‌توان از طرف آنها برای آتش‌بس توافق کرد. ما نمی‌توانیم به حملات پهپادهای تروریست‌ها جواب ندهیم.» روسیه می‌خواهد عضو قدیمی، مسلط و محوری نشست باشد.

آنکارا

نشست آنکارا دومین نشست سهجانبه سه قدرت برتر منطقه برای حل منازعات در سوریه، 4 آوریل برگزار شد؛ یعنی در پایتخت ترکیه و درست در «بشتپه»، کاخ ریاستجمهوری اردوغان. این نشست برای ترکیه مهم است چرا که برخلاف آسیبپذیری غیرقابل انکارش در سالهای حضور داعش در منطقه در مقایسه با روسیه و ایران، باز هم مهمترین همسایه در صلح در سوریه به حساب میآید. با این حال مواضع ناپایدار و بیثبات اردوغان، وضعیت کشورش را با دوتای دیگر متفاوت کرده است.

چیدمان سه تکه و جدا از هم محل مذاکرات هم چیزی غیر از این را به مخاطب منتقل نمیکند. پشت سر هر هیات دیپلماتیک، تعداد زوجی از گروه سهتایی پرچمها گذاشته شده که باعث میشود عملا پشت سر هیات میزبان ترکیهای هم خالی بماند. آنها کلا چیز خاصی را در کاخ تغییر ندادهاند، نه دکوری و نه حتی چیدمان مناسبی برای تعامل درست گروههای خبری در نشست. سه کشور تقریبا در سه ضلع یک مستطیل نشستهاند که ضلع چهارم آن برای حضور عکاسان و خبرنگاران در نظر گرفته شده است. سادهترین تدبیری که میشد در محیط خنثای برگزاری جلسه برای محوریت دادن به میزبان اندیشید!

اما در محل برگزاری کنفرانس خبری روسایجمهور، به لطف معماری سالن میشود لااقل از حضور المانهای هویتی در محیط، اثری پیدا کرد. دیوار پشت پرچمها، طرحی پر از ستاره‌‌های هشتپر دارد که موتیف آشنای هنر اسلامی است یعنی همان چیزی که ترکیه با آن هویت تاریخی و فرهنگی خود را حفظ کرده است. اما از قضا این برای بازنمایی رسانهای، اصلا هم مفید نیست. تصاویر خبری نباید بیش از آنچه نیاز است اطلاعاتی به مخاطب بدهد اما طرح پیچدرپیچ و جالبتوجه پشت سر این فرصت را میگیرد. به هرحال در بازنماییهای رسانهای بر خلاف هنر کسی به دنبال ابتکارات شاد و عجیب و غریب نیست چراکه آدمها با قراردادهای ذهنیشان پیامها را دریافت میکنند و خروج سهوی یا عمدی از آن قراردادها، انتقال پیام را ابتر میکند. بنابراین اگر هم قرار است المانهای فرهنگی و هنری، بار دیپلماسی را به دوش بکشند باید کوچک و جزئی باشند و معمولی جلوه کنند و حضورشان را جار نزنند.

تهران

نشست هفتم سپتامبر، اصلا قرار نبود در تهران باشد! تبریز برای میزبانی انتخاب شده بود که هم با توجه به مهمانها و هم در پاسخ به سوچی، انتخاب هوشمندانهای بهنظر میرسید. اما به هر دلیل این نشست روز جمعه نهایتا در سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی برگزار شد. یک میز گرد سفید در سالنی پر نور که درست شبیه نشست سوچی، هیاتهای هر سه کشور را در امتداد زوایای 120 درجهایاش جای داده است و محل فعالیت گروههای خبری و عکاسان در فواصل هیاتها طراحی شده است. پشت سر هر هیات یک برد آبی پررنگ گذاشته شده که پرچمها مثل نشست آنکارا در دو دسته سهتایی به مرکزیت پرچم میزبان در کنارههایش قرار گرفتهاند. ایران، حق نمایش تسلط خود را به عنوان میزبان و گرداننده به نفع القای برابری و بیطرفی مسکوت گذاشته است. هیچ چیز، طرفهای مذاکره را از هم متمایز نمیکند و به هیچ یک برتری نمیبخشد. البته این تدبیر رسانهای، بیشتر سخاوتمندانه و فروتنانه است تا عاقلانه! اگر دنبال عناصر هویت ملی و فرهنگی میگردید، پایین را نگاه کنید! فرش، مثل همیشه آرام و خاموش زیر پای میزبانان، ایرانی بودن را گوشزد میکند. نشست تهران، البته این تفاوت را دارد که چیزی شبیه یک لوگو هم برای خودش در نظر گرفته تا با برج آزادی، ایستایی و استحکام را در مرکز حلقهای از سه پرچم منتقل کند. مثل این که بگوید «بیایید دور هم باشیم اما به مرکزیت تهران»! همانی که رنگ آبی برد پشت سر میخواهد درگوشی به حضار و مخاطبان بگوید. آبی تیره را بدون این که توجه کرده باشید پشت سر اغلب سران کشورهای جهان دیدهاید. رنگی که قدرت، منحصربهفرد بودن و اعتماد به نفس را بیش از هر رنگ دیگری منتقل میکند. در آرشیو ذهنتان بگردید احتمالا کمتر تصویری از سخنرانیها را به یاد خواهید آورد که مثلا پرده زرد یا سبز یا نارنجی برای پس زمینه سخنرانی اصلی یک رئیسجمهور یا رهبر استفاده شده باشد. همه تلاش برنامهریزان رسانهای آن است که در قاب دوربینها، ساده و بیسروصدا، قدرتمند و مسلط جلوه کنند. پرچمهای نشست تهران اما کوتاهقد و شقورق هستند و جنسشان، صمیمیت پارچه را هم ندارد. گرچه برخلاف سوچی، اصراری به سایه انداختن بر سر کنفرانس خبری هم ندارند. شاید به نسبت قامت کشیده آنها، کمی هم خپل و بامزه به نظر بیایند!

خب که چی؟!

در تحلیل تصاویر خیلی چیزها مهم هستند؛ حداقل خود سوژه، عکاس، خبرگزاری و محیط عکسبرداری. مثلا شاید شما بخواهید روی بررسی رفتار سوژههای این سه نشست یعنی روحانی، پوتین و اردوغان تمرکز کنید و متوجه شوید که رئیسجمهور ایران بیشتر از همتایان خود در عکسها میخندد، در مقابل پوتین کمی لبخند میزند و اردوغان اغلب اخمو و ناراضی است.

یا مثلا خبرگزاریها میتوانند با کمک عکاسانشان از نشستی که با موفقیت در ایجاد همگرایی بین سه کشور تمام شده، تصویری عقیم و بینتیجه ارائه دهند. اما به هر حال تنها فاکتورهای ثابتی که میتوانند روی بازنمایی نهایی تاثیر بگذارند، فاکتورهای محیطی هستند.

چون کسی از مناسبات در لحظه افراد خبر ندارد اما میتواند از پیش تعیین کند که علیالقاعده داستان باید چطور پیش برود و محیط را برهمان اساس بچیند.

بنابراین اصل، ترکیه بازنده اصلی این قصه است؛ اردوغان که از همگرایی کشورهای منطقه در برابر گروههای تروریستی و تحریکات خارجی در منازعات سوریه، خود را کنار کشیده بود و حرکت دیپلماسی فنرگونهاش آن را منزوی کرده بود، در نشست آنکارا هم ناخواسته همین فاصله را به نمایش گذاشته است در حالی که این دوری، حتی به القای قدرت و اهمیتش منجر نمیشود.

روسیه اما در نشست سوچی بیش از هر چیز برای القای یکهتازی و در دست داشتن ابتکار عمل نظامی، تاکید کرده است.

روسیه بعد از فروپاشی گرچه برای خودش یک کشور جدید است اما میراث شوروی در حفظ دوقطبی با آمریکا و قدرتهای اروپایی را در میدان منازعات سوریه حفظ کرده است.

همین نشان میدهد تا این جایکار روسیه سعی کرده بهترین بالرین در پاتیناژ خونین سوریه باشد، برخلاف ایران که در نشست تهران عامدانه بر حضور خود به عنوان یکی از بازیگران و نه مهمترینشان، تاکید کرده است.

رقابت رسانهای در فیلمها، کتابها، اخبار و عکسها برای تصاحب پیروزی در سوریه ادامه دارد و تاریخ شاید بعدها، واقعیت را نه آن طور که بوده بلکه از خلال همین رسانهها به یاد بیاورد.

فاطمه ترکاشوند

کارشناس ارشد پژوهش هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها