مروری بر سریال «داستان یک شهر» به بهانه باز پخش از شبکه آی‌فیلم

درباره «در شهر»

شبکه آی‌فیلم سیما که از ابتدا با هدف بازپخش مجموعه‌های نمایشی سال‌های دور و نزدیک تلویزیون آغاز به کار کرد، مدتی است در ادامه همین روند و بعد از پخش مجموعه‌های خاطره‌انگیز و نوستالژیک بسیار، این شب‌ها شروع به پخش «داستان یک شهر» کرده است. مجموعه اجتماعی و موفقی که در سال‌های پخش‌اش از آنتن شبکه پنج سیما که در آن روزها با نام شبکه تهران شناخته می‌شد، مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و سری دوم و سومی را هم از همین مجموعه روانه آنتن کرد. نکته جالب توجه پخش این مجموعه را باید در این دانست که نویسنده و کارگردان آن اصغر فرهادی است؛ کارگردان اسکاری و یکی از شناخته شده‌ترین‌های سینمای ایران در سطح بین‌المللی که مدت‌ها پیش از شروع فعالیت‌هایش در عالم سینما، این مجموعه تاثیرگذار را در رسانه ملی نوشت و کارگردانی کرد.
کد خبر: ۱۱۶۲۶۲۲

فضای ملموس، اما متفاوت

نقطه شروع روایت داستان یک شهر و در واقع عنصر واحد میان اپیزودهای مختلف و داستانهای پراکنده آن، دفتر کار یک گروه مستندساز تلویزیونی بود که هر بار برای ساخت قسمتی از برنامه خود، به دل موضوع میزدند، روایت حال شخصیتهایش را بیان میکردند و خیلی وقتها موضوع مورد نظر حتی به دفترشان میآمد و خودشان را هم تحت تاثیر قرار میداد. جالب اینکه گروه مستندساز این برنامه، اقتباسی از همان برنامه «در شهر» بودند؛ برنامه موفق و اجتماعی شبکه پنج سیما که پخش آن برای نزدیک به دو دهه در این شبکه ادامهدار است و در هر قسمت دست روی موضوعات و آسیبهای اجتماعی شهری میگذارد. شخصیتهای مجموعه در شهر، مستندسازان فرضی این برنامه بودند و لوکیشن محل کارشان هم دفتر فرضی برنامه در شهر بود. اتفاقی که به پربینندهتر شدن در شهر هم کمک کرد و حتی شاید بشود این حیات دو دههایاش را تحتتاثیر موفقیت همین مجموعه نمایشی دانست.

محتوای درست و دقیق

مهمترین وجه تمایز داستان یک شهر از دیگر مجموعههای اجتماعی مختلفی که در آن دوران از شبکههای گوناگون سیما روی آنتن میرفتند، در داستان و محتوای آن بود. داستان یک شهر که فصل اول آن در 26 قسمت سال 1378 روی آنتن شبکهپنج سیما رفت، مجموعهای کاملا همسو و همراستا با اجتماع زمانه خود بود. مجموعه در آن دوران موضوعات مختلفی را انتخاب کرد که خیلیهایشان در زمانه خود تابو و خط قرمز محسوب میشدند یا رسانهها بهدلیل تلخی بیش از اندازهشان کمتر علاقهای داشتند به آن موضوعات بپردازند. طلاق، فرار از خانه و بچههای کار، مهاجرت، اعتیاد، فقر و ایدز از جمله موضوعات محوری بود که در قسمتهای مختلف مجموعه داستان یک شهر مورد اشاره قرار میگرفت. نگاهی هم که مجموعه به این آسیبها داشت، نه نگاهی از سر ترحم و صرفا برای روایت، بلکه نگاهی دردمند و اجتماعی بود و نویسنده چرایی وجود این اتفاقات را در جامعه به چالش میکشید و به نوبه خود بهدنبال راهی برای درمان آسیبها میگشت.

صاحبقلم، صاحبسبک

داستان یک شهر مجموعه موفقی در روزگار خود بود. موفقیتی که حالا در بازپخشش هم دوباره رخمینماید و به دل مینشیند. شاید باید تاسف خورد بخشی از این آسیبها هنوز در جامعه وجود دارند و دغدغههایی که 19 سال پیش برای سازنده این مجموعه وجود داشتند، هنوز هم در جامعه پیدا میشوند و موضوعاتی تازه هستند. اتفاقی که در این میان جالب توجه و چه بسا شایسته تقدیر است، نگاه درست و هوشمندانه اصغر فرهادی در نگارش این مجموعه است. کارگردانی که حالا برای خود اسم و رسمی دارد و بارها چهرههای بزرگ سینمای جهان تحسینش کردهاند، روزگاری در تلویزیون به فعالیت مشغول بود و داستان یک شهر حاصل نگاه و تراوشهای ذهن اوست. فرهادی استادِ داستانپردازیهای درست است و این ویژگی را حتی در اثری که نزدیک به دو دهه پیش نوشته و کارگردانی کرده هم میتوان پیدا کرد. شخصیتهایی که فرهادی مینویسد، هر یک میتوانند برای خود صاحب شناسنامهای جدا و منحصربهفرد باشند و مخاطب میتواند با نوع تصمیمات آنها و چرایی رفتارهایشان ارتباط برقرار کند. داستان یک شهر هم حائز همین ویژگیها بود.

طیف جذاب بازیگران

علی قربانزاده در نقش رفیع، آتنه فقیه نصیری در نقش مونس، فرامرز صدیقی در نقش سپنتا، علی سلیمانی در نقش مرتضی، امیرحسین صدیق در نقش محسن و رامبد شکرابی در نقش شهاب، گروه اصلی بازیگران این مجموعه را تشکیل میدادند. گروهی که متفاوت بودنش اصلیترین عامل جذابیتش بود. در سالهایی که این مجموعه ساخته شد و روی آنتن رفت، جوانان یکباره تبدیل به محور و موضوع اصلی بسیاری از مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی شده و برای خودشان جایگاه و اعتبار پیدا کرده بودند. از جمله مجموعههایی که در شبکه پنج سیما به موضوع جوانان و دغدغههایشان اشاره کرد، علاوه بر مجموعه داستان یک شهر در آن سالها میتوان به روزگار جوانی و دختران اشاره کرد که در فاصله زمانی یکی دو ساله و به فاصلهای کم از هم، به موضوع جوانان پرداختند.

حلقه اصلی ماجرای داستان یک شهر، یک گروه برنامهساز جوان بودند که با توجه به تلخ بودن ماجرای اپیزودها و شخصیتهای مهمان، در طراحی شخصیتهای این جوانان سعی شده بود دیالوگهایی شوخطبعانه برایشان نوشته شود و جنس شوخیها و کلامشان با هم، فضای تلخ مجموعه را تعدیل کند. شخصیتهایی که البته هرکدام صاحب داستانی برای خود بودند.

همکاری ادامهدار نشد

دو شخصیت اصلی مجموعه را آتنه فقیهنصیری و علی قربانزاده تشکیل میدادند. فقیه نصیری بازیگر زن پرکار آن سالها بود که در تلویزیون با خانه سبز و کت جادویی و در سینما با دو نفر و نصفی و جیببرها به بهشت نمیروند و من زمین را دوست دارم دیده شده بود.

او در این مجموعه نقش دختر جوانی به نام مونس را که نسبت به اجتماع اطرافش حساس و دغدغهمند بود ایفا میکرد و با نقشهای فانتزی و طنز قبلی در کارنامهاش فاصله داشت. علی قربانزاده هم که در آن روزها چهرهاش با فیلم سینمایی سیاوش ساخته سامان مقدم به مخاطبان معرفی و یکباره به جوان اول سینما تبدیل شده بود، برای نخستینبار خودش را با داستان یک شهر به بینندگان تلویزیون معرفی کرد و شاید به نوعی بتوان گفت درخشانترین دوران کاریاش را در آن سال گذراند. درخشش و اوجی که دیگر مانند آن سال برایش تکرار نشد و این بازیگر -شاید خودخواسته-خودش را از فضای تلویزیون و سینما دور کرد.

علی سلیمانی، امیرحسین صدیق و رامبد شکرابی هم از جمله دیگر بازیگران جوان آن سالهای مجموعه بودند که کارنامهشان بعد از بازی در داستان یک شهر پربارتر شد و همچنان به فعالیتشان در این عرصه ادامه دادند.

در این میان تنها یک نکته ناگفته باقی میماند و آن، این که هیچکدام از این بازیگران در طول سالهای بعد و ورود فرهادی به سینما، دیگر با او همکار نشدند و فرهادی به استفاده کردن از چهرههایی سینماییتر در آثارش روی آورد.

آرام و در مسیری کُند

19 سال پیش وقتی با اکران فیلم سینمایی «سیاوش» به کارگردانی سامان مقدم و بازی هدیه تهرانی و علی قربان‌زاده چهره‌ای جدید به سینمای ایران معرفی شد، خیلی‌ها فکر می‌کردند بازیگر اصلی و محوری این فیلم سینمایی (قربان‌زاده) با توجه به چهره تازه و بازی خوبی که در این فیلم اجتماعی از خود به نمایش گذاشته بود، خیلی زود به ستاره بلامنازع سینمای تلویزیون تبدیل شود.

سال، سال‌های اوج و فروغ قربان‌زاده بود و او به فاصله‌ای کوتاه بعد از درخشش در آن فیلم سینمایی، این بار بازیگر اصلی و محوری مجموعه‌ای تازه به نام «داستان یک شهر» شد؛ مجموعه‌ای که با توجه به محتوا و مضمون درست اجتماعی آن زود در جامعه گرفت و بازی قربان‌زاده هم حسابی به چشم آمد.

با این حال معلوم نیست این بازیگر به چه علت در سال‌های بعد این‌طور کم‌کاری پیشه کرد و حتی درخشش خود را با کم‌رنگ شدنش در عالم هنر به زیر سوال برد.

هرچند او به طور کامل از این هنر فاصله نگرفته و گه‌گاه حضورهایش را در نقش‌هایی کوتاه و بلند می‌بینیم. بازی در سری دوم مجموعه نوروزی «دیوار به دیوار» به کارگردانی رفیق همیشگی‌اش سامان مقدم، یکی از تازه‌ترین حضورهای قربان‌زاده در عالم بازیگری بود.

زهرا غفاری

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها