نگاهی به روند ساخت تله‌تئاتر در ایران

نمایش‌هایی از جنس زندگی...

تله‌تئاتر سابقه‌ای طولانی در تولیدات تلویزیون دارد. شروع ساخت این‌گونه پرطرفدار نمایشی در پس از انقلاب و دهه 60 و 70 با استقبال بیشتری نسبت به دهه اخیر مواجه بوده و آثاری به‌یادماندنی را در 30 سال گذشته به جای گذاشته است.
کد خبر: ۱۱۶۰۳۹۶

با وجود اینکه تلویزیون در کارنامهاش تولید حدود 400 تلهتئاتر ثبت کرده که بالغ بر صد مورد آن با اقبال خوبی از طرف مخاطبان روبهرو شده است، اما به نظر آغاز دوباره تولید تلهتئاتر بهصورت انبوه در تلویزیون یک عزم جدی میطلبد. تهیهکنندگان و کارگردانان این بخش کمبود بودجه و نداشتن امکانات لازم را دلیل ضعف یا قطع کامل این تولیدات میدانند و امیدوارند با توجه دوباره مدیریت کلان سازمان، دوره درخشان تولید این آثار نمایشی از سر گرفته شود.

دوران طلایی

دهه60 بیشک از دورههای طلایی تلهتئاتر است. آثار ماندگاری تولید میشود که باعث معرفی استعدادهای جدیدی به کارگردانان و عوامل تولید در عرصه سینما و تلویزیون میگردد. استعدادهایی اعم از نویسنده، بازیگر و سایر عوامل که فعالیت خودشان را از همین نقطه شروع کردهاند و هنوز هم در این زمینه فعالیت میکنند. این آثار در همان زمان میتواند توجه عده کثیری از مردم را به خود جلب کند. تلهتئاترهای تولیدشده در دهه 60 و 70 شامل دو بخش بودند. بخش اول: آثار فاخر خارجی و ایرانی. بخش دوم: آثار ایرانی که به دو بخش نمایشهای خاص و نمایشهای عامهپسند تقسیم میشدند. نمایشهای عامهپسند در همان دو دهه 60 و 70 بهخاطر تولیدات مستمر و استفاده صحیح از تکنیک ساخت و رعایت استانداردهای تولید، توانست حتی بین مخاطب عام و ناآشنا با نمایشهای صحنهای برای خود ایجاد مخاطب نماید. ماندگاری برخی از این آثار هم دقیقا بهدلیل وجود همین مخاطبان و تصویری است که از تماشای آنها بهخاطر دارند. برای تلهتئاتر هنوز تعریف مشخصی از طرف صاحبنظران آثار نمایشی ارائه نشده است اما با مطالعه و تماشای تلهتئاترهای موجود در تلویزیون میتوان چارچوب تقریبا جامعی را به مخاطبان عرضه کرد.

تئاتر جزو هنرهای هفتگانه است. تلویزیون اما بهخاطر قدمت کمی که نسبت به این رشته دارد تنها یک رسانه تصویری مدرن به شمار میآید. بنابراین به زبان ساده باید گفت که تلفیق دو رسانه تلویزیون و تئاتر باعث بهوجود آمدن رشتهای به نام تلهتئاتر شده است. این هنر نمایشی برای اولین بار در سال 1928 در آمریکا روی آنتن تلویزیون رفت. متنی با نام «فرستاده ملکه» به قلم «جان هارتلی مانر». تقریبا از همان زمان هم استفاده از دو کارگردان تلویزیونی و هنری در ساخت آثار نمایشی باب شد.کارگردان تلویزیونی برای قاببندی و کارگردان هنری برای بازیگردانی و هدایت بازیگران برای ایفای نقش.

اولین تلهتئاترها

در ایران اولین تلهتئاتر در سال 1338 توسط عباس جوانمرد با نام مارگریت مقابل دوربین رفت و از سال 1357 به بعد تولید این گونه نمایشی نهتنها دچار افت نشد، بلکه بهترین دوران خودش را طی کرد. دومرغابی در مه، سوزنبان، باجناقها، به سوی دمشق، بازپرس وارد میشود، فیزیکدانها، تله موش و خرده جنایتهای زن و شوهری از جمله کارهایی هستند که در این دو دهه اول توسط زندهیادان رضا ژیان، محمود استادمحمد، حمید سمندریان، رضا کرم رضایی و کارگردانانی مانند حسین پناهی، فرهاد آییش، بهروز بقایی، داریوش مودبیان، محمد رحمانیان، هادی مرزبان، داوود رشیدی و محمد یعقوبی ساخته و از شبکههای مختلف پخش شدند.

از نظر ساختارشناسی تلهتئاتر باید گفت مفاهیمی که از طریق این آثار نمایشی به بیننده انتقال داده میشود، بسیار عمیقتر از سریالهای تلویزیونی است و مخاطب میداند که غرض از دیدن چند بازیگر در قاب و لوکیشن محدود با بازی و بیان متفاوت دریافت مفهومی بنیادیتر از مسائل روزمره است و باید بیش از پیش برای کسب این مفاهیم از سواد و داشتههای فردی و اجتماعی خود بهره بگیرد. برای همین هم اغلب کسانی که در سالهای اخیر جزو طرفداران تلهتئاتر شدهاند، کمتر از سایر ژانرهای تلویزیونی است و مخاطب طرفدار اینگونه هنری توقعات بالاتری از سازنده و نویسنده خود دارد. متاسفانه در دهه اخیر بهدلیل عدم وجود متون درخشان و یا استاندارد برای ساخت تلهتئاترهای موفق، متنهای مربوط به این بخش هم با رکود زیادی مواجه شده و اغلب تهیهکنندگان و سازندگان سابق این سبک هنری با اعتقاد به این موضوع که اینگونه نمایشی، مخاطبان خاص خود را میطلبد رغبتی برای صرف انرژی در روند تولید ندارند، در حالی که تلهتئاتر هم مانند تمام آثاری که با تصویرسازی سروکار دارند و میخواهند از طریق تصویر برای مردم فرهنگ سازی کنند، اگر دارای متن خوب و متناسب با سبک و سیاق زندگی کنونی مردم باشد، باعث جلب مخاطب خواهد شد. کما اینکه استقبال مردم از دیدن سریالهای طنز در شبکههای مختلف تلویزیون که دارای لوکیشن ثابت با بازیگران اصلی ثابت هستند و تا حدودی با تلهتئاتر ارتباط نزدیکی دارند، ثابت کرده است که اگر اثر از استانداردهای برقراری ارتباط با بیننده برخوردار باشد، میتواند خیلی زود خود را به بیننده بشناساند و طرفداران خود را پیدا کند.

متن خوب

متن تلهتئاتر خوب در درجه اول باید متنی باشد که تمام تعاریف موجود یک اثر نمایشی و صحنهای را داشته باشد. متن تلهتئاتر با متن نمایشنامه یا تئاتر فرق چندانی ندارد و بیشتر از لحاظ ساخت با تئاتر صحنهای متفاوت است. اما این مورد هم که کارگردان تلویزیون متن یک نمایشنامه صحنهای را بردارد و فقط با کاشتن دوربین آن را از تئاتر صحنهای به تئاتر تلویزیونی تبدیل بکند، اشتباهی مهلک است (درست مانند کاری که این روزها تلویزیونهای اینترنتی انجام میدهند). مشکل عمدهای هم که اغلب تلهتئاترهای دهه اخیر با آن مواجه بودهاند، توجه نکردن به همین موضوع مهم است. نویسندهای که اصول اولیه نوشتن متن تئاتر را میشناسد و از طرف دیگر با رویکرد رسانهای تلویزیون آشنایی دارد، میتواند با تلفیق درست نمایش و تلویزیون هم از سوژههای قابل تبدیل به چارچوب تلویزیونی بهرهبرداری کند و هم مخاطبش را پای تلویزیون حفظ کند. اگر یک نمایشنامهنویس خوب قابلیتهای تلویزیون را نشناسد یا یک فیلمنامهنویس سبک و سیاق آثار صحنهای را نداند، نمیتواند در خلق اثر که ماده اصلی تولید تلهتئاتر است، موفق باشد. کارگردانی تلهتئاتر هم مانند کارگردان صحنه، بنا بر چارچوب شناخته شده تئاتر دارای یک صحنه واحد است که بسته به پردههای کم یا زیاد نمایشنامه صحنه خود را طراحی میکند و بیننده فقط میتواند صحنه روبهروی خود را ببیند، قاببندی دوربین در آن وجود ندارد و بازیگر فقط از چند زاویه میتواند در ارتباط مستقیم با تماشاگر خود باشد. اما در تلهتئاتر، کارگردان تلویزیونی معمولا به کمک کارگردان هنری که وظیفه هدایت بازیگران را به عهده دارد، میآید و باز هم بسته به ظرفیت موجود در متن، لوکیشن خود را انتخاب میکند. این کارگردان میتواند براحتی از طریق جابهجایی کادر از طریق دوربین تصویر متنوعتری به بیننده بدهد. در واقع کارگردان این اثر نمایشی نه میتواند مانند کارگردانهای تله فیلم یا سینما از حرکت زیاد دوربین برای انتقال بازی یا تاثیرگزاری متن بهره ببرد و نه مانند کارگردان صحنه محدود به یک صحنه واحد باشد. پیدا کردن بینابین این دو اصل مهم، بنیادیترین عامل موفقیت کارگردان کار است. در تلویزیون چون ابزار کار با میزانسن و دکوپاژ است، دست کارگردان بسیار بازتر از کارگردان کارهای صحنهای است.

ارتباط با مخاطبان

بازیگر تئاتر صحنهای ارتباط مستقیمی با مخاطب خود دارد و میتواند با دریافت واکنشهای زنده تماشاگر، بازی خود را تا جای ممکن تغییر دهد. اما در عین حال قابلیت ندارد که با کمترین حرکت بیشترین تاثیر را روی او بگذارد. اما بازیگر تلهتئاتر با صرف انرژی کمتر و بهرهگیری از قاببندیهای دوربین میتواند تاثیر بیشتری روی بیننده بگذارد. صحنهپردازی یا طراحی صحنه کارهای نمایشی تلویزیونی احتیاجی به خاموش کردن صحنه و استفاده از شیوههای تئاتری برای تغییر پرده یا صحنه خود ندارد و بهخاطر امکانات تصویرسازی در ساخت آثار تلویزیونی براحتی صحنههای خود را عوض میکند. به این صورت که میتواند از یک آکسسوار واحد استفادههای بیشتری بکند و با یک تغییر رنگ ساده همان را در صحنه دیگری به کار گیرد. این امکان در طراحی لباس هم خود را نشان میدهد و بازیگر در هر جایی از بازی بدون کوچکترین مشکلی، میتواند کار را از سر گیرد و بدون نگرانی از قطع پیوند با تماشاگر به احیای آن بپردازد.

در کل باید گفت اجرای نعل به نعل یک اثر نمایشی مقابل دوربین به همان میزان به ساختمان تلهتئاتر لطمه میزند که یک کار تلویزیونی بخواهد بدون رعایت هیچگونه استاندارد تئاتری، بهعنوان تلهتئاتر به نمایش در بیاید. مقوله تئاتر و اثر تلویزیونی شاید اشتراکات زیادی باهم داشته باشد، اما در زیرساخت تفاوتهای زیادی دارد و تمام عوامل باید در حین حفظ کلیت ساختار درام از اشتراکات و تفاوتهای موجود در شالوده آن آگاه باشند.

دهه 80 نه از لحاظ کمی که از نظر کیفی مانند دهههای 60 و 70 آثار فوق العادهای در کارنامه دارد. در این دهه نیروهای جوان تر با استفاده از تجربههای دو دهه قبل وارد تولید میشوند و آثاری مانند بازرسکل حاصل این نکته است. در این دهه البته آرام آرام تعداد آثار تولیدی کاهش مییابد که عمده دلیل آن را میتوان به رشد و توسعه گونههای دیگر تلویزیونی و البته افزایش تعداد سالنهای تئاتر نسبت داد. باید به این نکته کلیدی توجه داشت که افزایش کمی تولید یکگونه هنری به متغیرهای فراوانی بستگی دارد و در این میان دهههای60، 70، 80 و 90 در تلویزیون را میتوان در دورههای مشخص از نظر اقبال مخاطب به گونههای مختلف برنامهسازی، تقسیمبندی کرد. با این تعریف دهه 60 و 70 را میتوان دوران اوج تلهتئاتر در تلویزیون در این چهار دهه دانست.

جذابیتهای تلویزیونی

با توجه به استقبال مخاطبان از این گونه نمایشی جذاب تلویزیون در نظر دارد دوباره با راهاندازی تولید آن باب جدیدی در ارائه آثار درخشان نمایشی باز کند. شبکه چهار سیما که مسئولیت تولید این آثار را دارد با دعوت از فعالان عرصه هنرهای نمایشی میخواهد دوباره ساخت تلهتئاتر را از سر بگیرد برای همین هم با پخش تلهتئاترهای جدید به صورت رسمی به علاقهمندان این هنر نوید آغاز دوباره ساخت تلهتئاتر را داده است. تئاتر جذابیتهای خاص خودش را دارد و با خلق نمایشهای تلویزیونی یا همان تلهتئاتر در واقع نمایش و تئاتر را به خانهها میبرد، پس بهتر است تا جای ممکن داستانهای ایرانی جایگزین آثار خارجی شود، چه بسا با پرداختن به متون ایرانی سوژههای روزمره بیشتری به نمایش گذاشته شود و مردم هم رابطه بهتری با آنها برقرار کنند. تبدیل حرفهای آثار نوشته شده به تلهتئاتر هم ضربه زیادی به متن وارد نمیکند و از آنجا که در تئاتر تعداد تماشاگر کمتری وجود دارد و هر کسی نمیتواند وقت و سرمایه لازم را برای دیدن آن داشته باشد، تهیهکنندگان تلویزیون با تبدیل آنها به فرمت تلویزیونی با تنوع مخاطب هم روبهرو خواهند شد.

تلهتئاتر، پل جذاب و دوست داشتنی میان تلویزیون و تئاتر است؛ پلی میان یک رسانه عام و یک هنر خاص که هنوز هم نوستالژیهای فراوانی برایمان دارد. نوستالژیهایی از جنس چند دیوانه که خود را فیزیکدان میدانند یا شیادی که کلاه یک شهر را برمیدارد. هر چه هست تلهتئاتر قسمتی از عشق به هنر نمایش است. نمایشهایی از جنس زندگی...

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها