به گزارش جام جم آنلاین ، این اصل در مورد روزنامهنگاری هم درست است؛ اگر ندانیم که پیش از ما چه کسانی امدهاند و چه کارهایی کردهاند و چه اثراتی گذاشتهاند، درنتیجه دچار سرخوردگی و عدم اعتمادبهنفس خواهیم شد. لابد به این فکر خواهیم کرد که شغل ما اثربخشی اجتماعی چندانی نخواهد داشت. در این مورد، بد نیست نیمنگاهی به تاریخچه روزنامهنگاری اثربخش داشته باشیم. اینبار سراغ خاورمیانه و الاهرام مصر رفتهایم.
***
مردی به نام حسنین هیکل
روزنامهنگاری جهان عرب و خاورمیانه را با حسنین هیکل میشناسند؛ مردی از سرزمین مصر که اتفاقاً دو باری هم به ایران سفر کرده است. او بهتازگی درگذشته است و البته سالهای پایانی زندگیاش را چندان حرفهای روزنامهنگاری نمیکرد. وقتی هم که صحبت از هیکل میشود، پای جمال عبدالناصر و ... هم به میان میآید. اما حسنین هیکل و روزنامه الاهرام مصر چطور این میزان از اعتبار جهانی را برای خودشان دستوپا کردند؟
تولد یک روزنامه
نخستین روزنامه مصر در سال 1799 و به هنگام لشکرکشی ناپلئون به این کشور شکل گرفت. بعدتر البته مطبوعات این کشور بهشدت تحت نظر دولتیها بودند. با ورود موج اروپا رفتهها و تحصیلکردهها به مصر، کمکم مظاهر زندگی مدرن و نیز مطبوعات گسترش پیدا کردند. در زمان حکومت خدیو اسماعیل بود که دو برادر مسیحی به نامهای سلیم و بشاره تقلا، که اصالتاً اهل بیروت هم بودند، روزنامه الاهرام را با کمک وامهایی که از شاگردانشان گرفته بودند، راه انداختند. یکی از این دو برادر معلم بود. این روزنامه در ابتدا هفتهنامهای چهارصفحهای در قطع کوچک بود که غالباً اخبار بازرگانی و تجاری و کشتیرانی را پوشش میداد. این روزنامه در بندر اسکندریه چاپ میشد. کمکم رقبا از راه رسیدند و تا سال 1876، سی روزنامه دیگر هم در این به چاپ میرسیدند.
حرکت روی موج احتیاط
بعدتر البته خدیو اسماعیل هم که عموماً پادشاهی آزاداندیش محسوب میشد، برخوردهایی را با مطبوعات مصر انجام داد؛ حتی این دو برادر را چند باری بازداشت کرد. در نتیجه احتیاط، شیوه این برادران برای ادامه نشر روزنامه شد. الاهرام حتی از ابتدا که محتاط بود، باز هم دستبهکارهای خلاقانه و پیشروانه میزد. نخستین روزنامهای بود که عکس چاپ کرد، نخستین روزنامهای بود که گزارشگرانی را در خارج کشور، استانبول و پاریس و ...، داشت. نخستین روزنامهای بود که از مصاحبه برای جمعآوری اطلاعات استفاده میکرد. در سال 1881 بهقدری موفق شد که تصمیم گرفت روزانه منتشر شود. یک دهه بعدتر هم قطع خودش را بزرگ کرد تا شکل و شمایلی کاملاً روزنامهای به خودش بگیرد.
بعدها که مصر توسط بریتانیا اشغال شد، انگلیسیها و فرانسویها بر این کشور میراندند. در آن هنگامه الاهرام زیر نظر فرانسویها بود و از آنها کمک هزینه میگرفت. اما الاهرام برادران تقلا سعی داشت که به رویهای مستقل برسد. آنها البته خوب میدانستند که باید تحت محدودیتهای سخت، چطور روزنامهنگاری کرد. ولی درعینحال سعی میکردند که نسبت به پایههای هویتی مصرفی، عربی هم بیتفاوت نباشند. توجه به کشفهای باستانشناسها در مصر و توجه به برخاستن دوباره شعر عربی و ... حرکتهایی در این راستا محسوب میشد.
در اندیشه تایمز عرب
البته الاهرام رقبای گردنکلفتی هم داشت. روزنامههای الاخبار و المصری و ...، با توجه به مشی عامهپسند و ملیگرایانه و دولتپسندانه و ...، به شدت از سوی دولت حمایت شده و میتوانستند امکانات و تیراژها و سهمیه کاغذ بیشتری بگیرند. ولی الاهرام علیرغم همه شکلات موجود، کماکان سعی میکرد که لقب تایمز دنیای عمرب را برای خودش دستوپا کند. اما مشکلات هنوز ادامه داشت؛ مخصوصاً قیمت کاغذ و زیانهایی که میدادند. تا اینکه در سال 1951، سرنوشت برادران تقلا و درخشانترین ستاره روزنامهنگاری خاورمیانه را به هم گره زد؛ مردی به نام حسنین هیکل.
فرزند تاجر پنبه
محمد هیکل، در سال 1923 بود که خانوادهای از طبقه متوسط به دنیا آمد؛ خانوادهای که شغل پدرش تجارت پنه بود. اقتصاد را در دانشگاه قاهره و روزنامهنگاری را در دانشگاه آمریکایی همین شهر خواند. کارش را در یک روزنامه انگلیسی زبان شروع کرد و به خاطر همین زبان انگلیسیاش حرف نداشت. درسال 1944 به روزنامه اخبارالیوم پیوست و خیلی سیع، تبدیل به بهترین روزنامهنگار این روزنامه شد. در سال 1948 بود که جنگهای اعراب و اسرائیل را گزارش کرد و طی گزارشهایی، از محاصره پایگاه کوچک فلوجه و سلحشوری سربازان عرب نوشت. همین گزارشها بود که باعث آشنایی او و افسر جوانی به نام جمال عبدالناصر شد.
سلام الاهرام
هیکل در روزنامهنگاری مصر به جایگاه بزرگی رسیده بود؛ حتی پیشنهاد منشی مخصوص هیئت وزیران و کار در الاهرام را هم رد کرده بود. تا اینکه کودتای ناصر علیه رژیم سلطنتی اتفاق افتاد و دنیا به کام هیکل شد. چند سالی بعد از کودتا بود که به مصر، پیشنهاد سردبیری تامالاختیار الاهرام داده شد؛ پیشنهادی که عبدالناصر هم با آن موافق بود. حقوق بالایی هم به او میدادند. البته وی درخواست سهم از سودهای آینده را هم کرده بود.
درخشش در ژورنالیسم
او وقتی چنین قراردادی بست، به ساختمان الاهرام رفت. از دیدن ساختمانی با آن عظمت حالش به هم خورد. در خاطراتش اشاره کرده است که این ساختمان، خیلی بزرگ و باابهت، شامل اتاقهایی تو در تو و تاریک بود که با تونلهایی هم به هم متصل میشدند؛ با فضا و آدمهایی که انگار از تغییر میترسیدند. او معتقد بود که الاهرام، باید معتبرترین و پراطلاعاتترین ارگان خبری مصر و حتی خاورمیانه باشد. ساختمان روزنامه را تغییر داد و کادر و امکانات جدیدی را به مجموعه اضافه کرد. او به آموزش نیروها اعتقاد زیادی داشت و بخشی از آکادمیسینها را آموزش داده و به استخدام درآورد. او همچنین از بخشی از معروفترین نیروهای فرهنگی مصر آن روزگار برای نوشتن در الاهرام دعوت به همکاری کرد. همچنین نزدیکی او به جمال عبد الناصر نیز باعث شد تا بتواند به راحتی انتقاد کند.
گریزان از وزارت
حسنین هیکل با استفاده از نزدیکی به رهبر محبوب جهان عرب و نیز هوش و استعدادی که داشت، توانست در میان بحرانهای موجود، الاهرام را به سلامت عبور دهد و این روزنامه را، تبدیل به معروفترین روزنامه آن روزگار خاورمیانه کند. دیگران هر کلمه سرمقالههای او را با دقت میخواندند؛ چرا که میدانستند او مشاورههایی به عبدالناصر میدهد. وی همچنین در مجموعه الاهرام، یک پژوهشگاه راه انداخت تا پژوهشگرانی در حوزههای مختل، دست به تحقیقات گسترده بزنند تا از این تحقیقها در مطالب روزنامه استفاده شود. البته بعدتر روابط او و عبدالناصر رو به تیرگی نهاد. او حتی پیشنهاد وزارت را هم نپذیرفت؛ هرچند که بعدتر چند وقتی هم ویر بود. گروهی از روزنامهنگاران آن روزگار به عبدالناصر اعتراض کردند که شما اخبار اختصاصی را به رفیقات که هیکل باشد، میدهی. عبدالناصر هم گفته بود که این ما هستیم که اخبار اختصاصی را از او میگیرم؛ نه برعکس. در واقع با چنین رویکردی بود که او میتوانست مثل یک بندباز حرفهای، میان دولت و استقلال و اعتبار خود، تعادلی ایجاد کند.
توصیههای یک غول
هیکل معتقد است که یک روزنامهنگار، باید به جایگاهی برسد که این سیاستمداران باشند که به او نیاز داشته باشند، نه این که او به سمتوسوی سیاستمداران برود. این اتفاق چطور میتواند بیفتد؟ با مهارت و تخصص در کار روزنامهنگاری؛ کافی است نگاهی به سبک کاری او در الااهرام مصر بیندازید. درخشانترین چهره روزنامهنگاری جهان عرب که دوست داشت به جای وزارت و سیاست، روزنامهنگار بمیرد، سرانجام سه سال پیش دار فانی را وداع گفت؛ مردی که مصر را در کنار الاهرام، ام کلثوم و الاهرام، با او میشناسند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم