در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سر دلبران پیش از هر چیز، حاصل کار محمدحسین لطیفی در مقام کارگردان است. کارگردانی که چه برای مخاطبان تلویزیون و چه سینما نامآشناست و آثار موفقی را در هر دو حوزه تولید کرده است. لطیفی چند سالی قبل از ساخت این مجموعه تازهاش، «صاحبدلان» را در همین ماه روانه آنتن کرد. مجموعهای بشدت قوی با درونمایهای مذهبی و عرفانی که به نوعی اقتباسی بهروز شده از داستان نوح نبی محسوب میشد.
این مجموعه با بازی بازیگران توانمندی چون حسین محجوب، محمد کاسبی، حمید ابراهیمی و باران کوثری مجموعه منتخب و برتر رمضان آن سال هم انتخاب شد. این کارگردان در ادامه «نردبام آسمان»، «دودکش» و در ادامه آن «پادری» را در همین مناسبت رمضان روانه آنتن کرد و حالا در تازهترین اثر خود به سراغ سر دلبران آمده است. مجموعهای که رنگوبو و امضای همیشگی لطیفی در آن به شکلی بارز مشهود است.
دومین نقطه اتکای این مجموعه، بازی بازیگران آن و بویژه بازیگر نقش اصلیاش، برزو ارجمند است. این بازیگر 43 ساله که از همان روزهای شروع فعالیتش در این عرصه کوشید مستقل از نام و سایه حضور پدر و عمویش باشد، با بازی در مجموعههای تلویزیونی گوناگون به سیمایی آشنا برای بینندگان تبدیل شده است. بازیگری که هرچند در ابتدا پرکارتر بود و عموما او را در نقشهای مکمل و طنز میدیدیم، اما به مرور کمکارتر شد و انتخابهایی گزیده، قابل تأمل و در قالب نقشهایی متفاوت را برگزید. این بازیگر حالا برای دومین بار بعد از بازی در «معراجیها»، در کسوت یک روحانی لباس پوشیده است و شمایل روحانی جوانی را از خود به نمایش میگذارد که میکوشد به دور از هر نوع شعارزدگی، اخلاقمداری و آموزههای دینی را در دنیای امروز در زندگیاش رعایت کند و بیشک به مشکلاتی هم میخورد. روابطش با آدمهای اجتماع تازهای که به آن وارد شده تحتتاثیر قرار میگیرد و این شاید به منزله محکی برای ایمانش هم هست. آنچه تا اینجا از بازی ارجمند در این مجموعه دیدیم، نشان از موفقیت او در بازی در این نقش و اصطلاحا یکی شدنش با آن دارد. این بازیگر توانسته از کلیشه نقشهای تا اندازهای طنزش فاصله بگیرد و هویت جدیدی را برای خود ترسیم کند.
متین ستوده هم به فاصله کمی بعد از بازی در «لیسانسهها» و ایفای نقش دختری امروزی، بهخوبی توانسته از شخصیت ترانه در آن مجموعه فاصله بگیرد و نقش همسر آرام و مثبت این روحانی را به نمایش دربیاورد. بازی رابعه مدنی چون همیشه شیرین و مادرانه است و دیالوگ گفتنهایش به دل مینشیند؛ جعفر دهقان و فرخ نعمتی در قالب پهلوانهایی سنتی متفاوتتر از همیشهاند و بازیهای فرهاد قائمیان و کامران تفتی جای تأمل دارد. سر دلبران علاوه بر بازیگرانش، چهره دیگری هم دارد که یکی از نقشهای اصلی و محوری مجموعه را ایفا میکند. این نقش اینبار نه یک شخص حقیقی و جاندار، که یک شهر است. فضای سر دلبران در شهر یزد میگذرد و حضور این شهر، در جایجای لحظات مجموعه دیده شده و احساس میشود. این اولین بار نیست که مجموعهای تلویزیونی در شهری بجز تهران تصویربرداری میشود؛ اما آفتی که عموم مجموعهها به آن دچار میشوند، این است که شهر موردنظر صرفا کارکردی تصویری در مجموعههایشان پیدا میکند و به نمایش تصاویری اصطلاحا کارتپستالی در پس زمینه حضور بازیگران محدود میشود. اما سر دلبران این قالب را هم شکسته و یزدِ سر دلبران، شهری زنده و صاحب هویت است. تکتک پلانهایی که از این شهر و معماری خاص و فضای کوچههای تنگ آشتیکنانش میبینیم، همه کارکردی در راستای پیشبرد مجموعه دارند و چه خوب که جز تصاویر دیگر کلیشهای شده از پایتخت، شهرهای دیگر را هم اینطور هنرمندانه از قاب تصویر ببینیم.
سر دلبران 30 روز مهمان آنتن خواهد بود و تازه در ابتدای داستانش قرار دارد. مجموعهای که قطعا حرفهای بیشتری برای گفتن دارد
زهرا غفاری/ روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم